حدیث 35166

35166- 1- [1]مُحَمَّدُ بْنُ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإسْنادِهِ عَنْ حَمّادِ بْنِ عیسَی عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ ع قالَ: بَینَما رَسولُ اللهِ ص فی بَعْضِ حُجُراتِهِ إذِ اطَّلَعَ رَجُلٌ فی شَقِّ الْبابِ وَ بِیدِ رَسولِ اللهِ ص مِدْراةٌ[2] فَقالَ لَوْ کُنْتُ قَریباً مِنْکَ لَفَقَأْتُ بِهِ عَینَکَ.
وَ بِإسْنادِهِ عَنِ الْقاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَریِّ عَنْ عَلیِّ بْنِ أبی‌حَمْزَةَ عَنْ أبی‌بَصیرٍ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ ع نَحْوَهُ[3]
وَ رَواهُ الْحِمْیَریُّ فی قُرْبِ الْإسْنادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عیسَی وَ الْحَسَنِ بْنِ ظَریفٍ وَ عَلیِّ بْنِ إسْماعیلَ کُلِّهِمْ عَنْ حَمّادِ بْنِ عیسَی مِثْلَهُ[4].
——————————
[1]– الفقیه 4- 101- 5182.
[2]– فی قرب الإسناد- مداراة” هامش المخطوط” و فی المصدر- مذراة. المدراة- المشط.” القاموس المحیط (دری) 4- 327″.
[3]– الفقیه 4- 102- 5183.
[4]– قرب الإسناد- 10.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
شیخ صدوق این حدیث را به چند طریق روایت کرده است.
1. به طریق خود در الفقیه به حماد بن عیسی الجهنی که معتبر درجه یک است
2. به طریق خود در الفقیه به قاسم بن محمد الجوهری که معلوم نیست، از علی بن ابی‌حمزه البطائنی از ابوبصیر الاسدی که این طریق، حداقل به واسطه نامعلوم بودن طریق، معتبر نیست.
عبدالله بن جعفر الحمیری هم این حدیث را از محمد بن عیسی بن عبید الیقطینی و حسن بن ظریف و علی بن اسماعیل بن عیسی از حماد بن عیسی الجهنی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر ابن عبید الیقطینی که از ثقات مشروطی است که البته مشکلی در این‌جا ایجاد نمی‌کند.
* * *
مجلسی اول: فی الصحیح (رو).

مدراة از ریشه «درأ» است و به معنای وسیله دفع کردن است. به همین جهت گاهی به چوب و دیگر چیزها معنا می‌شود. علی ای حال! یعنی حضرت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله در یکی از اتاق‌هایشان بودند که فردی از شکاف در، دید زد، ایشان هم چیزی که می‌شد با آن کسی را دور کرد، دستشان بود و فرمودندT اگر نزدیک بودی، با همین چشمانت را در می‌آوردم.
در رابطه با این گزارش و کلام حضرت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله، یک نکته بسیار مهم وجود دارد که برداشت فقهی ما از این حدیث، تابع آن است. برداشت اول این است که ظاهر کلام را بگیریم، یعنی تحت اللفظی جمله ایشان را برداشت کنیم، یعنی بگوییم اگر واقعا فرد نزدیک بود، به واقع ایشان چشمان او را در می‌آوردند که این بسیار بعید است. درست است که طرف کار خوبی نکرده، اما معلوم نیست که چه قصدی داشته است، نبی مکرم در چه وضعی بوده‌اند و خیلی چیزهای دیگر. در ضمن اگر او قصد بدی داشته و ایشان هم در وضع نامناسبی بودند، قاعدتا نباید به همین مقدار بسنده می‌کردند، باید برخورد جدی‌تری می‌داشتند. نبی مکرن تنبل هم نبودند که حال نداشته باشند، فاصله میان حجره تا دم در را بروند و با فرد خاطی برخورد کنند و …، همه این‌ها قرائنی است که برداشت دوم را تقویت می‌کند، یعنی  ایشان با بیان این مطلب می‌خواهند قبح این کار را بیان کنند. می‌خواهند او را بترساند و از این کار منع کنند. شبیه این را ما در زبان فارسی خودمان هم داریم. مثلا فرزندی خطایی می‌کند و مادرش می‌گوید کاری نکن که چشم‌هایت را در آورم. همه می‌دانیم که مادر، این حرف را از سر تقبیح و تهدید می‌گوید و هیچ گاه این کار را نمی‌کند. در مورد چشم کندن، چشم در آوردن، چشم کور کردن و … در ادبیات خودمان هم زیاد پیش می‌آید که در بیان واقعیت نیست، بلکه از باب مجاز است.
با این حساب تنها کاربردی که این حدیث دارد، کاربرد فقهی اخلاقی است که سرک کشیدن، دیدیده نگاه کردن و خلاصه نگاه کردن به چیزی که مستور است، یا کسی تمایل ندارد که دیگران ببیند، کار قبیحی است. البته این فعل قبیح، ممکن است عقلا یا نقلا مجازات هم داشته باشد، اما این حدیث، در صدد بیان آن نیست.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه