حدیث 35041

35041- 1-[1] مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْعَلاءِ بْنِ رَزینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أبی‌جَعْفَرٍ ع قالَ: إنَّ الرَّجُلَ لَیَأْتی یوْمَ الْقیامَةِ وَ مَعَهُ قَدْرُ مِحْجَمَةٍ مِنْ دَمٍ فَیقولُ وَ اللهِ ما قَتَلْتُ وَ لا شَرِکْتُ فی دَمٍ فَیقالُ بَلَی ذَکَرْتَ عَبْدی فُلاناً فَتَرَقَّی[2] ذَلِکَ حَتَّی قُتِلَ فَأصابَکَ مِنْ دَمِهِ.
——————————
[1]– الکافی 7- 273- 10.
[2]– رقی علیه کلاما ترقیة إذا رفع.” الصحاح (رقی) 6- 2361″.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی الاشعری از علی بن حکم از علاء بن رزین از محمد بن مسلم الثقفی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: صحیح (مر).

این روایت روایت بسیار جالبی است و نکات مهمی دارد که مرور می‌کنیم.
1. ابتدا نکته‌ای را درباره «رجل» عرض کنم. ما در بحث الرجولیة که به موضوع جواز مرجعیت بانوان در امور فقهی که تحت عنوان مرجع تقلید می‌شناسید، پرداختیم، بحث خوبی داشتیم و دیدیم که «رجل» در لسان آیات قرآن و روایات معتبر، لزوما به معنای جنس مذکر نیست، بلکه به معنای فرد است، مگر به قرینه‌ای معلوم شود که مؤنث‌ها مورد نظر نیستند. طبق معمول در این روایات هم مکرراً با این موضوع مواجه هستیم و واضح است که آن‌چه گفته شده، ربطی به جنسیت ندارد که بگوییم مردی در زمان قیامت آمد و خونی به اندازه محجمة به گردن او بود و چنین و چنان می‌شود و اگر خونی به گردن زنی بود، چنین چیزی نیست. ده‌ها آیه و شاید خیلی بیش از هزار روایت داشته باشیم که در آن رجل به کار رفته است، اما جنسیت در آن مهم نیست.
2. «محجمة» به معنای حجامت است و «قدر محجمة» کنایه از مقدار اندک است. باید توجه داشته باشیم که حیات و ممات انسان‌ها از امور بسیار مهم است که حتی کمک به این حیات و ممات هم اهمیت دارد. در آیه‌ 32 سوره مائده و روایات تفسیری آن، دیدیم که کشتن یک نفر؛ مانند کشتن همه است یعنی جایگاه قاتل، البته ظلما، جایگاه کسی است که همه انسان‌ها را کشته است. توضیحش را دادم، دیگر تکرار نمی‌کنم.
3. در این‌جا مورد دیگری از این مسأله باز می‌شود که معلوم می‌شود خیلی هم مهم است. قرار نیست خون را فقط به گردن کسی بیاندازیم که خودش کسی را به قتل رسانده یا در قتل کسی شراکت مستقیم داشته است. خیر! حتی اگر درباره کسی سخن گفته شود و این سخن‌ها بالا بگیرد و مایه کشته شدن کسی شود، شاید در دنیا کاری به او نداشته باشند و مجازات دنیوی نداشته باشد، اما در محضر الله تعالی، خون آن فرد کشته شده، به گردن این افراد است. ببینید ماجرا چقدر حساس است. وقتی تاریخ را مرور می‌کنیم، می‌بینیم گاهی حرف‌های مفت، حرف‌های نسنجیده، نابخردانه، در زمان و مکان نامناسب و …، گاهی باعث کشته شدن افراد شده است. فکر نکنید فقط دیگران این کار کرده‌اند، خیر! تاریخ فقها را بخوانید، چیزها می‌بینید.
4. ما احادیث مختلفی داریم در این معنا که جناب شیخ بعضی را گفته‌اند. من هم سه نمونه خاصش را که ولایی هم هست به اجمال روایت می‌کنم.
مرحوم ثقةالاسلام الکلینی، در الکافی (ح 2812) از عدة من اصحابنا از احمد بن محمد بن خالد البرقی از عثمان بن عیسی از سماعة بن مهران از ابوبصیر الاسدی روایت کرده است که امام صادق علیه السلام درباره آیه «وَ یَقْتُلُونَ الْأنْبیاءَ بِغَیْرِ حَقٍ» فرمودند: «آگاه باشید! قسم به الله! آن‌ها را به شمشیرهایشان نکشتند، بلکه آشکار کردند راز آن‌ها را و افشا نمودند بر ضد آن‌ها، پس کشته شدند.» یا هم‌ایشان در الکافی (ح 2811) از علی بن ابراهیم القمی از محمد بن عیسی بن عبید الیقطینی از یونس بن عبدالرحمن از عبدالله بن سنان از اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام روایت کردند که ایشان آیه «ذلِکَ بِأنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبیّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ» را تلاوت کرده و فرمودند: «قسم به الله! آن‌ها را به دستان خود نکشتند و با شمشیرهایشان نزدند، بلکه مطالب آن‌ها را شنیدند، پس آن را آشکار کردند. پس به واسطه آن گرفتار شده، پس کشته شدند. پس تجاوزگری و معصیت است». و باز هم ایشان در الکافی (ح 2809) به طریق قبل از علی بن ابراهیم از محمد بن عیسی بن عبید از یونس بن یعقوب از بعض اصحابش از امام صادق علیه السلام روایت کرد که فرمودند: «کسی که ما را به واسطه افشای رازمان بکشد، این قتل، خطأیی نیست، بلکه ما را به قتل عمد کشته است.» دو حدیث اول، معتبر درجه یک است و سومی، معتبر درجه دو. از این دست روایت باز هم هست. جمع‌بندی این‌که حتی اگر کسی راز کسی را فاش کند و باعث قتل او شود، نَه تنها خونِ مقتول گریبان‌گیر افشاکننده است، بلکه این قتل، در زمره قتل عمد است و وعده عذاب الهی شامل حال او هم می‌شود. ماجرا این‌قدر حساس و مهم است.
این را هم حسب فرمایش یکی از عزیزان عرض کنم که قرار نیست این فرد حتماً در دنیا هم عقوبتی داشته باشد، یا گناهش مساوی آمر یا مجری قتل باشد، خیر، به این موضوع بعداً خواهیم رسید، اما معلوم می‌شود که عندالله در قیامت، پایش گیر است و بهره‌ای از گناه قتل عمد، گریبان‌گیر او هست.
5. خلاصه این‌که هر کسی که به هر نحوی، ولو بسیار کم، ولو به زمزمه‌ای، سخنی، حرف و نقلی، ولو غیر مستقیم، در کشته شدن فردی به ناحق دخالت داشته باشد، کارش در محضر عدل الهی گیر است و خیلی باید مواظب بود و حتی ممکن است در محضر الهی، قتل عامدانه به حساب آید و مسحق عذاب قتل متعمدا باشد.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه