حدیث 35063 و جمعبندی این باب (موقت)
35063- 1-[1] مُحَمَّدُ بْنُ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإسْنادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعیدٍ عَنِ ابْنِ أبیعُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أبیحَمْزَةَ وَ حُسَیْنٍ الرَّوّاسیِّ جَمیعاً عَنْ إسْحاقَ بْنِ عَمّارٍ قالَ: قُلْتُ لِأبیالْحَسَنِ ع الْمَرْأةُ تَخافُ الْحَبَلَ فَتَشْرَبُ الدَّواءَ فَتُلْقی ما فی بَطْنِها قالَ لا فَقُلْتُ إنَّما هُوَ نُطْفَةٌ فَقالَ إنَّ أوَّلَ ما یُخْلَقُ نُطْفَةٌ.
أقولُ: وَ تَقَدَّمَ ما یدُلُّ عَلَی ذَلِکَ عُموماً[2] وَ یَأْتی ما یَدُلُّ عَلَیهِ[3].
——————————
[1]– الفقیه 4- 171- 5394.
[2]– تقدم فی الحدیث 1 من الباب 8 من أبواب موانع الارث، و فی الباب 37 من أبواب حد الزنا، و فی الباب 6 من هذه الأبواب.
[3]– یأتی فی الباب 19 و فی الحدیث 1 من الباب 20 من أبواب دیات الأعضاء، و فی الباب الآتی من هذه الأبواب.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ صدوق این حدیث را به طریق خود در الفقیه به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از محمد بن ابیعمیر از محمد بن ابیحمزه الثمالی و حسین بن عثمان الرواسی از اسحاق بن عمار روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
مجلسی اول: فی الموثق کالصحیح (رو).
1. این روایت نشان میدهد که گرفتن جان موجودات زنده تا چه حد اهمیت دارد که حتی نطفه هم که هنوز علقهای نشده، محترم است.
این مطلب کلی که از روایت معلوم میشود. اما مطالب خاص این روایت؛
2. آنچه در بطن مادر است، حالتهای مختلفی دارد. اول فقط اسپرمهایی هستند که همراه منی وارد بدن زن شده و در صدد ارتباط با تخمکها میباشند. اسپرمها که در یک انزال فرد سالم باید بیش از 40 میلیون باشند، موجود زنده هستند. وقتی چندتا تا از این اسپرمها با تخمکها که آنها هم موجودات زنده هستند، جفت شدند، لقاح صورت گرفته و زایگوت به وجود میآید. زایگوت رشد میکند و اگر مراحل رشد خود را تا انتها طی کند، فرزند یا فرزندانی از مادر متولد میشوند.
حالا سؤال اینجا است که منظور از نطفه در آیات و روایات ما چیست؟ اسپرم است یا منی که اسپرم دارد یا زایگوت که اسپرم لقاح یافته با تخمک است یا چیز دیگری؟ مفسرین و فقها هر کدام را یکی را گرفتهاند و من هنوز به نتیجه نرسیدهام و هنوز از یک طرف درگیر کش و قوس با آیات و روایات هستم و از طرف دیگر با پزشکان و زیستشناسان تا ببینم بالاخره به چه نتیجهای میرسم، اما احتمال میدهم دامنه معنایی نطفه در قرآن و روایات زیاد باشد و از اسپرمی که داخل بدن مرد است را تا مراحلی بعد از زایگوت را شامل شود.
3. اینکه منظور از نطفه در لسان آیات و روایات چیست، نکته مهمی است. مثلا در همین روایت خودمان، اگر منظور از نطفه، اسپرم یا منی اسپرمدار باشد، این روایت حتی جلوگیری از بارداری، ولو طبیعی را هم شامل میشود. اما اگر منظور زایگوت یا مرحلهای بعد از آن باشد، وضع فرق میکند. من که هنوز به نتیجه نرسیدهام، ناچارم سکوت کنم.
نطفه در قرآن دوازده بار به کار رفته است که تنها دو مشخصه در قرآن درباره آن داریم. یکی اینکه مرحلهای بین تراب و علقه است، کما اینکه از ظاهر آیات 37 سوره کهف، 5 سوره حج، 14 سوره مؤمنون، 11 سوره فاطر، 67 سوره غافر بر میآید. حالا اینکه تراب و علقه چیست، خودش مطلبی است. دیگر آیه 46 سوره نجم که میگوید: «مِنْ نُطْفَةٍ إذا تُمْنَی» و آیه 37 سوره قیامه که میفرماید: «أ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنیٍّ یُمْنَی». که بسته به برداشت ما از معنای «مَنیٍّ» و «تُمْنَی» و «یُمْنَی» ممکن است مطلبی معلوم شود. مثلا اگر این سه را به معنای ریشهایش که اندازهگیری شده یا مقدر شده است، معنا کنیم، ظاهراً مطلب خاصی در تشخیص کیفیت نطفه منظور قرآن ندارد، اما اگر این دو را بخواهیم با همخانوادهاش که «منی» است معنا کنیم، شاید بتوان گفت نطفه بخشی از منی است. در این صورت روایت مورد نظر ما، جلوگیری از بارداری را هم منع میکند.
این را هم بگویم و برویم سر مطلب بعدی این حدیث. شما کمابیش روش من را در فهم اصول و فروع دین میدانید. مثلا در همین مورد نطفه، نَه تنها به کاربردهای مختلف قرآنی، موارد به کار رفته شده در روایات معتبر، کتب لغت اصیل، نظرات مفسرین و فقها مراجعه میکنم که سراغ متخصصان پزشکی و زیستشناسی، هم انسانها و هم سایر حیوانات که اهل تحقیق و به روز هستند و جدیدترین تحقیقات را رصد میکنند، میروم. تا اینجا به جرأت میتوانم بگویم که فقها و مفسران ما در بعضی موارد و از جمله همین معنای نطفه، خیلی مغشوش و ضد و نقیض نظر دادهاند. نَه تنها ضد و نقیض نسبت به هم، بلکه در نظرات خودشان هم ضد و نقیض هست. جایی آن را چیزی گرفتهاند و جای دیگری، چیز دیگری. به نظر میرسد هر جا به جهت موافقت با فتوای مشهور، آن را به گونهای معنا کردهاند. شاید از فقهای گذشته که علوم زیستی در زمانشان با امروزه خیلی فاصله داشته، کمتر انتظار برود، اما متأسفانه فقهای همین یکی دو دهه اخیر هم به نه نظر کم لطفی کردهاند. دیدهام گاهی در بخش علوم زیستی هم به نظرات علامه حلی اعتماد میکنند، در حالی که قاعدتاً او به نظرات پزشکان زمان خود مراجعه میکرده است و ما هم باید همین کار را بکنیم و به نظرات متخصصین زمان خودمان مراجعه کنیم و نَه علامه و غیر او که متخصص در امور زیستی نبودند و اطلاعاتنشان هم بسیار قدیمی است. بگذریم،خیلی روضه را بازتر نخوانم.
4. نکته مهم بعدی اینکه نهی این روایت، نهی حرمتی است، یا نهی تنزیهی؟ اگر مبنای مشهور آقایان در اوامر و نواهی را بگیریم، حرمت میشود، مگر به قرینهای خارجی معلوم شود تنزیهی است، اما طبق مبنای ما که نهیها تنزیهی است، مگر قرینهای بر حرمت باشد، این نهی هم تنزیهی میشود، مگر خلاف آن روشن شود.
5. اگر کسی این نهی را در بیان حرمت بداند و نطفه منظور این روایت را همین چیزی بداند که در عرف به آن نطفه میگوییم، طبیعتاً راههای جلوگیری از بارداری، به ای نحو کان حرام میشود.
در این دو هفته اخیر، فرصت مناسبی بود با دفتر خیلی از آقایان تماس بگیرم و آنها را به چالش بکشم. باید بگویم که عملا گیج بودند و وقتی مسأله را بسط میدادم، گیجتر هم میشدند. بعضیهاشان کنار میکشیدند که به نظر کار خوبی میکردند. انسان وقتی نمیداند یا گیج میشود، باید کنار بکشد، اما متأسفانه بعضیهاشان … بگذریم. علی ای حال! میگفتند که مرجعشان روشهای معمول جلوگیری از بارداری را حرام نمیداند، لذا یا باید بگوییم این آقایان اسپرم یا منی اسپرمدار را نطفه نمیدانند، یا نهی مربوط به نطفه در این روایت را به دلیلی نهی تنزیهی میدانند.
6. شاید جالب باشد بدانید از بعضی از قدیمیها، خصوصا در اصفهان و هرمزگان شنیدهام که در جوانی از ملای محلشان شنیدهاند که راههای جلوگیری از بارداری، حتی روش طبیعی آن حرام است. نمیدانم کسی از فقها مشهور در گذشته چنین فتوایی داشته یا خیر، اما یکی از دوستان شیرازی میگفت که فلان آقا که در اواخر عصر قاجار که در شیراز زعامتی هم داشته، بر چنین نظری بوده است. علی ای حال! اگر هم کسی باشد، شاید یکی از مستندهای فتوایش همین روایت بوده است. تازه معلوم میشود که این فقیه به آنچه در اوامر نواهی رسیده، پایبند هم بوده است. یکی از دوستان جمع میفرمودند که بعضی از فقها بر عدم حرمت این مورد، ادعای اجماع کردهاند که به نظر حقیر محل کلام است. یعنی ممکن است اجماعی نباشد، چرا که ظاهرا بعضی از اخباریها مانند همین جناب شیخ حر به نظر میرسد نظر مخالفی دارند.
7. حدیثهای دیگری هم درباره سقط در مراحل مختلف بارداری هست که بعضی معتبر است و بعضی غیر معتبر. کسی که میخواهد روی این روایات کار کند، یا خودش باید متخصص در مسائل زیستی مربوطه باشد، یا اطلاعات به روز و دقیق زیستی را از متخصصان مربوطه کسب کند. به هر حال فعلا بحث ما این نیست و به همین اندازه بسنده میکنیم که گرفتن جان موجودات زنده، از منظر اسلام چنان حساس است که حتی گرفتن جان نطفه هم نهی شده است.
8. اگر خواستید بیشتر روی این موضوع کار کنید، حدیث اول از باب 8 از ابواب موانع الإرث (ح 32424) که معتبر هم هست و درباره دیه فرزندی است که مادر با خوردن دوایی سقط میکند را حتما ببینید. البته تنها این حدیث نیست، احادیث زیاد است، اما این حدیث که عرض کردم، هم معتبر است و هم با حدیثی که در این باب هفتم خواندیم، قرابتی دارد.
9. این را هم گذرا بگویم و بحثش را به جای خود وابگذارم. مطلبی در این دست بحثها مطرح میشود که آیا وجود جریمه شرعی دنیوی، مانند کفاره یا دیه و … نشان از حرمت چیزی است، یا خیر ممکن است گاهی نشان از حرمت باشد و گاهی نشان از کراهت. منظور از حرمت، چیزی است که مستوجب عذاب الهی است. این موضوع هم بحث عقلی مفصلی دارد و هم بحث نقلی جامعی. ما در مباحثات خودمان در گذشته به این نتیجه رسیدیم که نمیتوان گفت قطعاً نشان از حرمت دارد و مستوجب عذاب الهی است، بلکه گاهی برای حفظ نظام جامعه یا رفع مشکلاتی از آن است. از آن طرفش هم هست، یعنی هر حرامی، قرار نیست جریمه دنیوی داشته باشد. علی ای حال! اگر بر این نظر باشید که جریمه شرعی دنیوی، نشان از حرمت است، دیه قتل فرزند، قبل از تولد، نشان حرمت این کار هم هست، اما اگر مثل امثال بنده باشید، حرمت دلیل دیگری میخواهد.
10. جمعبندی اینکه حداقل کشتن نطفه، یا همان راههای جلوگیری از بارداری، حرام نیست.