سوره یوسف – آیه 96

فَلَمّا أنْ جاءَ الْبَشیرُ ألْقاهُ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصیراً قالَ أ لَمْ أقُلْ لَکُمْ إنّی أعْلَمُ مِنَ اللّهِ ما لا تَعْلَمونَ (96)

پس هنگامی که آمد بشارت دهنده، انداخت آن را بر صورت او، پس بازگشت بینایی. گفت: «آیا نگفتم برای شما، به یقین من می‌دانم از الله آن‌چه نمی‌دانید؟» (96)

و چون نوید رسان بیامد و آن را بصورت وی افکند بینا گشت و گفت مگر نگفتمتان که من از خدا چیزها میدانم که شما نمیدانید (96)

پس چون مژده‏رسان آمد، آن [پیراهن‏] را بر چهره او انداخت، پس بینا گردید. گفت: «آیا به شما نگفتم که بی‏شک من از [عنایت‏] خدا چیزهایی می‏دانم که شما نمی‏دانید؟» (96)

96 پس چون مژده‏رسان آمد آن پیراهن را بر روی وی افکند و او بینا شد. گفت: آیا به شما نگفتم که من از جانب خدا چیزی را می‏دانم که شما از آن آگاه نیستید؟! (زنده بودن یوسف و سرآمدن شب هجران.) (96)

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه