حدیث 35054

35054- 6-[1] وَ بِإسْنادِهِ عَنْ عَلیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ سَعْدانَ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ ع قالَ: کانَتْ فی ذُؤابَةِ سَیفِ رَسولِ اللهِ ع- صَحیفَةٌ مَکْتوبٌ فیها لَعْنَةُ اللهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النّاسِ أجْمَعینَ عَلَی مَنْ قَتَلَ غَیرَ قاتِلِهِ أوْ ضَرَبَ غَیرَ ضارِبِهِ أوْ أحْدَثَ حَدَثاً أوْ آوَی مُحْدِثاً وَ کُفْرٌ بِاللهِ الْعَظیمِ الِانْتِفاءُ مِنْ نَسَبٍ[2] وَ إنْ دَقَّ.
——————————
[1]– الفقیه 4- 98- 5174.
[2]– فی المصدر- حسب.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه دو است.
شیخ صدوق این حدیث را به طریق خود در الفقیه به علی بن حکم که معتبر درجه یک است، از فضیل بن سعدان روایت کرده است که علی بن حکم از ثقات درجه یک و فضیل بن سعدان از ثقات درجه دو است.
در بعضی نسخ به جای فضیل بن سعدان، فضیل بن معدان نوشته شده است.
* * *
مجلسی اول: رواه الکلینی فی القوی کالصحیح (رو).

1. اگر جمله آخر حدیث را که ربطی به ما نحن فیه ندارد، کنار بگذاریم، عملاً شبیه حدیث 35038 است که مطالب آن در روایات دیگری هم بود، لذا از تکرار آن می‌گذریم.
2. جمله آخر هم مربوط به نفی نسب است که که به بحث فعلی ما ربطی ندارد، اما نکته مهمی است که باید در جای خودش بحث شود.
3. اما نکته‌ای درباره محدث که قبلا وعده داده بودم. یکی دیگر از معانی محدث، نوآور است که دقیقا از معنای لغوی آن گرفته شده است. با این حساب یکی از معانی محدث، بدعت‌گذار می‌شود. در این روایت و روایت بعدی و بعضی دیگر از روایات شاهد آن هستیم که معصومین علیهم‌السلام، بعد از آن‌که از قتل و ضرب سخن گفتند، به محدث می‌پردازند. با توجه به یکی دو روایت قبل که محدث را قاتل معرفی کرده بود، می‌توان این‌جا هم همان معنا را گرفت، اما تکرار مطلب قبل می‌شود که به نظر حقیر مناسب کلام در این احادیث نیست، لذا ضمن اقرار بر این‌که یکی از معانی محدث، قاتل است، به نظر می‌رسد در این دست روایات، مانند همین روایت یا حدیث 35038 که قبلا روایت کردیم یا حدیث 35058 که بعدا خواهیم رسید و … که بعد از قتل و ضرب، به محدث و پناه‌دهنده آن اشاره می‌کنند، معنای بدعت‌گذار مد نظر است و می‌خواهند بگویند نَه تنها بدعت‌گذار مورد لعن الله، ملائکه و مردم است که حتی پناه‌دهنده به بدعت‌گذار هم مورد لعن این‌ها است.
4. البته ناگفته نماند که می‌توان محدث را به معنای عام هم گرفت. البته با توجه به سیاق این روایات حادثه‌آفرین یا نوآوری که حادثه‌اش بار منفی دارد. حال می‌خواهد قتل باشد، بدعت باشد، یا هر مصداق دیگری که به ذهنتان می‌رسد.
5. هر چند از بحث ما خارج است، اما اجازه بفرمایید به جهت اهمیت، نکاتی را درباره بدعت خدمتتان عرض کنم. سال 95 تا اوایل سال 96 بحث مفصلی درباره بدعت داشتیم که خروجی آن بحث را در چند بند خدمتتان تقدیم می‌کنم.
1- بدعت از ریشه بدع و در لغت به معنای چیزی است که تازه پیدا شده و سابقه‌ای نداشته است.
2- بدعت در اصصلاح عام به معنای رسم و آیین نو است.
3- بدعت در اصطلاع شرعی، عقیده یا کاری است که آن را به دین منسوب کنند، اما مستند درستی به قرآن یا روایات معتبر نداشته باشد. با این حساب مهم نیست که این عقیده یا فعل در زمانه ما رسم شده باشد یا به قرن‌ها قبل باز گردد، بلکه آن‌چه اهمیت دارد، ریشه داشتن یا نداشتن آن در آیات قرآن و روایات معتبر است.
4- اگر بدعت را به دو معنای اول در نظر بگیریم، از منظر شرعی نه تنها دو نوع، بلکه چهار یا شاید پنج نوع باشد. بدعت حرام، بدعت مکروه، بدعت مباح، بدعت مستحب و شاید هم بدعت واجب.
5- اما اگر منظور از بدعت، بدعت در دین باشد، یک نوع بیش‌تر نیست و آن حرام قطعی است، حالا می‌خواهد به ظاهر حسنه باشد، یا نباشد.
6- با توجه به تعریف بدعت در دین، ممکن است کسی عقیده یا فعلی را بدعت بداند، در حالی که از منظر فردی دیگر، بدعت نباشد و این معمولا به جهت اختلاف در مبانی فهم از قرآن و احادیث یا تشخیص روایت معتبر از غیر معتبر است.
7- کسی که شک دارد انتساب عقیده یا فعلی به دین معتبر هست یا خیر یا حتی ظن بر عدم صحت چیزی دارد، باید از آن کار پرهیز کند.
8- کسی که با بدعت مواجه می‌شود، لازم است طبق ضوابط و احکام نهی از منکر عمل کند.
9-  و نکته آخر برای اهل فن؛ ما در ضمن بحث بدعت، ناچار شدیم مجدداً گذری به بحث تسامح در ادله سنن داشته باشیم و مجددا دیدم که دلایل تسامح در ادله سنن مقبول نبوده و راه فرار از بدعت نیست. آن‌چه آن‌جا اثبات می‌شد، حجیت نوعی از اخبار بود، لذا همان‌جا هم گفتیم که عنوان «أخبار من بلغ» می‌تواند برای بیان آن مفهوم مناسب باشد.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه