حدیث 35118
35118- 1-[1] مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ عَلیِّ بْنِ إبْراهیمَ عَنْ أبیهِ جَمیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبوبٍ عَنْ إسْحاقَ بْنِ عَمّارٍ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ ع فی رَجُلٍ أمَرَ عَبْدَهُ أنْ یقْتُلَ رَجُلاً فَقَتَلَهُ قالَ فَقالَ یقْتَلُ السَّیدُ بِهِ.
——————————
[1]– الکافی 7- 285- 2، و التهذیب 10- 220- 865، و الاستبصار 4- 283- 1072.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را به چند طریق روایت کرده است.
1. از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی الاشعری از حسن بن محبوب از اسحاق بن عمار
2. از علی بن ابراهیم القمی از پدرش از حسن بن محبوب به باقی سند
که همه از ثقات درجه یک هستند.
شیخ الطائفه هم شبیه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به احمد بن محمد بن عیسی الاشعری که معتبر درجه یک است، از حسن بن محبوب روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: موثق (مر).
تفاوت این روایت با روایات باب قبل در این است که عامل قتل، بنده است و قتل را سر خود هم انجام نداده است، به فرمان انجام داده، آن هم فرمان مولای خود. امام علیهالسلام در این جا میفرمایند که آقا و صاحب او باید قصاص شود. این هم یک حکم عقلی است و هماهنگ با فلسفه مجازات. منصفانه نیست که مولا که صاحب اختیار بنده است، قصر در برود و بنده بدبخت قصاص شود. اگر این حکم نبود، چه بسا اختلال در نظام پیش میآمد. اگر کسی میخواست کسی را بکشد، فردی را پیدا میکرد که به بندهاش چنین دستوری بدهد و هر دو در امان بودند و این بنده بیچاره بود که هلاک میشد. البته به هر حال بنده هم کاری کرده و جانی گرفته است و به نظر باید مجازاتی، ولو اندکتر داشته باشد که این روایت چیزی ندارد.
به نظرم اینجا به نظرم یک نکته دیگر عرض کنم و برویم روایت بعدی و آن اینکه اگر این بنده عاقل باشد، بداند که نباید چنین خطایی کند. بداند که لازم نیست همه اوامر مولایش را اطاعت کند و از این دست مسائل، آیا باز هم از قصاص معاف است؟ به نظر من عقلا خیر و تخصصا از موضوع این روایت خارج است. روایت بعدی نکتهای دارد که مطلب را روشن میکند.