حدیث 35088
35088- 5-[1] وَ عَنْ یونُسَ عَنْ بَعْضِ أصْحابِهِ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ ع قالَ: إنْ ضَرَبَ رَجُلٌ رَجُلاً بِعَصاً أوْ بِحَجَرٍ فَماتَ مِنْ ضَرْبَةٍ واحِدَةٍ قَبْلَ أنْ یتَکَلَّمَ فَهُوَ یشْبِهُ[2] الْعَمْدَ فَالدّیَةُ عَلَی الْقاتِلِ وَ إنْ عَلاهُ وَ ألَحَّ عَلَیْهِ بِالْعَصا أوْ بِالْحِجارَةِ حَتَّی یقْتُلَهُ فَهُوَ عَمْدٌ یقْتَلُ بِهِ وَ إنْ ضَرَبَهُ ضَرْبَةً واحِدَةً فَتَکَلَّمَ ثُمَّ مَکَثَ یوْماً أوْ أکْثَرَ مِنْ یوْمٍ[3] فَهُوَ شِبْهُ الْعَمْدِ.
وَ رَواهُ الشَّیْخُ بِإسْنادِهِ عَنْ یونُسَ[4]
وَ کَذا الَّذی قَبْلَهُ.
——————————
[1]– الکافی 7- 280- 9.
[2]– فی المصدر- شبه.
[3]– فی المصدر زیادة- ثم مات.
[4]– التهذیب 10- 157- 628.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام غیر معتبر است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از علی بن ابراهیم القمی از یونس بن عبدالرحمن از بعض اصحابه روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر بعض اصحاب یونس بن عبدالرحمن که ابتداء مجهول هستند، اما به واسطه یونس بن عبدالرحمن، توثیق درجه میشوند.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود التهذیب به یونس به عبدالرحمن که معتبر درجه یک است، به باقی سند روایت کیکند.
پس این حدیث بر مبنای ما، ابتداء معتبر درجه دو است، اما با ملاحظه متن معلوم خواهد شد که این بعض اصحاب یونس بن عبدالرحمن، فرد ثقهای نبوده است و نمیشود به او نقل حدیث او اعتماد کرد.
* * *
علامه مجلسی: مرسل (مر).
ابتدا حدیث را بند به مرور کنیم.
1. در ابتدا میگوید اگر فردی، فرد دیگر را به عصا یا سنگ زد و با مضروب و در دم کشته شد، این شبه عمد است و باید دیه بدهد. مسألة: حالا با عصا و سنگ زد، قصدش هم کشتن بود، وارد هم بود و نقطه حساس را میشناخت و به یک ضربه هم کشت، باز عمدی نیست؟ مصداق «یرید الشیء، فیصیبه» نیست؟ فتأمل.
2. بعد میگوید اگر بلند کرد و زدن به عصا یا سنگ را تکرار کرد تا منجر به کشتن شد، این عمد است و قصاص میشود. قبول دارم که زدن زیاد با سنگ و عصا، گاهی نتیجه عمد ضارب است، اما واقعاً همیشه اینگونه است؟ قطعاً خیر. خیلی از اوقات «یرید الشیء، فیصیب غیره» که مثالهایش را گفتیم. میخواهید تعریف امام علیه السلام را که در روایت معتبری درجه یکی به ما رسیده است و موافق عقل هم هست، بگیرید، یا این مطلبی که در این گزارش آمده است و هم با روایت معتبر هماهنگ نیست و هم با عقل نمیسازد. تکلیف بنده که روشن است.
3. در فراز سوم میگوید حالا طرف زد، یک ضربه هم زد و طرف نمرد، چند روزی زنده ماند و بعد مرد، این هم قتل عمدی نیست و شبه عمد است و به استناد بند اول که شبه عمد را موجب دیه دانسته بود، نتیجتا اینجا هم فقط دیه دارد. خوب دقت کنید! کسی زد، یک ضربه هم بیشتر نزد، اما هدفش کشتن بود. حالا ناشی بود، دستش لغزید، پایش لغزید، خلاصه مضروب به یک ضربه نمرد، اما بعد از چند روز به جهت همین ضربه فوت شد. این قتل عمد نیست؟ خدا وکیلی هست.
در اوایل دهه شصت که محله نارمک رفت و آمدی داشتیم، بقالی بود که حزباللهی بود و گاهی جبهه هم میرفت. زمان شدت ترورهای مجاهدین بود که فقط دنبال ترور مسؤولین نبودند، خیلیها را میزدند. این بنده خدا را دو موتور سوار با چماغی، چیزی پس سرش زدند و فرار کردند. مردم میگفتند مجاهد موتور سوارها منافق بودند. علی ای حال! موتوری سکندری خورده بود و این علی آقای ما کشته نشد. این بنده خدا را بردند بیمارستان و با اینکه اولش هشیار هم بود، اما بر اثر ضربه به کما رفت و بعد هم شهید شد. نمیدانم ضاربها را گرفتند یا خیر، اما اگر گرفتند و کسی بخواهد بر اساس این روایت پیش برود، قاعدتا باید این ضاربها را از قصاص معاف کند و فقط دیه بگیرند.
من که این روایت را به جهت وضعیت سندش که با زحمت و تسامح معتبر شمرده شد و متنش که حرف و نقل زیاد دارد، قبول نمیکنم، اما اگر کسی قبول دارد، ببینید چه میگوید.