حدیث 1678

(1678) عیون إخبار الرضا علیه‌السلام (ج 1، ص 299) و الأمالی (ص 129): حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ عَلی ماجیلَوَیْهِ رضی‌الله‌عنه قالَ حَدَّثَنا عَلیَّ بْنُ إبْراهیمَ بْنِ هاشِمٍ عَنْ أبیهِ عَنِ الرَّیانِ بْنِ شَبیبٍ قالَ: «دَخَلْتُ عَلَی الرِّضا علیه‌السلام فی أوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ، فَقالَ: «یا ابْنَ شَبیبٍ! أ صائِمٌ أنْتَ؟» قُلْتُ: «لا!» فَقالَ: «إنَّ هَذا الْیَوْمَ، هُوَ الْیَوْمُ الَّذی دَعا فیهِ زَکریّا علیه‌السلام رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، فَقالَ: «رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرّیةً طَیِّبَةً إنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ»، فَاسْتَجابَ اللهُ لَهُ وَ أمَرَ الْمَلائِکةَ، فَنادَتْ زَکریا وَ هُوَ قائِمٌ یصَلّی فی الْمِحْرابِ أنَّ اللهَ یُبَشِّرُک بِیَحْیی، فَمَنْ صامَ هَذا الْیَوْمَ، ثُمَّ دَعا اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ، اسْتَجابَ اللهُ لَهُ، کما اسْتَجابَ اللهُ لِزَکریّا.» ثُمَّ قالَ: «یا ابْنَ شَبیبٍ! إنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذی کانَ أهْلُ الْجاهِلیةِ یحَرِّمونَ فیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتالَ لِحُرْمَتِهِ، فَما عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِها وَ لا حُرْمَةَ نَبیِّها، لَقَدْ قَتَلوا فی هَذا الشَّهْرِ ذُرّیتَهُ وَ سَبَوْا نِساءَهُ وَ انْتَهَبوا ثَقَلَهُ، فَلا غَفَرَ اللهُ لَهُمْ ذَلِک أبَداً. یا ابْنَ شَبیبٍ! إنْ کنْتَ باکیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَینِ بْنِ عَلیِّ بْنِ أبی‌طالِبٍ علیهماالسلام، فَإنَّهُ ذُبِحَ کما یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أهْلِ بَیْتِهِ ثَمانیةَ عَشَرَ رَجُلاً، ما لَهُمْ فی الْأرْضِ شَبیهونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأرَضونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إلَی الْأرْضِ مِنَ الْمَلائِکةِ أرْبَعَةُ آلافٍ لِنَصْرِهِ، فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ، فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إلَی أنْ یقومَ الْقائِمُ علیه‌السلام، فَیَکونونَ مِنْ أنْصارِهِ وَ شِعارُهُمْ یا لَثاراتِ الْحُسَینِ علیه‌السلام. یا ابْنَ شَبیبٍ! لَقَدْ حَدَّثَنی أبی عَنْ أبیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم‌السلام أنَّهُ لَمّا قُتِلَ جَدّی الْحُسَینُ علیه‌السلام، أمْطَرَتِ السَّماءُ دَماً وَ تُراباً أحْمَرَ. یا ابْنَ شَبیبٍ! إنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَینِ حَتَّی تَصیرَ دُموعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ، غَفَرَ اللهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أذْنَبْتَهُ صَغیراً کانَ أوْ کبیراً، قَلیلاً کانَ أوْ کثیراً. یا ابْنَ شَبیبٍ! إنْ سَرَّکَ أنْ تَلْقَی اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا ذَنْبَ عَلَیْکَ، فَزُرِ الْحُسَینَ علیه‌السلام. یا ابْنَ شَبیبٍ! إنْ سَرَّکَ أنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنیةَ فی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبی صلی‌الله‌علیه‌وآله، فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ. یا ابْنَ شَبیبٍ! إنْ سَرَّکَ أنْ یَکونَ لَکَ مِنَ الثَّوابِ مِثْلَ ما لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَینِ بْنِ عَلی علیهماالسلام، فَقُلْ مَتَی ذَکرْتَهُ: «یا لَیتَنی کنْتُ مَعَهُمْ فَأفوزَ فَوْزاً عَظیماً». یا ابْنَ شَبیبٍَ! إنْ سَرَّکَ أنْ تَکونَ مَعَنا فی الدَّرَجاتِ الْعُلَی مِنَ الْجِنانِ، فَاحْزَنْ لِحُزْنِنا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنا وَ عَلَیک بِوَلایتِنا، فَلَوْ أنَّ رَجُلاً أحَبَّ حَجَراً، لَحَشَرَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ یوْمَ الْقیامَةِ.»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام، معتبر درجه یک است.
شیخ صدوق این حدیث را از محمد بن علی ماجیلویه ازعلی بن ابراهیم القمی از پدرش از ریان بن شبیب روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.

