حدیث 968 و جمعبندی این باب (موقت)
968- 9-[1] وَ فی عُیونِ الْأخْبارِ وَ فی الْعِلَلِ بِالْإسْنادِ الْآتی[2] عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شاذانَ عَنِ الرِّضا ع قالَ: إنَّما أُمِرَ بِالْوُضوءِ وَ بُدِئَ بِهِ لِأنْ یکونَ الْعَبْدُ طاهِراً إذا قامَ بَینَ یدَی الْجَبّارِ عِنْدَ مُناجاتِهِ إیاهُ مُطیعاً لَهُ فیما أمَرَهُ نَقیاً مِنَ الْأدْناسِ وَ النَّجاسَةِ مَعَ ما فیهِ مِنْ ذَهابِ الْکَسَلِ وَ طَرْدِ النُّعاسِ وَ تَزْکیةِ الْفُؤادِ لِلْقیامِ بَینَ یدَی الْجَبّارِ قالَ وَ إنَّما جَوَّزْنا الصَّلاةَ عَلَی الْمَیتِ بِغَیرِ وُضوءٍ لِأنَّهُ لَیسَ فیها رُکوعٌ وَ لا سُجودٌ وَ إنَّما یجِبُ الْوُضوءُ فی الصَّلاةِ الَّتی فیها رُکوعٌ وَ سُجودٌ.
أقولُ: وَ تَقَدَّمَ ما یدُلُّ عَلَی ذَلِکَ فی مُقَدِّمَةِ الْعِباداتِ[3] وَ فی النَّواقِضِ[4] وَ غَیرِها وَ یأْتی ما یدُلُّ عَلَیهِ إنْ شاءَ اللهُ[5].
——————————
[1]– عیون أخبار الرضا (علیهالسلام) 2- 104، 115، و علل الشرائع 257، 268 فی حدیث طویل و أورد ذیله فی الحدیث 7 من الباب 21 من أبواب صلاة الجنازة.
[2]– یأتی اسناده فی الفائدة الأولی من الخاتمة- 383.
[3]– تقدم ما یدلّ علیه فی الحدیث 8 من الباب 1 من أبواب مقدّمة العبادات.
[4]– تقدم فی الأبواب 1 و 2 و 3 و 4 و فی الحدیث 5 من الباب 5 من أبواب نواقض الوضوء.
[5]– یأتی فی الأبواب 2 و 3 و فی الحدیث 20 و 26 من الباب 15 و فی الحدیث 11 و 12 من الباب 25 من هذه الأبواب و فی الأحادیث 1 و 3 و 4 من الباب 1 و فی الحدیث 4 من الباب 6 من أبواب قضاء الصلوات و فی الحدیث 1 من الباب 2 من أبواب جهاد النفس.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ صدوق این حدیث را به چند طریق روایت کرده است.
1. از عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النیسابوری از علی بن محمد بن قتیبه از فضل بن شاذان
2. از جعفر بن نعیم بن شاذان از محمد بن شاذان از فضل بن شاذان
که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر علی بن محمد بن قتیبه که از ثقات درجه دو است، پس طریق دوم معتبر درجه یک میشود.
قبل از این که متن حدیث مهم را بررسی کنیم، نکتهای درباره سند آن عرض کنم. دیدیم که طریق اول این حدیث، بر مبنای ما، معتبر درجه دو بود و طریق دوم، معتبر درجه یک، اما خوب است بدانید که در طریق اول، عبدالواحد بن عبدوس و علی بن قتیبه و در طریق دوم، جعفرر بن نعیم بن شاذان و محمد بن شاذان، همگی مجهول هستند و ما آن را به واسطه بعضی توثیقات عام، توثیق درجه یک یا درجه دو کردیم، لذا اگر کسی این حدیث را معتبر نداند، بیوجه نیست. ناگفته نماند که این حدیث، فرازی از حدیثی بسیار مفصل است که فکر کنم بیش از بیست صفحه است و فضل بن شاذان حکمت بسیاری از مسائل را، مطابق آنچه از امام رضا علیهالسلام شنیده است،جمع کرده و یکجا ارائه کرده است. اگر کسی این حدیث را معتبر بداند، چون پای حکمت و علت فلسفه احکام را وسط کشیده است، خیلی به کار میآید و اگر معتبر نداند که خب، هیچ.
1. در این روایت، ضمن بیان نکاتی فقهی، فلسفه وضو هم گفته شده است که از آن هم نکات فقهی خاصی معلوم میشود، لذا خط به خط، پیش میرویم.
2. از ابتدای روایت که میگوید «إنَّما أُمِرَ بِالْوُضوءِ» تا «مُطیعاً لَهُ فیما أمَرَهُ» معلوم میشود که این امر، یعنی امر به وضو برای صلاة، امر وجوبی است و باید انجام شود. ما تا اینجا هیچ روایت صریحی نداشتیم که وضو برای صلاة را واجب بداند، هر چند فریضه دانستن وضو، ظهور در مطلب مورد نظر ما داشت.
3. اما فلسفههای وضو چیست؟ در این روایت فلسفه وضو را شامل سه چیز دانسته است که عبارتند از : (1) پاکیزه بودن از کثیفی و آلودگی، (2) رفع کسالت و چرت و خمودی و (3) طهارت باطنی.
4. در توضیح طاهر بودن، آمده است که پاکیزه بودن از دنسها و نجسها، یعنی چرکها و آلودگیها. به نظر حقیر و مطابق آنچه در باب اعیان نجسه، در بحثهای مختلف نجاست کافر و مشرک، شراب، کلب، خنزیر، منی، مردار، مدفوع، خون و بول صحبت کردیم، منظور از نجس، همان آلودگی است. گاهی آلودگی ظاهری و گاهی آلودگی باطنی. در اینجا با عنایت به اینکه وضو فعلی ظاهری است، حداقل پاکیزگی از کثیفیها و آلودگیهای ظاهری باید محقق شود و این همان چیزی است که از آیه وضو هم معلوم بود و ما هم گفتیم که اگر افعال وضو، انجام شود، اما موجب پاکیزگی و تمیزی نشود، قبول نیست. باز اگر یادتان باشد، ذیل آیه وضو عرض کردم که افعال وضو و غسل، میتواند مایه تمیزی و رفع کثیفی ظاهری شود، اما تیمم، جای سؤال دارد که چگونه خاک، یا حتی غبار، موجب تمیزی ظاهری میشود؟! احتمالات و سخنهای زیادی میشود مطرح کرد که بهتر است بگذاریم برای ابواب تیمم، تا ببینیم جدای از فتوای مشهور، ما به چه میرسیم و آنچه رسیدیم، چه ارتباطی با تمیزی ظاهری دارد. حالا چرا بنده اصرار دارم که منظور این روایت، تمیزی ظاهری هم هست؟ به جهت عبارت «نَقیاً مِنَ الْأدْناسِ وَ النَّجاسَةِ» که در کنار عبارت «مَعَ ما فیهِ مِنْ ذَهابِ الْکَسَلِ وَ طَرْدِ النُّعاسِ» قرار گرفته است. ظاهر کلام این است که هر دو درباره امور مادی و این دنیایی است و مربوط به طهارت ظاهری و روحی است که پیش از این تعریف کردم و نَه دنس و نجاسة و کسل و نعاسی که جنبه باطنی و اخروی دارد. حالا این دو عبارت را کنار «تَزْکیةِ الْفُؤادِ» که درست در ادامه این دو عبارت آمده قرار بدهیم، معلوم میشود که آن طهارت باطنی و اخروی، در این عبارت آمده است. به عبارت دیگر، اولی، طهارت جسمی است، دومی، طهارت روحی و روانی و سومی طهارت باطنی که به نظر حقیر و بر اساس آنچه از روح معارف و دستورات اسلام درک کردهام، رفع آلودگی ظاهری و روحی، مقدمه رفع آلودگی باطنی است، یعنی هر کسی که میخواهد باطنی پاک داشته باشد، باید در پاکی و تمیزی ظاهر هم بکوشد و به آن توجه داشته باشد. پس نکته کاربردی این شد که اگر وضو باعث رفع چرکی و آلودگی نشود، همچنین باعث رفع کسالت و خمودگی و چرت نشود، صحیح نیست و صرف انجام اعمال خاص، ولو به طریقه صحیح هم انجام شود، صحیح نبوده و نماز با آن باطل است.
5. در ادامه و توضیح فلسفه دوم، یعنی رفع کسالت هم فرمودهاند دور کردن خمیازه و چرت. پس وضو باید انسان را سر حال کند، تا با سرحالی سراغ صلاة برود، لذا اگر وضویی بگیریم که انسان را سر حال نکند، باید تجدید شود و بعد نماز خوانده شود. البته با توجه به آیه «یا أیُّها الَِذینَ آمَنوا لاتَقْرِبوا الصَّلاةَ وَ أنْتُمْ سَکارَی حَتَّی تَعْلَموا ما تَقولونَ» و روایات تفسیری آن، میتوان گفت این دوری از خمیازه و چرت و به تعبیر بنده، سرحالی، باید در حدی باشد که طرف متوجه نماز و اذکار آن باشد.
6. در ادامه روایت، این دو شرط را مقدمه مطلب دیگری دانسته که آن تزکیه فؤاد است، یعنی پاکی قلبها که پیش از این هم گفتیم، از نظر اسلام، پاکی قلب بدون بعضی پاکیزگیهای ظاهری، مورد نظر شارع مقدس نیست و اینکه کسی بگوید من قلبم پاک است و به این بهانه بعضی ظواهر را ترک کند، مورد پذیرش ایشان نیست، کما اینکه پرداختن صرف به ظواهر و رها کردن باطن، روح و هدف اعمال، قابل قبول نیست.
7. با توجه به آنچه در این سه بند اخیر عرض شد، معنای روایتهای معتبر قبلی بهتر معلوم میشود.
8. در اینجا سؤالی که پیش میآید این است که آمدیم و کسی، هم تمیز بود و هم سرحال، یعنی هر دو علت تأمین بود، آیا باز هم لازم است وضو بگیرد یا خیر؟ اگر ما باشیم و این روایت، میتوان گفت که علت و فلسفه تامه وضو، قاعدتا همینها است و دلیلی بر این مدعا که چیز دیگری هم هست، نخواهیم داشت، اما با عنایت به نواقض وضو که بعضی از آنها، مانند باد شکم، تمیزی ظاهر را به هم نمیزد، اما باز هم ناقض وضو بود و تجدید وضو میخواست، باید گفت، قاعدتا علت دیگری هم هست و ولو این علت برای ما معلوم نباشد، لذا چنانچه گرفتار نواقض وضو شدیم، باید وضو بگیریم، ولو تمیز و پاکیزه باشیم.
9. در پایان روایت، امام علیهالسلام صلاة بر میت را تخصصا از صلاتی که وضو نیاز دارد، خارج میکنند و اصلاً نوبت به تخصیص نمیرسد. از طرف دیگر معلوم میشود که صلاة در این روایات، صلاتی است که رکوع و سجود دارد. به عبارت دیگر منظور از صلاة، صلاة مناسکی است و نَه هر ذکر و دعا و مانند آن.
10. در ادامه این عبارات که جناب شیخ آوردهاند، آمده است که «وَ إنَّما هِیَ دُعاءٌ وَ مَسْألةٌ وَ قَدْ یَجوزُ عَنْ تَدْعُوَ اللهَ وَ تَسْألَهُ عَلَی أیِّ حالٍ کُنْتَ وَ أنَّما یَجِبُ الْوُضوءُ فی الصَّلاةِ الَّتی فیها الرُّکوعُ وَ السَّجودُ» که به وضوح در مییابیم، دعا و درخواست از الله تعالی، درهر حالی که هستیم، مجاز است،از جمله این که وضو داشته باشیم، یا خیر، اما صلاتی که رکوع و سجود دارد، وضو میخواهد.
11. فکر کنم این اولینباری است که در مباحثات وضو، با مشتقات «وجب» مواجه شدیم. در یکی دو باب بعدی هم یک بار مواجه خواهیم شد. نکتهای را به اجمال عرض کنم و اصل بحث را بگذاریم برای فرصت بعدی.
معمولا مشتقات «وجب»، از از جمله «یجب» را حمل بر لزوم میکنند، اما در مباحث الفاظ که اوامر و نواهی را بررسی میکردیم، دیدیم که این مسأله، بدون مخالف هم نیست، یا به عبارت دیگر، جزء بدیهیات نیست و نیاز به بررسی دارد. جالب این است که این ریشه در قرآن، یک بار به کار رفته است و به معنای متعارف بین ما هم نیست. البته اینجا، حداقل به واسطه روایات قبلی و بعضی از روایات بعد، معلوم میشود که یجب، ولو مفاهیم دیگری هم داشته باشد، اینجا، در بیان لزوم یا همان وجوب متعارف بین ما است.
* جمعبندی این باب (موقت):
1. وضو باید موجب پاکیزگی و سرحالی انسان شود، لذا اگر انسانی پاکیزه یا سرحال نیست و وضویی بگیرد که هر چند اعمال ظاهری آن، انجام شود، اما منجر به این دو نشود، صحیح نیست. منظور از سرحالی، حدی است که انسان متوجه نماز و اذکار آن باشد.
2. پاکیزگی برای نماز لازم است که البته در این مورد، در باب صلاة مفصلا صحبت خواهیم کرد.
3. وضو برای صلاة مناسکی، یعنی همان صلاتی که با نیت و تکبیرةالاحرام شروع و با سلام پایان مییابد و رکوع و سجود دارد، لازم است.