حدیث 1971
(1971، 2829، 3457، 6872، 8728 و 9084) الأمالی للصدوق (ص 102): حَدَّثَنا أبی رحمهالله قالَ حَدَّثَنا عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدانَ بْنِ سُلَیْمانَ عَنْ نوحِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إسْماعیلَ عَنْ صالِحٍ عَنْ عَلْقَمَةَ قالَ: «قالَ الصّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام وَ قَدْ قُلْتُ لَهُ: «یا ابْنَ رَسولِ اللهِ! أخْبِرْنی عَمَّنْ تُقْبَلُ شَهادَتُهُ وَ مَنْ لا تُقْبَلُ.» فَقالَ: «یا عَلْقَمَةُ! کُلُّ مَنْ کانَ عَلَی فِطْرَةِ الْإسْلامِ، جازَتْ شَهادَتُهُ.»» قالَ: «فَقُلْتُ لَهُ: «تُقْبَلُ شَهادَةُ مُقْتَرِفٍ لِلذُّنوبِ؟» فَقالَ: «یا عَلْقَمَةُ! لَوْ لَمْ تُقْبَلْ شَهادَةُ الْمُقْتَرِفینَ لِلذُّنوبِ، لَما قُبِلَتْ إلّا شَهاداتُ الْأنْبیاءِ وَ الْأوْصیاءِ، لِأنَّهُمْ هُمُ الْمَعْصومونَ دونَ سائِرِ الْخَلْقِ. فَمَنْ لَمْ تَرَهُ بِعَیْنِکَ یَرْتَکِبُ ذَنْباً أوْ لَمْ یَشْهَدْ عَلَیْهِ بِذَلِکَ شاهِدانِ، فَهُوَ مِنْ أهْلِ الْعَدالَةِ وَ السَّتْرِ وَ شَهادَتُهُ مَقْبولَةٌ وَ إنْ کانَ فی نَفْسِهِ مُذْنِباً وَ مَنِ اغْتابَهُ بِما فیهِ، فَهُوَ خارِجٌ عَنْ وَلایَةِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، داخِلٌ فی وَلایَةِ الشَّیْطانِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنی أبی عَنْ أبیهِ عَنْ آبائِهِ علیهمالسلام أنَّ رَسولَ اللهِ صلیاللهعلیهوآله قالَ: «مَنِ اغْتابَ مُؤْمِناً بِما فیهِ، لَمْ یَجْمَعِ اللهُ بَیْنَهُما فی الْجَنَّةِ أبَداً وَ مَنِ اغْتابَ مُؤْمِناً بِما لَیْسَ فیهِ، انْقَطَعَتِ الْعِصْمَةُ بَیْنَهُما وَ کانَ الْمُغْتابُ فی النّارِ خالِداً فیها وَ بِئْسَ الْمَصیرُ.»»» …
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام، معتبر درجه دو است.
شیخ صدوق این حدیث را از پدرش از علی بن محمد بن قتیبه از حمدان بن سلیمان از نوح بن شعیب از محمد بن اسماعیل بن بزیع از صالح بن عقبه از علقمه بن محمد روایت کرده است که علی بن محمد بن قتبه و علقمه بن محمد، از ثقات درجه دو و سایرین از ثقات درجه یک هستند.
علقمه (بن محمد) روایت کرد: «الصادق، جعفر بن محمد علیهماالسلام فرمود، آنگاه که به ایشان گفتم: «ای فرزند رسول الله! خبر کنید مرا از کسی که شهادتش قبول میشود و کسی که قبول نمیشود.» پس فرمودند: «ای علقمه! هر کسی که بر فطرت اسلام باشد، شهادتش قبول میشود.»» (راوی) گوید: «به ایشان عرض کردم: «شهادت گناهکار پذیرفته می شود؟» پس فرمودند: «ای علقمه! اگر شهادت گناهکاران پذیرفته نشود، قبول نشود مگر شهادت انبیاء و اوصیا، چرا که آنها در امان ماندگان هستند، نه سایر خلق. پس تا کسی را به چشمت ندیدهای که گناهی مرتکب میشود یا دو شاهد بر ضد او بر آن شهادت ندادهاند، پس او از اهل ستر و عدالت است و شهادتش مورد قبول است، اگر چه در باطنش گناهکار است و هر کس که او را غیبت کند به آنچه در او است، پس او خارج شده از ولایت الله عز و جل و داخل در ولایت شیطان است و پدرم و از پدرش از پدرانش علیهمالسلام برای حدیث کرد که رسول الله صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «کسی که مؤمنی را غیبت کند به آنچه درون او است، الله هرگز بین او و بین بهشت جمع نکند و هر کس که مؤمنی را غیبت کند به آنچه درون او نیست، پیوند میان این دو بریده شود و دق کننده در آتش باشد، جاودان در آن و بد سرانجامی است.»»» …