الحدیث 92 / 2
92/2- ابن بابویه، بإسناده: عن أبیبصیر، قال: قال أبوعبدالله علیهالسلام: «ما کان قول لوط علیهالسلام لقومه: لَوْ أنَّ لی بِکُمْ قوَّةً أوْ آوی إلی رُکْنٍ شَدیدٍ إلا تمنیا لقوة القائم علیهالسلام، و لا الرکن[1] إلا شدة أصحابه، و إن الرجل منهم لیعطی قوة أربعین رجلا، و إن قلبه لأشد من زبر الحدید، و لو مروا بجبال الحدید لقلعوها[2]، و لا یکفون سیوفهم حتی یرضی الله عز و جل.»[3]
——————————
[1]. در مأخذ: لا ذکر.
[2]. در متن: لتدکدکت.
[3]. کمال الدین 2: 673 [باب 58، ح 26].
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
این حدیث را شیخ صدوق در کمال الدین (ج 2، ص 673) از جعفر بن محمد بن مسرور از حسین بن محمد بن عامر از عمویش، عبدالله بن عامر از ابن ابیعمیر از علی بن ابیحمزه از ابوبصیر الاسدی روایت کرده است که علی بن ابیحمزه از ثقات مشروطی هستند که در اینجا، مشکلی در سند حدیث ایجاد نمیکنند. سایرین هم از ثقات درجه یک هستند. در نتیجه طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
بر خلاف حدیث شماره 91 که معتبر نبود، انتساب این حدیث معتبر به معصوم علیهالسلام است، لذا مطالب حدیث را بررسی میکنیم.
1- رکن را قبلا توضیح دادیم که در لغت به معنای جانب، پهلو و کناره است و در اصطلاح به ستون و دیوار و در نتیجه هر آنچه به آن استواری و استقامت ایجاد میشود نیز گفته میشود. رکن شدید هم به معنای پایه استوار و قوی است. این را هم اضافه کنم که بعضی رکن را در ریشهاش به آرام گرفتن و اطمینان و مانند آن معنا کردهاند. در این صورت علت آنکه دیوار، ستون و مانند اینها را رکن گفتهاند، از این جهت است که موجودات در کنار اینها آرامش میگیرد. یکی دو روز پیش در یادداشتهایم از جلسات فقه مرحوم آقای موحد خراسانی دیدم که ایشان همین را گفته بودند و اضافه کردند بودند که عرب اضلاع خانه که مکعب است، رکن میگوید، چرا که محکمترین و مطمئنترین بخش آن است. بعدها به ستون هم رکن گفتند.
2- با توجه به این روایت معتبر معلوم میشود که جناب لوط علیهالسلام هنگامی که با خواسته نامشروع قومش مواجه شد و توان مقابله با آنها نداشت، طبیعتا آرزوی قوت و پشتوانه قوی داشت تا بتواند در برابر آنها مقاومت کند و همین آرزو را بیان کرد و در اصل در آرزوی آن بود که نیرویی مانند نیروی قائم آل محمد و یاورانی مانند یاران ایشان داشته باشد، تا توان مقابله با فاسدان از قوم خود را داشته باشد.
3- عدد چهل در اینجا، قاعدتاً از باب عدد کثرت است و به معنای توان بسیار است.
4- «زبر» در لغت به معنای قسمتهای بزرگ و قابل ملاحظه است. کتاب را هم از این باب زبور نامیدهاند، چرا که بخش قابل ملاحظهای از معرفت در آن قرار دارد. به نظر میرسد وقتی درباره کتاب، از اصطلاح زبر و زبور استفاده میشود، یعنی کتابی که از نظر حجم و محتوای مطالب، قابل توجه باشد. یعنی به یک جزوه مختصر یا رساله کوچک که محتوای فوقالعادهای هم نداشته باشد، زبور گفته نمیشود.
5- تشبیه دل به پارههای آهنین هم که در اکثر ادبیاتها رایج است و نشان از قوت قلب است.
6- اینکه گفته شده شمشیرهایشان را کنار نمیگذارند، مگر زمانی که الله عز و جل راضی شود، اولاً مبین این است که تا جان در بدن دارند و اهداف الهی تحقق نیافته است، از تلاش برای تحقق آنها فروگذار نخواهند کرد. حال ممکن است این تلاش کارزار و جنگ متعارف باشد یا هر کارزار دیگری مانند جهاد فرهنگی، اقتصادی و غیر آن.
ابوعبدالله (امام صادق) علیهالسلام فرمودند: «نبود سخن لوط علیهالسلام به قومش: «لَوْ أنَّ لی بِکُمْ قوَّةً أوْ آوی إلی رُکْنٍ شَدیدٍ»، مگر این که تمنا میکرد قوت قائم علیهالسلام را و «رکن» نیست، مگر شدت اصحاب او و به یقین (به هر) فردی از آنها، داده شده است قوه چهل مرد و به یقین قلب او قویتر است از پارههای آهن و چنانچه گذر کنند بر کوههای آهن، از جا میکنند آن را و کنار نمیگذارند شمشیرهایشان را تا راضی شده باشد الله عز و جل.»