13. نکته‌ای در باب فلسفه مجازات (بحث قصاص)

قبل از این‌که به جمع‌بندی آیات برسیم، خوب است مروری کوتاه، اما مناسب به فلسفه مجازات داشته باشیم.

مجازات به معنای مکافات عمل است و معمولاً جنبه منفی دارد. یعنی جرم یا تخلفی رخ داده و فرد مجرم یا متخلف باید به ازای آن کاری را انجام دهد.

اصل وجود مجازات، امری عقلی است، چرا که با نبود آن، امکان اداره هیچ جامعه‌ای نبوده و سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. افراد بسته به این‌که کدام طرف باشند، دیدگاهشان نسبت به مجازات متفاوت است. مثلاً به طور معمول، اکثر افراد متخلف یا مجرم که باید مجازات شوند، نسبت به آن نظر خوبی ندارند، اما اکثر افرادی که آسیب دیده‌اند، موافق آن هستند و به همین جهت است که می‌بینیم فردی که موافق مجازات است، در جایی مخالف آن می‌شود و بر عکس. طبیعتاً نظر این دو خیلی مهم نیست، بلکه نظر افرادی مهم است که در دو طرف این قضیه نیستند. شاید به عنوان یک امر یقینی، یا حداقل قطعی بتوان گفت که افراد بی‌طرف، به جهت حفظ مصالح جامعه، با اصل مجازات موافق هستند و اگر مخالفتی هست، با مصادیق یا نحوه اجرا و … آن است.

اگر بخواهین صرفا جنبه دنیایی و مادی را مد نظر داشته باشیم، اصل مجازات امری معقول است، اما حداقل چهار ملاحظه دارد. اول این‌که باید معقول باشد. دوم این که یا باید جنبه بازدارندگی داشته باشد، یا رعایت شایستگی و مانند این‌ها، سوم این‌که حتی الامکان تناسب داشته باشد و چهارم این‌که تالی فاسد مجازات، بیش از خود جرم نباشد. البته ناگفته نماند که همه طرف‌داران رویکرد آینده‌نگر در مجازات، بر این تصریح دارند که حتی الامکان جبران خسارت وارد شده بر خسارت دیده، توسط مجرم یا متخلف، در اولویت است و اگر امکان چنین چیزی هست، ابتدا باید این جبران، ولو به هر میزانی که امکان دارد، انجام پذیرد و بعد مجازات اعمال شود. بر نظر حقیر عنوان جبران خسارت، مجازات نیست، بلکه همان جبران خسارت است و مجازات کاری است که بعد از این اعمال می‌شود.

معنای بازدارندگی که معلوم است، یعنی یا عاملی باشد برای خود فرد یا دیگران که کم‌تر به فکر تکرار یا انجام آن تخلف یا جرم بیافتند و به آن اقدام کنند. رعایت شایستگی هم به این معنا است که گاهی فرد شایستگی انجام کاری، یا حضور در جایی و … را ندارد و به همین جهت او را مجازات می‌کنند تا برای کسب شایستگی لازم تلاش کند، یا او را از آن جامعه یا سازمان بیرون می‌کنند، چرا که نتوانسته است، شایستگی لازم را کسب کند.

اگر قانون‌گذاران جرم و تخلف و مجریان آن، این امور را در نظر داشته باشند، جامعه روز به روز به سمت تعالی پیش می‌رود، اما اگر این ملاحظات را فراموش کنند، نَه تنها ممکن است جامعه به سمت جلو حرکت نکند، که ممکن است پس رفت داشته و به قهقرا برود، کما این‌که در بعضی جوامع می‌بینیم یا جلوی شرایط اعمال جرم و تخلف را نمی‌گیرند، یا حتی شرایط را تشدید و تسهیل می‌کنند که جامعه هدف مرتکب آن شود و از این ارتکاب در جای خود بهره‌برداری شود. مثال‌ها زیاد است، اما برای تقریب به ذهن، دو مورد را عرض می‌کنم. در بعضی جوامع، خواسته یا ناخواسته، قوانین راهنمایی و رانندگی یا مجریان آن به گونه‌ای رفتار می‌کنند که جریمه صورت گیرد و تأمین مالی بیش‌تری انجام پذیرد. شاید همه ما مواجه شده باشیم که تابلوی راهنمایی و رانندگی در جاهای نامناسب و خارج از دید قرار گرفته‌اند، یا حداکثر سرعت به میزانی اندک است که معقول نیست و حتی خود مسؤولین هم به آن اذعان کرده‌اند. مثلاً مجری می‌گفت در فلان کوچه‌ها، حداکثر سرعت را 10 کیلومتر در ساعت زده، حتی اگر ماشین را هُل هم بدهیم، از این سرعت تجاوز می‌کند. بعد آقای مسؤول خیلی حق به جانب می‌گفت که بله! تخلف شده، ولی جریمه نمی‌کنیم. یا وقتی در جوامعی، حکومت‌ها برای حذف یا کنترل مخالفان خود از پدیده پرستو و کلاغ بهره می‌برند، مصداق همین موارد است. مثال‌ها زیاد است، بگذریم.

آن‌چه تا این‌جا گفتیم، در مباحث اخلاقی، رویکرد آینده‌نگر دارد و مورد اتفاق همگان است، اما رویکرد گذشته‌نگری هم وجود دارد. در این رویکرد، مجازات، نوعی جبران خطا است، حالا می‌خواهد بازدارندگی داشته باشد یا خیر. جوامع گذشته، حتی اندیشمندان بزرگ آن، مانند ارسطو، بیش‌تر تابع رویکرد گذشته‌نگر بودند و جوامع هر چه به سمت تمدن و فرهنگ بیش‌تر پیش رفتند، به سمت رویکرد آینده‌نگری حرکت نمودند.

در رویکرد گذشته‌نگر، مجرم را مدیونی می‌دانند که با مجازات، بهای جرمش را پرداخته و دین خود را ادا می‌کند، اما در بسیاری از موارد، نمی‌دانند این بها و دین چه ارزشی دارد. مثلاً وقتی مفلسی به خاطر جرمی، مانند تخریب اموال دیگران زندان می‌شود، در توجیه این‌که دین او چگونه به جامعه یا کسی که اموالش خسارت دیده، پرداخت شده است، با مشکل مواجه می‌شوند، حتی اگر اموال او را تخریب هم بکنند، جبران خسارت فرد خسارت‌دیده نیست و نهایتاً فرد خسارت دیده، کم و زیادی آرامش یافته و حس انتقام‌جوییش تسکین یافته است. طرف‌داران رویکرد گذشته‌نگر، توجیهات دیگری هم برای اثبات رویکرد خود دارند. مثلاً استعاره موازنه، یا استعاره ابطال را مطرح می‌کنند که این‌ها هم اقناع‌کننده نیستند و وقتی دستشان از همه چیز خالی می‌شود، حتی ادعای حسن ذاتی مجازات را هم مطرح می‌کنند که با مخالفت جدی عده‌ای دیگر مواجه می‌شوند. این بحث‌ها از زمان فلاسفه یونانی تا فلاسفه مسلمان و از آن‌جا تا دوران معاصر، در فرهنگ‌های غربی و شرقی مطرح بوده است.

این نظریه‌ها و رویکردها زیاد است و قرار ما در این‌جا بررسی مفصل این‌ها نیست، لذا فقط به همین مقدار بسنده می‌کنم که تنها فلسفه معقول و اخلاقی مجازات، از نگاه دنیایی و مادی، رویکرد آینده‌نگر است.

حال وقتی نصوص متعدد، اعم از آیات قرآن و روایات معتبر را در باب مجازات بررسی می‌کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که درباره مجازات‌های دنیایی، بدون شک رویکرد آینده‌نگر مطرح است و سایر رویکردها یا نیست، یا حداقل محل اختلاف است. پس اگر کسی مثل ما رویکردهای غیر آینده‌نگر را نپذیرفته باشد که تکلیفش روشن است، اما اگر احتمال آن‌ها را بدهد، ناچار است، قدر متیقن را بگیرد که باز همان نظر ما می‌شود. البته اگر کسی که یکی یا چند مورد از نظریه‌ها و رویکردهای دیگر را هم بپذیرد، ممکن است وضعیت کاملاً متفاوت باشد. در ما نحن فیه هم تا همین‌جای کار، رویکرد آینده‌نگری در مجازات قصاص و جای‌گزین‌های آن، در چند جا دیده شد. اول در این‌که گفته شد حیاتی در قصاص است که جنبه آینده‌نگری در آن کاملا مشهود و محسوس است. دوم تسلیم دیه که خواهیم دید برای اکثریت جامعه آن روز تا کنون، عدد و رقم قابل ملاحظه‌ای است و ضمن جبران بخشی از خسارت روحی و مادی، ولو اندک، که معمولاً به خانواده مقتول وارد می‌شود، جنبه بازدارندگی هم دارد. سوم تحریر رقبه مؤمنه که این هم علاوه بر منافع اجتماعی برای نوع بشر و حرکت به سمت کرامت انسانی، به جهت مسائل مالی، باز هم جنبه بازدارندگی دارد، خصوصا وقتی کنار دیه قرار می‌گیرد. چهارم، روزه شهرین متتابعین که هر چند شاید فایده اجتماعی نداشته باشد، اما اولا جای‌گزینی است برای کسی که توان مالی ندارد، یا آن را می‌خواهد بهانه فرار از جریمه مالی قرار دهد و ثانیاً با توجه به سختی زیاد آن که کمابیش برای همه ما قابل درک است، جنبه بازدارندگی دارد و در نهایت همین‌که بین قتل عمد و غیر آن، در قصاص تفاوت گذاشته شده است، رویکرد آینده‌نگری کاملا مشاهده می‌شود.

در مورد مجازات‌های اخروی هم کمابیش همین مسائل جاری است. یعنی انذار از آن می‌تواند جنبه بازدارندگی داشته باشد و گرفتار شدن به آن تابع رویکرد شایستگی است.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه