الحدیث 75 / 1

75/1- محمد بن یعقوب، عن أبی‌علی الأشعری: عن محمد بن عبدالجبار، عن ابن فضال و الحجال، جمیعا عن ثعلبة، عن عبدالرحمان بن مسلمة الجریری قال: قلت لأبی‌عبدالله علیه‌السلام: یوبخونا و یکذبونا أنا نقول: [إن] صیحتین تکونان، یقولون: من أین تعرف المحقة من المبطلة إذا کانتا؟ قال: «فماذا تردون علیهم؟» قلت: ما نرد علیهم شیئا. قال: «قولوا: یصدق بها إذا کانت من [کان] یؤمن بها من قبل، إن الله عز و جل یقول: أ فَمَنْ یَهْدی إلَی الْحَقِّ أحَقُّ أنْ یُتَّبَعَ أمَّنْ لا یَهِدّی إلّا أنْ یُهْدی؟ فَما لَکُمْ؟ کَیْفَ تَحْکُمونَ؟.»[1]
——————————
[1]. روضه کافی: 208 [ح 252].

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه دو است.
این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی در الکافی (ح 15068)، از محمد بن ادریس القمی از محمد بن عبدالجبار از حسن بن علی بن فضال و عبدالله بن محمد الحجال از ثعلبه بن میمون از عبدالرحمن بن مسلمه الجریری روایت است که این فرد اخیر از ثقات درجه دو و سایرین، ا زثقات درجه یک هستند.
علامه مجلسی طریق این حدیث را در کتاب مرآة العقول (ج 26، ص 126)، مجهول می‌داند که قاعدتاً علتش همین نفر آخر است که ما او را ثقه درجه دو دانستیم.
شبیه این حدیث را محمد بن ابراهیم النعمانی در کتاب الغیبة (ص 266) از ابن عقده از علی بن حسن بن فضال از پدرش از محمد بن خالد البرقی از ثعلبه بن میمون از عبدالرحمن بن مسلمه الجریری روایت کرده که در این جا هم عبدالرحمن بن مسله، از ثقات درجه دو و سایرین، از ثقات درجه یک هستند. این حدیث را مرحوم علامه بحرانی، در شماره 76 آورده‌اند.
خلاصه این‌که طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه دو است.

در این حدیث، عملاً دو نکته جلب توجه می‌کند.
1- اگر کسی این حدیث را بپذیرد، با توجه به این‌که راوی، از دو صیحه صحبت می‌کند و امام آن را انکار نکرده، بلکه ظاهراً تأیید هم می‌کنند، معلوم می‌شود، دو صیحه آسمانی اتفاق خواهد افتاد که یکی به باطل و دیگری بر حق است.
2- ما در آینده درباره این دو صیحه صحبت خواهیم کرد و نشانه‌های آن را خواهیم گفت، اما از این روایت معلوم می‌شود که اگر کسی حق و باطل را بشاسد، بین این دو صیحه سرگردان نمی‌ماند، بلکه حق را از باطل تشخیص می‌دهد. من از عبارات پایانی روایت، دو برداشت دارم. یکی این‌که کسی که از قبل ایمان دارد، یک صفا و نور قلبی دارد که صیحه حق را از باطل تشخیص می‌دهد و دیگر این‌که با توجه به ایمان قبلی خود، اطلاعات و شاخص‌هایی دارد که به واسطه آن، صیحه حق را از باطل تشخیص می‌دهد. مثلاً بارها عرض کرده‌ام که اگر ما روایات مربوط به عصر ظهور را بررسی می‌کنیم، معتبر از غیر معتبر را جدا می‌کنیم، در متن معتبرها دقیق می‌شویم و سعی در تفقه در آن‌ها داریم، دلیل اصلیش همین است که اطلاعات و شاخص‌هایی به دست آوریم که اگر کسی در زمان حیات ما، ادعای مهدویت کرد، او را با آن اطلاعات و شاخص‌ها بسنجیم، به امید آن‌که نَه گرفتار مهدی‌های دروغین شویم و نَه از امام واقعی غافل شویم. البته این تلاش و وظیفه ما است و توفیق به آن از الله تعالی است که باید این قسمت را با دعا و توکل و توسل حل کنیم. پس نکته‌ای که در این‌جا قابل تأمل است، یکی این‌که در این‌جا هم باید تعقل کرد و تفقه داشت تا حق را از باطل بشناسیم و چنین نیست که صیح‌های آسمانی شنیده شود و همه چشم و گوش بسته به آن ایمان بیاورند. کما این‌که می‌دانیم، عده‌ای باز هم از مسیر حق منحرف مانده و حتی در برابر امام علیه‌السلام قرار می‌گیرند.
3- باز تأکید می‌کنم این روایت معتبر درجه دو است، لذا این‌که به صرف این روایت به قطع بگوییم دو صیحه خواهیم داشت، چندان قطعی نیست، اما چون معتبر است، نمی‌توان آن را به کلی کنار گذاشت. در مورد دو صیحه، در روایات بعدی هم نکاتی هست که به آن خواهیم رسید. إن شاء الله.
4- نکته‌ای هم پیرو فرمایش یکی از عزیزان درباره آیه مورد اشاره در این روایت عرض کنم. من هم درک خوبی از مناسبت و ارتباط این آیه به مطلب روایت ندارم و همان‌طور که دیدید، به زحمت بین آیه و متن قبلش ارتباط برقرار کردم.

ترجمه: عبدالرحمن بن مسلمه الجریری روایت کرد: «عرض کردم خدمت ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام: «نکوهش می‌کنند ما را و تکذیب ما را که ما می‌گوییم: «همانا دو صیحه خواهد بود. می‌گویند: «از کجا می‌شناسید حقیقت را از باطل، اگر دو تا باشد؟»» فرمودند: «پس چه جواب می‌دهید بر آن؟» عرض کردم: «جواب نمی‌دهینم بر آن‌ها چیزی.» فرمودند: «بگویید: «تصدیق می‌کند آن را هنگامی که ایمان آورده باشد به آن قبل. به یقین الله عز و جل می‌فرماید: «أ فَمَنْ یَهْدی إلَی الْحَقِّ أحَقُّ أنْ یُتَّبَعَ أمَّنْ لا یَهِدّی إلّا أنْ یُهْدی؟ فَما لَکُمْ؟ کَیْفَ تَحْکُمونَ؟»»»».

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه