حدیث 776
776- 6-[1] وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلی بْنِ عَبْدِاللهِ بْنِ الْمُغیرَةِ عَنِ الْعَبّاسِ بْنِ عامِرٍ الْقَصَبانی عَنِ الْمُثَنَّی الْحَنّاطِ عَنْ عَمْرِو بْنِ أبینَصْرٍ قالَ: قُلْتُ لِأبیعَبْدِاللهِ ع إنّی صَلَّیتُ فَذَکَرْتُ أنّی لَمْ أغْسِلْ ذَکَری بَعْدَ ما صَلَّیتُ أ فَأُعیدُ قالَ لا.
أقولُ: حَمَلَهُ الشَّیخُ عَلَی عَدَمِ إعادَةِ الْوُضوءِ دونَ الصَّلاةِ وَ هُوَ جَیدٌ جِدّاً لِما صَرَّحَ بِهِ هَذا الرّاوی بِعَینِهِ سابِقاً[2] وَ لِما یأْتی[3].
——————————
[1]– التهذیب 1- 51- 148، و الاستبصار 1- 56- 163.
[2]– تقدم فی الحدیث السابق.
[3]– یأتی فی الحدیثین 7، 9 من هذا الباب.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به سعد بن عبدالله القمی که معتبر درجه یک است، از حسن بن علی بن عبدالله بن مغیره از عباس بن عامر از مثنی بن ولید الحناط از عمرو بن ابینصر روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: حسن (مل).
این حدیث را دو گونه میتوان معنا کرد. یکی اینکه عمرو بن ابینصر، یعنی همان راوی حدیث قبل، به امام صادق علیهالسلام عرض میکند که نماز خواندم و بعدش به یاد آوردم که آلتم را نشستهام. آیا آن را اعاده کنم؟ امام هم میفرمایند که خیر. معنای دوم این میشود که نماز خواندم و یادم که بعد نماز، آلتم را نشستهام، آیا آن را اعاده کنم؟ امام هم در جواب میفرماند که خیر. این معنای دوم، هر چند با متن هماهنگ است، اما بعید به نظر میرسد منظور راوی چنین امر معلوم و آشکاری باشد و به همین جهت هم اغلب یا شاید همه محدثین و فقیهای ما همان معنای اول را گرفتهاند. با این حساب، ظاهر روایت دلیل بر عدم بطلان نماز است که نتیجه منتطقی آن، عدم نقض وضو هم هست. حالا اگر کسی بگوید که این حکم فقط برای نماز خوانده شده است و برای نماز جدید، یا هر کاری که نیاز به وضو دارد، باید مجددا وضو بگیرد، نیاز به دلیل هست. ما میگوییم، بنا به فرمایش امام علیهالسلام، نمازی که خوانده است، صحیح بوده، پس وضویش هم صحیح است و اگر کسی میگوید دیگر نیست، دلیل میخواهد.
اما اکثر فقهای ما، از جمله مرحوم شیخ الطائفه، همانطور که شیخ حر آوردهاند، این را حمل بر عدم اعاده وضو، به غیر نماز کردهاند. ظاهرا علت این هم در مطابقت دادن این حدیث با امثال حدیث قبل است، کما اینکه جناب شیخ حر، به این مطلب تصریح کردهاند. اما انصافا این فرمایش، با متن حدیث اصلا هماهنگ نیست. عمرو بن ابینصر، گفته نماز خواندم و طهارت نگرفته بودم، بعد هم درباره اعاده نماز سؤال میکند، در نتیجه پاسخ هم درباره اعاده نماز است.
اما نکتهای که وعده کردم درباره عمرو بن نصر عرض کنم. با مقایسه این چند حدیث، به نظر میرسد که عمرو بن نصر، در یک مجلس، یا چند مجلس، سؤالات متنوعی در ما نحن فیه پرسیده است، یک بار درباره دیگری، یک بار درباره خودش و … و امام علیهالسلام هم جواب دادهاند.