حدیث 35204

35204- 5-[1] وَ عَنْهُ عَنْ أحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبوبٍ عَنْ أبی‌وَلّادٍ عَنْ أبی‌مَرْیَمَ عَنْ أبی‌جَعْفَرٍ ع قالَ: أُتی رَسولُ اللهِ ص بِرَجُلٍ قَدْ ضَرَبَ امْرَأةً حامِلاً بِعَمودِ الْفُسْطاطِ فَقَتَلَها فَخَیرَ رَسولُ اللهِ ص أوْلیاءَها أنْ یأْخُذوا الدّیَةَ خَمْسَةَ آلافِ دِرْهَمٍ وَ غُرَّةٌ وَصیفٌ أوْ وَصیفَةٌ لِلَّذی فی بَطْنِها أوْ یدْفَعوا إلَی أوْلیاءِ الْقاتِلِ خَمْسَةَ آلافٍ وَ یقْتُلوهُ.
وَ رَواهُ الشَّیْخُ بِإسْنادِهِ عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[2] وَ کَذا الَّذی قَبْلَهُ.
——————————
[1]– الکافی 7- 300- 9.
[2]– التهذیب 10- 181- 708.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی الاشعری از حسن بن محبوب از ابوولاد، حفص بن سالم از ابومریم الانصاری روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
شیخ الطائفه هم شبیه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به احمد بن محمد بن عیسی الاشعری که معتبر درجه یک است، به باقی سند روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: صحیح (مر).

نکته اول درباره این روایت که انصافا بر مبنای ما سند خوبی دارد، این است که امام باقر علیه‌السلام دارند مطلبی را به حضرت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله نسبت می‌دهند، لذا حتی اگر بخواهیم نگاه تاریخی هم داشته باشیم، نَه تنها گزارشی از نبی مکرم است، بلکه از بسیاری از گزارش‌های تاریخی که معمولا مرسل است و نویسنده‌های آن هم هر که باشند، در وثاقت و صداقت، به پای افراد سند این حدیث نمی‌رسند، در مرتبه بالایی از اعتبار تاریخی قرار دارد. ما این مطلب را در سلسله مباحثات اعتبارسنجی اسناد و مدارک گزارش‌های تاریخی بحث کرده‌ایم که هم در سایت هست و هم چاپ شده است.
در این حدیث آمده است که مردی، زنی حامله را به ستون اصلی خیمه زد و او را کشت. پس حضرت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله، اولیای زن را مخیر کردند که یا دیه را که پنج هزار درهم بود، بگیرند، البته به همراه «غرة وصیف أو وصیفة» که در بعضی نسخ، «عشرة وصیفأ او وصیفه» آمده است که قاعدتا غلط است، چون با عشر و عشره، جمع می‌آید و نَه مفرد. «وصیف أو وصیفة» به معنای خدمت‌کار مرد یا زن است و «غرة» معانی مختلفی دارد، مثلا سفید رو، پیشانی سفید، کنایه از جوان، زیبا و خیلی معانی دیگر که خدا را شکر دوره‌اش گذشته است.
این «غرة وصیف أو وصیفة» هم که تصریح شده است، به خاطر چیزی است که در رحم زن است و نَه خود زن. اگر این را نخواستند، پنج هزار درهم به اولیای مرد قاتل بدهند و آن مرد را بکشند.
اگر از بحث فرزند در شکم زن که در این روایت، اضافه بر روایت‌های قبلی بود، بگذریم، می‌بینیم که به ادعای این روات ثقه، امام باقر، این حکم را به نبی مکرم هم نسبت می‌دهند و اگر نخواهیم یا بهتر است بگویم، نتوانیم این روایت را حمل بر تقیه کنیم، معلوم می‌شود که آن‌چه در روایات قبلی دیدیم، در زمان خود نبی مکرم هم اتفاق افتاده است و ایشان هم چنین حکمی داده‌اند و اولیای مقتول را بین این دو امر مخیر کرده‌اند.
چند نکته عرض کنم و برویم سراغ روایت بعدی.
1. حمل این روایت بر تقیه، به نظر حقیر ناشدنی نیست، اما انصافا کار بسیار سختی است، چرا که امام علیه‌السلام، دارند چیزی را نبی مکرم اسلام نسبت می‌دهند و اگر این نسبت خلاف باشد، از مصادیق دروغ است و دروغ بستن، به حضرت رسول الله که از گناهان عظیم است و حتی مبطل روزه هم هست. البته منکر آن نیستم که هم در مبانی اسلام و هم بسیاری از مردمان غیر مسلمان و حتی غیر دین دار، بعضی دروغ‌ها مجاز و بلکه اخلاقی و مقبول است، اما برای متشرعان، این استثنا کردن‌ها، دلیل شرعی و اخلاقی می‌خواهد و برای غیر دین‌داران، دلیل عقلی.
2. به نظر بنده، این روایتی که خواندیم و بعضی روایات روایات دیگر که خواهیم خواند، از جمله همین روایت پنجم، به صراحت مؤید آن چیزی است که باب‌ها قبل، فکر کنم باب نوزدهم، به آن رسیدیم که اگر اهل مقتول، قصاص نخواستند و طلب دیه کردند، قاتل نمی‌تواند از دادن آن سرباز بزند و بگوید مرا قصاص کنید، من دیه بده نیستم. در این‌جا قاضی می‌تواند از مال قاتل، معادل دیه را مصادره به اهل مقتول بدهد.
3. آن‌چه پیش از درباره ترتیب پرداخت مابه‌التفاوت دیه و قصاص قاتل گفتیم، همین‌طور معنا و کاربرد «واو» و … درباره این حدیث هم هست، با این تفاوت که هر چند ممکن است این ترتیب را به طور قطع نپذیریم، اما به نظر می‌رسد ظهورش در ترتیب، بیش از بعضی روایات قبل است.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه