الحدیث 83 / 3

83/3- محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم: عن أبیه، عن ابن أبی‌عمیر، عن منصور بن یونس، عن إسماعیل بن جابر، عن أبی‌خالد، عن أبی‌جعفر[1] علیه‌السلام فی قول الله عز و جل: فَاسْتَبِقوا الْخَیْراتِ، أیْنَ ما تَکونوا یَأْتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً[2]، قال: «الخیرات: الولایة، و قوله تبارک و تعالی: أیْنَ ما تَکونوا یَأْتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً یعنی أصحاب القائم علیه‌السلام الثلاث ماءة و البضعة عشر رجلا.» قال: «و هم- و الله- الأمة المعدودة.- قال:- یجتمعون- و الله- فی ساعة واحدة قزع کقزع الخریف.»[3]
——————————
[1]. در متن: أبی‌عبدالله.
[2]. بقره (2): 149.
[3]. روضه کافی: 313 [ح 487].

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی‌عمیر از منصور بن یونس بزرج از اسماعیل بن جابر الجعفی از ابوخالد الکابلی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند. و در نتیجه طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.

1- این حدیث را در شماره 5، ذیل آیه 2 سوره بقره بررسی کردیم و نکات آن را هم عرض کردیم و فقط یک مورد ماند و آن هم اشاره امام علیه‌السلام به امة معدودة بود.
2- آیه را یک بار با هم مرور می‌کنیم. الله تعالی می‌فرماید: «وَ لَئِنْ أخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إلی أُمَّةٍ مَعْدودَةٍ لَیَقولُنَّ ما یَحْبِسُهُ ألا یَوْمَ یَأْتیهِمْ لَیْسَ مَصْروفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ». یعنی: «و چنان‌چه تأخیر انداختیم عذاب آن‌ها را تا امتی معدود، حتماً می‌گویند: «چه چیزی آن را نگاه داشت؟!» آگاه باشید! زمانی که بیاید آن‌ها را، بازگشتی از آن‌ها نیست و فرو می‌گیرد آن‌ها را آن‌چه به آن استهزا می‌کردند.»
      با توجه به این آیه معلوم می‌شود که افرادی در زمان حضرت رسول الله و چه بسا بعد از ایشان، عذابی را طلب می‌کنند که هنوز موعد آن نیامده است و به حکمتی، زمان متأخر از خواسته آن‌ها است و به جهت همین تأخیر، معارف الهی و دعوت‌های آن را به استهزا می‌گیرند. اما آن گاه که زمان آن برسد، این استهزا گریبان‌گیر آن‌ها شده و راه گریزی بر آن ندارند.
3- نکته مورد نظر ما در این آیه، درباره «امة معدودة» است که معنای آن چیست. با مراجعه به کتب اهل لغت و نیز آیات قرآن و روایات معتبر، معلوم می‌شود که امة، به معنای گروهی از افراد است که وجه مشترکی دارند. مثلاً در باور و اعتقاد یا هر چیز دیگری مشترک هستند.  علی ای حال! دو ویژگی در امت مهم است، یکی جمع بودن و دیگری اشتراک در چیزی. البته یک مورد استثنا در قرآن داریم که آیه 120 سوره نحل است. الله عز و جل در این آیه می‌فرماید: «إنَّ إبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ». یعنی: «همانا ابراهیم امتی بود، مطیع برای الله، حق‌گرا و هرگز از مشرکان نبود.» که در این‌جا امت را به یک نفر اطلاق کرده است. مفسران توجیهات مختلفی آورده‌اند، مانند آن‌که در عبادت و اطاعت الله تعالی مانند یک امت بود، یا به تنهایی برای هدایت امتی کافی بود، یا تأثیرگذاریش مانند یک امت بود ، یا این‌که ادیان و امت‌ها توحیدی، همه بر اساس آموزه‌های او ادامه یافتند، یا نسل او امت‌هایی شد، کما این‌که آل اسماعیل و آل اسحاق، بسیار گسترده شدند و از این‌گونه مسائل که وجهی مشترک معنایی این توضیحات، این است که الله تعالی می‌خواهد بلندی و اهمیت جایگاه این رسول بزرگوار را بیان کند و از این باب او را با امت که گروهی از افراد هستند، نام می‌برد. بر گردیم سراغ بحث خودمان. گفتیم که امة، در اصل و اساس، به معنای گروهی از افراد است که وجه مشترکی دارند. به همین جهت هم به افرادی که یک دین یا باور دارند، امت گفته می‌شود. اما لازم است عرض شود که امت در قرآن، معنای دیگری هم دارد. پس امت دو معنا در قرآن دارد که مرور می‌کنیم.
1) باور و اعتقاد: در آیاتی مانند آیه 22 و 23 سوره زخرف، الله عز و جل می‌فرماید: «بَلْ قالوا إنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلَی أُمَّةٍ وَ إنّا عَلَی آثارِهِمْ مُهْتَدونَ وَ کَذلِکَ ما أرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی قَرْیَةٍ مِنْ نَذیرٍ إلاَّ قالَ مُتْرَفوها إنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلَی أُمَّةٍ وَ إنّا عَلَی آثارِهِمْ مُقْتَدونَ». یعنی: «بلکه گویند: «همانا ما، پدران خود را بر امتی یافتیم و همانا ما بر پیروی آن‌ها هدایت یافته‌ایم» و این‌گونه نفرستادیم از قبل تو، هشدار دهنده‌ای در (هیچ) آبادی، مگر آن‌که نعمت‌داران آن گفتند: «همانا ما پدران خود را بر امتی دیدیم و همانا ما بر پیروی آن‌ها اقتدا کنندگانیم.»». می‌بینیم مشرکان در اعتراض و مخالفت با انبیای الهی می‌گویند که ما پدران خود را بر یک امت یا به تعبیری بر گروه دیدیم که باور و اعتقاد مشترکی داشتند و ما هم بر همان باور و اعتقاد مشترک آن‌ها هستیم. این‌ها می‌دیدند که انبیا با ابلاغ پیام خود، عده‌ای را به سمت خود جذب می‌کنند و باعث اختلاف و تفرقه بین افراد شده‌اند. عده‌ای که معمولاً اندک هم بودند، سخنان انبیا را می‌پذیرفتند و عده‌ای هم که معمولا بیش‌تر بودند، نمی‌پذیرفتند و عملاً بین خانواده‌ها و افراد قبیله و سرزمین و … اختلاف می‌افتاد و در نتیجه مخالفان این انبیا از این بابت معترض به آن‌ها بودند. این اختلاف افتادن بین افراد جامعه و حتی روبه‌روی هم قرار گرفتنشان و عواقب آن، برایشان سنگین بود. در ضمن، این افراد بر این باور بودند که چگونه ممکن است نسل‌های مختلف و متعددی از گذشتگان آن‌ها که افراد دانشمندی هم بینشان بوده‌اند، آن‌ها را خیرخواه خود هم می‌دانسته‌اند، همه تابع یک باور و عقیده مشترک بوده و کسی حرف این انبیا را نمی‌زد و همین باورهای گذشته را به نسل‌های بعدی منتقل کرده‌اند. می‌دیدند گذشتگانشان بر باوری و چیزی اتفاق نظر داشتند و خلاصه امتی بودند و همیت مورد، تابویی بود که سخن جدید را، ولو به نظرشان درست می‌آمد، نپذیرند. ما این دست آیات را در مقدمات اصول عقائد، گفتیم و وقت خوبی هم صرف آن کردیم.
2) زمان: در آیاتی مانند آیه 45 سوره یوسف، الله عز و جل می‌فرماید: «وَ قالَ الَّذی نَجا مِنْهُما وَ ادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أنا أُنَبِّئُکُمْ بِتَأْویلِهِ فَأرْسِلونِ». یعنی: «و کسی که از آن دو نجات یافت، در حالی که یاد آورد بعد از امتی، گفت: «من خبر کنم شما را به تأویل آن، پس مرا بفرستید.»» آیه مربوط به داستان حضرت یوسف علیه‌السلام است. آن‌جا که یکی از دو زندانی که حضرت یوسف علیه‌السلام خوابشان را تعبیر کرده بود، آزاد شد و ندیم فرعون مصر شد و فراموش کرده بود که از یوسف علیه‌السلام نزد سلطان یاد کند. وقتی فرعون خواب مشهور خود را دید و خواب گزاران از تعبیر آن واماندند، این آقا، یاد حضرت یوسف علیه‌السلام افتاد و گفت که من می‌توانم شما را از تعبیر آن خبر کنم، فقط مرا بفرستید تا تعبیرش را بیاورم. «ادکر»، در اصل «اذتکر » بر وزن افتعل بوده که ابدال رخ داده است. حال با توجه به این‌که این فرد بعد از مدتی یاد آورد که از یوسف یاد کند، امة را در این آیه به زمان یا زمان نسبتاً طولانی یا زمان فراموشی معنا کرده‌اند. راغب در توضیح این کلمه آورده است که «و قوله تعالی: «وَ ادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ»، أی: حین و قرئ «بعد أمَةٍ»، أی: بعد نسیان و حقیقة ذلک: بعد انقضاء أهل عصر أو أهل دین». «أمَة»، بدون تشدید و با فتح میم، به معنای فراموشی است. ایشان دو مطلب درباره امة می‌گویند. اول، ظاهراً به قرائتی شاذ اشاره می‌کنند که «بعد أمَةٍ» است که در این صورت می‌شود: «بعد فراموشی». دوم، این‌که أمّة، به معنای انقضای اهل زمان یا اهل یک دین است. بعضی‌ها گفته‌اند زندانی شدن حضرت یوسف علیه‌السلام مربوط به فرعون قبلی بود و این ماجرای خواب دیدن، مربوز به فرعون بعدی و این فرعون دوم، دین و باورهای جدیدی را رسمیت بخشیده بود. من این مورد را در اخبار معتبر خودمان سراغ ندارم، اما در باورهای دیگران هست که عده‌ای هم آن‌ها را وارد باورهای ما کرده‌اند.
جمع‌بندی این‌که أمة قطعا به معنای گروهی با باورهای مشترک هست، اما نَه دلیلی بر معنا کردن آن به زمان است و نَه لزومی به آن.
3- من چهارده قرائت اصلی قرآن و شش قرائت از چهارده‌تای دیگر را در اختیار دارم. هم آیه 45 سوره یوسف و هم آیه مورد بحث خودمان را مرور کردم تا ببینم قرائت شاذی هم هست و دیدم که خیر، حداقل در این بیست قرائت، همه‌اش «أُمّة» هست. لذا این قرائت شاذ، در هشت قرائتی است که من ندارم، یا در قرائتی غیر این بیست و هشت قرائت است.
4- حالا برگردیم سراغ بحث خودمان و آیه 8 سوره هود است. اکثر مترجمین و مفسرین فریقین، ضرب قرآن به قرآن یا همان تفسییر قرآن به قرآن کرده‌اند و معنای «أمة» در آیه 45 سوره یوسف را به «أمة» در آیه مورد نظر ما، تسری داده امة را به معنای زمان گرفته‌ان. لذا بر این اساس، ترجمه آیه چنین می‌شود: «و چنان‌چه تأخیر انداختیم عذاب آن‌ها را تا زمانی معدود، حتماً می‌گویند: «چه چیزی آن را نگاه داشت؟!» …» و این در حالی است که امام باقر علیه‌السلام «أمة» را در این آیه، به معنای اصلی آن یعنی گروهی از افراد که باور مشترکی دارند، گرفته و یاران امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را امة معدودة معرفی کرده‌اند. من بدون هیچ شک و تردیدی، معنای مورد نظر ائمهb را می‌گیرم و نَه معنای دوم را که چه بسا از بیخ و بن نادرست هم باشد.

ترجمه: ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام درباره کلام الله عز و جل: «فَاسْتَبِقوا الْخَیْراتِ أیْنَ ما تَکونوا یَأْتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً» فرمودند: «خیرات، ولایت است و کلام او تبارک و تعالی: «أیْنَ ما تَکونوا یَأْتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً»، یعنی اصحاب قائم علیه‌السلام، (که) سیصد و ده و اَندی فرد هستند.» (سپس) فرمودند: «و قسم به الله! آن‌ها (همان) امت معدوده هستند.» (سپس در ادامه فرمودند: «قسم به الله! جمع می‌شوند در زمانی مشخص، پاره پاره، مانند پاره‌های ابر پاییزی».

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه