حدیث 35082
35082- 5-[1] وَ بِإسْنادِهِ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَماعَةَ قالَ: سَألْتُهُ عَمَّنْ قَتَلَ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً هَلْ لَهُ مِنْ تَوْبَةٍ قالَ لا حَتَّی یُؤَدّی دیَتَهُ إلَی أهْلِهِ وَ یُعْتِقَ رَقَبَةً وَ یَصومَ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ وَ یَسْتَغْفِرَ اللهَ وَ یَتوبَ إلَیْهِ وَ یَتَضَرَّعَ فَإنّی أرْجو أنْ یُتابَ عَلَیْهِ إذا فَعَلَ ذَلِکَ قُلْتُ فَإنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مالٌ[2] قالَ یَسْألُ الْمُسْلِمینَ حَتَّی یُؤَدّی دیَتَهُ إلَی أهْلِهِ.
وَ رَواهُ ابْنُ عیسَی فی نَوادِرِهِ عَنْ سَماعَةَ بْنِ مِهْرانَ[3]
وَ رَواهُ الْعَیاشی فی تَفْسیرِهِ عَنْ سَماعَةَ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ ع أوْ أبیالْحَسَنِ ع[4] قالَ سَألْتُ أحَدَهُما عَلَیهِماالسَّلامُ
وَ ذَکَرَ مِثْلَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإسْنادِهِ عَنْ عُثْمانَ بْنِ عیسَی عَنْ سَماعَةَ (بن مهران) مِثْلَهُ[5].
——————————
[1]– التهذیب 10- 164- 655.
[2]– فی المصدر- ما یؤدی دیته.
[3]– نوادر أحمد بن محمّد بن عیسی- 61.
[4]– تفسیر العیاشی 1- 267- 237.
[5]– الفقیه 4- 96- 5168، و فیه- عثمان بن عیسی و زرعة عن سماعة،.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به حسن بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از زرعه بن محمد از سماعه بن مهران روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند. البته حدیث مضمره است، اما با توجه به شخصیت سماعه بن مهران، مشکلی نیست و سؤال از امام معصوم است. شاید بتوان مرسله عیاشی که این حدیث را از امام صادق یا امام کاظم علیهماالسلام میداند، یا طریق غیر معتبر شیخ صدوق در الفقیه که حدیث را از امام صادق علیهخالسلام میداند، خیال را کمیراحتکند، اما من خیلی روی آن حساب باز نمیکنم.
احمد بن محمد بن عیسی هم این حدیث را در کتاب نوادرش از سماعه بن مهران روایت کرده است.
مرحوم عیاشی نیز شبیه این حدیث به صورت مرسل از سماعه بن مهران روایت کرده است. (تفسیر العیاشی)
شیخ صدوق هم شبیه این حدیث را به طریق خود در الفقیه به عثمان بن عیسی که معتبر نیست، از سماعه بن مهران روایت کرده است.
* * *
مجلسی اول: کلاهما فی الموثق کالصحیح … (رو).
و اما نکات این حدیث؛
1. این حدیث به نوعی مؤید همان مطالبی است که یکی دو حدیث قبل عرض کردم که عتق رقبه و صیام شهرین متتباعین، جابر دیه نیست و آن جای خود را دارد.
2. نکتهای که اینجا مطرح میشود اینکه آیا این دو در کنار دیه است؟ یعنی هم باید دیه داد، هم عتق رقبه کرد و هم روزه شهرین متتابعین داشت و استعفار طلبید و توبه کرد و تضرع نمود کرد؟ به نظر بله! توبه که باید کرد، یعنی از کرده پشیمان شد و سعی در عدم تکرار آن داشت و در صدد جبران هم بود. باید به تضرع از الله عز و جل بخواهد که او را از این خطای بزرگ که جزایش به قول قرآن، خلود در جهنم، غضب الهی، لعن او و عذاب عظیم است هم نجات دهد. دیه هم که قطعا باید بدهد. این سه که حتما هست و واو در این سه، قطعا عطف است. با این حساب واو بین بین واوها که در مورد عتق رقبه و روزه شهرین متتابعین است، هم واو عطف میشود و این مؤیدی است بر اینکه واو در روایت سوم این باب هم، واو عطف است.
3. امام علیهالسلام هم در پایان این موارد، اظهار امیدواری میکنند که اینها موجب پذیرش توبه او شود. در باب امکان پذیرش توبه قتل عمد، پیش از این روایتی داشتیم و بعدها هم مکررا با روایاتی مواجه خواهیم شد.
4. نکته مهمی در این حدیث هست که میبینیم از اطعام یا صدقه به شصت مسکین خبری نیست. آیا یکی از روات بیدقتی کرده است و از قلم افتاده است؟ یا امام نفرمودهاند؟ با توجه به نوع سند که معتبر درجه یک است، بعید است راوی از قلم انداخته باشد، لذا قاعدتا امام علیهالسلام نفرمودهاند و این بدان معنا است که این اطعام یا صدقه، جزء کفارههای اصلی نیست و جایگزینی است برای کسی که در عتق رقبه و روزه شهرین متتابعین محذوریت اساسی دارد و واقعاً استطاعت آن را ندارد.
نکته آخر در باب اهمیت پرداخت دیه یا به عبارتی جبران قسمتی از خسارتی است که به اولیای مقتول رسیده است که اگر این فرد، استطاعت پرداخت دیه را نداشت، از گردنش برداشته نیست، بلکه باید برود از مسلمانان درخواست کند و این مال را جمع کند و به اولیای مقتول بدهد. البته اگر آنها بخشیدند، حسابش جدا است و دیدم که اتفاقاً شایسته هم هست که چنین کنند.