حدیث 35046

35046- 1-[1] مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقوبَ عَنْ عَلیِّ بْنِ إبْراهیمَ عَنْ أبیهِ عَنِ ابْنِ أبی‌عُمَیْرٍ عَنْ سَعیدٍ الْأزْرَقِ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ ع فی رَجُلٍ قَتَلَ رَجُلاً مُؤْمِناً قالَ یقالُ لَهُ مُتْ أیِّ میتَةٍ شِئْتَ إنْ شِئْتَ یَهودیاً- وَ إنْ شِئْتَ نَصْرانیاً وَ إنْ شِئْتَ مَجوسیاً.
وَ رَواهُ الشَّیْخُ بِإسْنادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعیدٍ عَنِ ابْنِ أبی‌عُمَیْرٍ[2]
وَ رَواهُ الصَّدوقُ بِإسْنادِهِ عَنِ ابْنِ أبی‌عُمَیْرٍ[3]
وَ رَواهُ فی عِقابِ الْأعْمالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلیٍّ ماجیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أبی‌الْقاسِمِ (ماجیلویه) عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعیدٍ مِثْلَهُ[4].
——————————
[1]– الکافی 7- 273- 9.
[2]– التهذیب 10- 165- 657.
[3]– الفقیه 4- 574- 4962.
[4]– عقاب الأعمال- 327- 4.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه دو است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از علی بن ابراهیم القمی از پدرش از محمد بن ابی‌عمیر از سعید الازرق روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر سعید الازرق که از ثقات درجه دو است.
شیخ الطائفه نیز شبیه حدیث را به طریق خود در الفقیه به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از ابن ابی‌عمیر به باقی سند روایت کرده است.
شیخ صدوق هم شبیه این حدیث را به در دو جا روایت کرده است.
1. به طریق خود در الفقیه به ابن ابی‌عمیر که معتبر درجه یک است، به باقی سند
2. از محمد بن علی ماجیلویه از محمد بن قاسم ماجیلویه از احمد بن محمد بن عیسی الاشعری از حسین بن سعید الاهوازی از ابن ابی‌عمیر به باقی سند
که اعتبار این دو طریق هم مانند طریق الکافی است.
* * *
علامه مجلسی: مجهول (مر). مجهول (مل).
* * *
مجلسی اول: فی الصحیح کالشیخ و الکلینی فی الحسن کالصحیح (رو).

1. نکته اول این‌که این روایت هم درباره قتل فرد مؤمن است که گفتیم اگر مؤمن را به معنای اصطلاحی بگیریم، در این باب با مسلم فرقی ندارد.
2. نکته دیگری هم هست که فکر کنم قبلا گفته‌ام، اما باز هم تکرار می‌کنم و احتمالا در آینده هم تکرار خواهم کرد. در مباحث تفسیری بارها گفته‌ام که در مورد مؤمن در آیات قرآن، احتمالات دیگر هم هست که چه بسا در روایات هم مد نظر باشد. یکی مؤمن به ادیان الهی، مانند کسی که به مسیحیت و یهودیتی که به او رسیده است مؤمن است. احتمال دیگر این‌که معنای لغوی مد نظر باشد. مؤمن در لغت یعنی کسی که خود را ایمن داشته است. لذا اگر فردی، ولو معتقد به دینی که ما قبولش نداریم، یا آن را انحرافی می‌دانیم، یا جعلی می‌دانیم و …، حتی خداناباور یا منکر آن، اگر خود را در پناه مسلمانان قرار داد، یا زندگی اش به گونه‌ای بود که برایش ایجاد امنیت می‌کرد، این‌ها هم گاهی مصداق مؤمن هستند. اگر بخواهیم قدر متیقن معنایی را بگیریم، فقط مؤمن و مسلمان به معنای متعارفش را شامل می‌شود، اما اگر بخواهیم قدر متیقن عملی را بگیریم، همه این‌ها را شامل می‌شود. حال اگر بخواهیم احتیاط در دماء و حساسیت آن را مطمح نظر قرار دهیم، باید قدر متیقن عملی را گرفت. یعنی باید مؤمن را به عام‌ترین معنای آن در نظر داشت. من شخصا به جهت حساسیت زیادی که در آیات و روایات نسبت به حساسیت جان انسان‌ها احساس کرده‌ام و شما هم تا همین‌جا موارد متعددی را دیدید و حتی زمانی که درباره حقوق حیوانات کار می‌کردیم، همین نوع حساسیت‌ها را در باب حیوانات هم می‌دیدیم، به قطع می‌گویم که باید گسترده‌ترین حالت مؤمن را گرفت، مگر قرینه‌ای معلوم شود که معانی محدودتر مد نظر است.
3. خطاب «مت» هم که از جانب الله تعالی است، پس این اتفاق مذکور در روایت، یعنی ورود به جرگه یهودی، نصرانی یا مجوسی، آغازش از زمان مرگ قاتل است و شامل قبل از مرگ او نمی‌شود، لذا این روایت بیانگر ارتداد و خروج قاتل از دایره اسلام در زمان حیاتش نیست که بخواهیم او را متعارفا مرتد بدانیم و احکام مرتد را هر چه هست، درباره او جاری کنیم. مثلا احکام ارث مرتد را بر او جاری کنیم و … إن شاالله در فرصتی به بحث ارتداد هم خواهیم پرداخت.
4. با توجه به قرائنی که دیدیم و بعد از این هم مکررا خواهیم دید، این قتل، باید متعمداً باشد تا شامل این دست عقوبت‌های الهی باشد. علاوه بر نصوصی که در این باره داریم و بعضیش را دیدیم، واضح است که مسئولیت انسان در قبال اقدامات عمدی و هوشیارانه او است و نَه غیر آن.
5. نکته آخر که ربطی به ما نحن فیه ندارد، اما خوب است دوستانی که مطالعه و تحقیق نداشته‌اند روی آن مطالعه کنند، درباره مجوس است. علی التحقیق، مجوس با زرتشتی تفاوت دارد و تاریخ باستان گواه این مدعا است، به گونه‌ای که بین دو این گروه و علمایشان، گاهی رقابت‌های خشنی هم وجود داشته است.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه