حدیث ۳۵۱۸۵
۳۵۱۸۵- ۱-[۱] مُحَمَّدُ بْنُ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فی الْأمالیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ موسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبادی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خالِدٍ عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أبینَصْرٍ عَنْ حَمّادِ بْنِ عُثْمانَ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ أبییَعْفورٍ عَنِ الصّادِقِ ع قالَ خَطَبَ رَسولُ اللهِ ص بِمِنًی إلَی أنْ قالَ: الْمُسْلِمونَ إخْوَةٌ تَتَکافَأُ دِماؤُهُمْ وَ یسْعَی بِذِمَّتِهِمْ أدْناهُمْ هُمْ یدٌ عَلَی مَنْ سِواهُمْ.
وَ فی الْخِصالِ عَنْ أبیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خالِدٍ مِثْلَهُ[۲]
وَ رَواهُ الرَّضیُّ فی الْمَجازاتِ النَّبَویَّةِ مُرْسَلاً[۳]
وَ رَواهُ عَلیُّ بْنُ إبْراهیمَ فی تَفْسیرِهِ مُرْسَلاً[۴].
——————————
[۱]– أمالی الصدوق- ۲۸۷- ۳.
[۲]– الخصال- ۱۴۹- ۱۸۲.
[۳]– المجازات النبویة- ۱۷- ۳.
[۴]– تفسیر القمّی ۱- ۱۷۳.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ صدوق این حدیث را در دو جا روایت کرده است.
۱. از محمد بن موسی بن متوکل از علی بن حسین السعدآبادی از احمد بن محمد بن خالد البرقی از احمد بن محمد بن ابینصر از حماد بن عثمان از عبدالله بن یعفور
۲. از پدرش از سعد بن عبدالله از احمد البرقی به باقی سند
که در هر دو طریق همه از ثقات درجه یک هستند، مگر احمد البرقی که از ثقات مشروطی است که البته مشکلی در اینجا ایجاد نمیکند.
در مجازات النبویه مرسل است و در تفسیر القمی هم مرسلا آمده است. (تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم القمی)
ابتدا نکتهای را درباره عنوان این باب عرض کنم. مرحوم شیخ حر، صغیر را در مقابل کبیر و شریف را در مقابل وضیع قرار دادهاند. در نتیجه صغیر و کبیر، قاعدتا مربوط به سن و سال است. یعنی اگر فرد بزرگسالی، فرد کمسنی را کشت و همینطور فردی که جایگاه اجتماعی بالایی دارد، فرد دیگری که از منظر جامعه، جایگاه پایینی دارد، کشت، فرقی نمیکند و قصاص بر قرار است. ما در این باب، ابتدا روایات را از باب سند بررسی کرده و متن آن را اجمالا مرور میکنیم و بررسی متنها و حکم ناشی از آن را در جمعبندی عرض خواهیم کرد.
حالا خود روایت را مرور کنیم؛
در این حدیث آمده است که مسلمانان برادر هستند و خونشان برابر است و نزدیکترین آنها به هم در ذمه هم هستند. آنها ید واحدی هستند در مقابل غیر خودشان.
من اینجا «ادنی» را به نزدیکتر معنا کردم، اما اگر بخواهیم به پایینتر معنا کنیم، شاید این بشود که پایینترینشان هم باید در حفظ ذمه آنها بکوشد و از این عبارت این را برداشت کردهاند که پایینترین آنها هم در ذمه دیگران است، گویی یسعی را به وسعت معنی کردهاند و اینکه پایینترینشان هم در محدوده ذمه آنها است. البته ناگفته نماند که این ترجمه با جمله عربی جفت و جور نمیشود، اما به هر حال عدهای اینگونه برداشت کردهاند. به نظر من معنایی که خودم انتخاب کردم، درست است.