حدیث 35168
35168- 3-[1] وَ بِإسْنادِهِ عَنْ شُعَیْبِ بْنِ واقِدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنِ الصّادِقِ عَنْ آبائِهِ عَنِ النَّبیِّ ص فی حَدیثِ الْمَناهیِّ أنَّهُ نَهَی أنْ یطَّلِعَ الرَّجُلُ فی بَیتِ جارِهِ وَ قالَ مَنْ نَظَرَ إلَی عَوْرَةِ أخیهِ الْمُسْلِمِ أوْ عَوْرَةِ غَیرِ أهْلِهِ مُتَعَمِّداً أدْخَلَهُ اللهُ مَعَ الْمُنافِقینَ الَّذینَ کانوا یبْحَثونَ عَنْ عَوْراتِ النّاسِ وَ لَمْ یخْرُجْ مِنَ الدُّنْیا حَتَّی یفْضَحَهُ اللهُ إلّا أنْ یتوبَ.
——————————
[1]– الفقیه 4- 13- 4968.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه دو است.
شیخ صدوق این حدیث را به طریق خود در الفقیه به شعیب بن واقد که معتبر درجه دو است، از حسین بن زید، ذوالدمعه روایت کرده است که این دو هم از ثقات درجه دو هستند.
این روایت که معتبر درجه دو هم هست، در فقه مصطلح امروزی کاربردی ندارد، اما در فقه بما هو فقه مهم است و کاربرد دارد. در فرازی از حدیث مناهی که مفصل هم هست، آمده است که که نبی مکرم اسلام از سرک کشیدن در خانه همسایه نهی کردند و فرمودند که به عورت برادر مسلمانش یا عورت غیر خانوادهاش، عامدانه نظر کند، الله او را همراه منافقان داخل کند، آنهایی که عورتهای مردم را کنکاش میکنند و این فرد از دنیا خارج نمیشود، تا اینکه الله او را مفتضح کند، البته مگر آن که توبه کند.
به نظر حقیر این حدیث فوقالعاده مهم است و برای آنهایی که اهل منبر و وعظ هستند، چند جلسه حرف حسابی دارد. عورت در این دست از روایت معانی مختلفی دارد که فقط یکی از معانی آن شرمگاه به معنای مصطلح آن است. خانههای افراد و ملک خصوصی نیز، یکی از مصادیق آن است. اینکه انسان عیب ظاهری در بدن، یا باطنی دارد که دوست ندارد، دیگران از آن مطلح شوند، هم از مصادیق عورت است. حتی عیب هم نگوییم، انسانی نمیخواهد یا خوش ندارد، بخشی از بدنش یا رفتاری و اخلاقی از او برای دیگران نمایان شود و سعی در مخفی کردن و پوشاندن ان دارد، اینها همه عورت است.
خلاصه اینکه تجسس و کشف عورات دیگران ممنوع است، مگر در مواردی که به دلایل خاص استثنا میشود.
نکته آخر اینکه بنده به دوستان حراستی خود که گاهی در تجسس کارهای دیگران هستند، بارها عرض کردهام که در این وظیفه خود باید خیلی مراقبت کنند که فقط سراغ موارد مجاز بروند و البته انصافا کار بسیار سختی است و بنده هیچ وقت دوست نداشتهام یک حراستی باشم. بارها هم دیدهایم که همین تجسسگران، گاهی چنان خودشان مفتضح شدهاند که حد و حساب ندارد. دیگر روضه را بیشتر از این باز نخوانم.