حدیث 227
(227) الکافی (ح 3559): محمد بن یحیی عن أحمد بن محمد بن عیسی عن محمد بن إسماعیل بن بزیع عن عبدالله بن الفضل النوفلی رفعه قالَ: «ما قُرِئَتِ الْحَمْدُ عَلَی وَجَعٍ سَبْعینَ مَرَّةً إلّا سَکَنَ.»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام، غیر معتبر است.
این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی از محمد بن اسماعیل بن بزیع از عبدالله بن فضل النوفلی روایت کرده است که همه این افراد از ثقات هستند، اما نکته مهم آنکه عبدالله بن فضل به صورت مرفوع گفته است که او چنین سخنی گفت که بر این قسمت حداقل دو ایراد وارد است:
1- معلوم نیست بین عبدالله بن فضل و گوینده این سخن چند نفر و چه کسانی قرار دارند تا بفهمیم که سخنشان قابل اعتماد است یا خیر.
2- حدیث مضمره است یعنی نام و نشان کسی که این سخن را گفته معلوم نیست و ممکن است فردی غیر از معصوم بوده باشد و بر هر خارج فقه یا علم حدیث خواندهای معلوم است که این ادعا که چون روات ما تصور کردهاند این سخن معصوم است، پس حتماً چنین است، قابل قبول نیست، خصوصاً وقتی حدیثی مرفوع باشد. آری! در انتساب مضمرهها به معصومین قواعدی وجود دارد که احراز آنها مهم است.
خلاصه اینکه انتساب این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر نیست.
* * *
علامه مجلسی: مرفوع.
روایت شده است که گفت: «حمد را بر دردی نخواندم مگر آنکه آرام گرفت.»
با توجه به روایات معتبری که درباره این سوره وجود دارد، کسی منکر فضیلت و اهمیت آن نیست، اما بدیهی است، هفتاد که هیچ، اگر هفتاد هزار مرتبه هم سوره فاتحة الکتاب را بر دردی بخوانی، قرار نیست حتماً آن درد آرام شود، مگر آنکه بخواهیم بگوییم این عبارات مانند روایت معتبری که پیش از این بیان شد، کنایه از اهمیت سوره مبارکه است.
بعید نیست این روایت غیر معتبر برداشت ناصحیح یا ناقصی از روایت معتبر 226 باشد.
نهایتاً اینکه با توجه به ضعف سند، نیازی به توضیح و توجیه نیست.