ریان بن شبیب روایت کرد: «اولین روز محرم بر علی الرضا علیه‌السلام وارد شدم، پس فرمودند: «ای فرزند شبیب! آیا تو روزه هستی؟» عرض کردم: «خیر!» پس فرمودند: «به یقین این روز، همان روزی است که زکریا علیه‌السلام پروردگارش عز و جل را خواند، پس عرض کرد: «رب هب لی من لدنک ذریة طیبة إنک سمیع الدعاء»، پس الله برایش استجابت کرد، ملائکه را امر کرد، پس زکریا را ندا داد در حالی که او ایستاده در حراب نماز می‌خواند که الله تو را به یحیی بشارت می‌دهد، پس هر کس این روز را روزه بگیرد، سپس الله عز و جل را بخواند، الله برایش استجابت کند، همان‌گونه که الله برای زکریا استجابت نمود.» سپس فرمودند: «ای فرزند شبیب!» به یقین محرم همان ماهی است که اهل جاهلیت ظلم و جنگ را به جهت حرمتش، در آن حرام می‌کردند، اما این امت حرمت ماه او را نشناختند و نه حرمت نبیش را، ذریه او را در این ماه کشتند و زنانش را به بند کشیدند و داراییش را غنیمت بردند، پس هرگز الله آن را بر ایشان نیامرزد. ای فرزند شبیب! اگر بر چیزی گریانی، پس برای حسین بن علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام گریه کن، چرا که مانند ذبح شدن گوسفند، ذبح شد و هجده نفر از اهل بیتش همراه او کشته شدند که برای آن‌ها شبیهی در زمین نبود و آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌ها به جهت کشته شدن او گریسته‌اند و چهار هزار از ملائکه برای یاری او به زمین آمدند، پس به آن‌ها اذن داده نشد، پس آن‌ها ژولیده پریشان نزد قبر او هستند تا آن‌که قائم علیه‌السلام قیام کند، پس از یاوران او باشند و شعارشان یا لثارات الحسین است. ای فرزند شبیب! پدرم از پدرش ازجدش علیهم‌السلام برایم روایت کرد که آن‌گاه که جدم حسین علیه‌السلام کشته شد، آسمان خون بارید و خاک قرمز شد. ای فرزند شبیب! اگر بر حسین بگریی به گونه‌ای که اشک‌هایت بر گونه‌ات جاری شود، الله هر گناهی که مرتکب شده باشی، می‌بخشاید، کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد. ای فرزند شبیب! اگر خوش داری که الله عز و جل را ملاقات کنی در حالی که گناهی بر تو نباشد، پس حسین علیه‌السلام را زیارت کن. ای فرزند شبیب! اگر خوش داری در غرفه‌های مبنیه در بهشت همراه نبی صلی‌الله‌علیه‌وآله باشی، پس کشندگان حسین را لعنت کن. ای فرزند شبیب! اگر خوش داری که ثوابی برای تو باشد مانند آن‌چه برای کسانی که همراه حسین بن علی علیهماالسلام شهادت جستند، پس هنگامی که او را یاد کردی، بگو: «ای کاش با آن‌ها بودم، پس فیض می‌بردم، فیضی بسیار بزرگ». ای فرزند شبیب! اگر خوش داری که همراه ما در درجات عالی از بهشت‌ها باشی، پس به حزن ما محزون باش و به شادمانی ما شادمان باش. بر تو باد ولایت ما، چرا که اگر فردی سنگی را دوست بدارد، الله عز و جل او را در زمان قیامت همراه آن محشور نماید.»

کلیدواژه‌ها:

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه