سوره یوسف – آیه 41

یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أمّا أحَدُکُما فَیَسْقی رَبَّهُ خَمْراً وَ أمّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضیَ الْأمْرُ الَّذی فیهِ تَسْتَفْتیانِ (41)

ای هم‌نشینان من (به) زندان! اما یکی از شما، پس می‌نوشاند اربابش را و اما دیگری، پس به صلیب کشیده می‌شود، پس می‌خورند پرندگان از سر او، تحقق یافت کاری که در آن نظر خواستید». (41)

ای یاران زندان! اما یکیتان شرابی بآقای خویش مینوشاند و اما دیگری بردار می‏شود و مرغان از سر او میخورند، کاری که در باره آن نظر میخواستید، انجام پذیرفت (41)

ای دو رفیق زندانیم، اما یکی از شما به آقای خود باده می‏نوشاند، و اما دیگری به دار آویخته می‏شود و پرندگان از [مغز] سرش می‏خورند. امری که شما دو تن از من جویا شدید تحقق یافت. (41)

و به یکی از آن دو نفر که می‏دانست خلاص می‏شود گفت: مرا در نزد خواجه‏ات یاد آر اما شیطان یادآوری او را نزد خواجه‏اش از یادش برد، از این رو یوسف چند سالی (ما بین سه تا نه سال) در زندان بماند. (41)

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه