حدیث 973

973- 1-[1] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإسْنادِهِ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعیدٍ عَنْ صَفْوانَ عَنِ ابْنِ مُسْکانَ عَنْ أبی‌بَصیرٍ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ ع قالَ: سَألْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَوَضَّأ وَ نَسی أنْ یمْسَحَ رَأْسَهُ حَتَّی قامَ فی صَلاتِهِ قالَ ینْصَرِفُ وَ یمْسَحُ رَأْسَهُ ثُمَّ یعیدُ.
——————————
[1]– التهذیب 1- 89- 234.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از صفوان بن یحیی از عبدالله بن مسکان از ابوبصیر الاسدی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: صحیح أیضا (مل).

شرح و توضیح:
در این حدیث از فردی سؤال می‌شود که وضو می‌گیرد، اما فراموش می‌کند که مسح سر بکشد و بعد به اقامه نماز می‌پردازد. امام علیه‌السلام می‌فرمایند که نمازش را قطع کند، مسح سر بکشد و بعدش نماز را اعاده کند.
در این حدیث، چند نکته قابل توجه است.
مسح در وضو، جزء ارکان اصلی آن است و بدون آن، وضویی محقق نشده است.
وقتی با فراموشی رکنی از ارکان وضو، وضویی محقق نشده است، از باب اولویت، عمد که دیگر جای خود دارد.
فرد حتی اگر وسط نماز خاطرش آمد که وضویش صحیح نبوده، یا بهتر است بگوییم بدون وضو دارد نماز می‌خواند، باید نماز را قطع کند. خصوصا این‌که درباب‌های قبل دانستیم نماز بدون وضو یا حرام است، یا کراهت بسیار بسیار زیادی دارد.
حالا سؤال این‌جا است که این فرد که طبیعتا از وضوی ناقص قبلیش فاصله افتاده، آیا باید فقط برود و مسح بکشد و بیاید نمازش را اعاده کند، یا باید از اول وضو بگیرد و نماز را اعاده کند. یا اگر لازم نیست از اول وضو بگیرد، باید کار مربوط به پا را هم تجدید کند، یا فقط همین مسح سر کافی است؟
اگر ما بودیم و آیه وضو و فقط روایات تا این‌جا، می‌گفتیم دلیلی بر لزوم رعایت ترتیبی در وضو نیافتیم. «واو»ها در آیه وضو، «واو» عطف است و لزوما مبین ترتیب نیست، این‌جا هم فقط می‌گوید مسح کند و نماز را اعاده کند، پس همین مقدار کافی است و همین که مسح فراموش شده را انجام دهد، کافی است و می‌تواند نماز را اعاده کند.
البته ممکن است کسی بگوید این عدم رعایت ترتیب مربوط به حالت عادی نیست، بلکه مربوط به فراموشی است که بعد از پایان وضو، به یاد می‌آید، یا مربوط به فراموشی است که در حین نماز به یاد می‌آید. این احتمالات خالی از وجه نیست و باید ببینیم در آینده، روایات در این مورد چه می‌گویند، اما اگر تا این‌جا بخواهیم حکم موقتی استنباط کنیم، باید بگوییم چون نَه در آیه وضو دلیلی بر لزوم ترتیب داریم و نَه تا این‌جا روایتی بر این موضوع داشتیم، پس ترتیب لازم نیست و این روایت هم عدم لزوم را تأیید می‌کند. اما باید صبر کنیم تا ببینیم در آینده به چه جمع‌بندی نهایی می‌رسیم.
در مورد موالات هم همین است. نَه در آیه وضو نشان قطعی از موالات هست و نَه تا این‌جا روایتی داشتیم، لذا جمع‌بندی موقت این می‌شود که موالات در وضو لازم نیست و این روایت هم مؤیدی بر این نظر است. اما باز هم لازم است صبر کنیم و در آینده جمع‌بندی نهایی را داشته باشیم.
مطلب بعدی این است که مشهور بر این نظر هستند که مسح‌ها باید با خیسی آب وضو باشد. تا این‌جا، نَه تنها مطلبی در این موضوع نداشتیم، بلکه حتی دلیلی بر لزوم خیسی دست هم نداشتیم و ممکن است منظور از «و امْسَحوا بِرُؤُسِکُمْ»، این باشد به سرتان دست بکشید و مثلا گرد و غبار و این چیزها را تکان دهید. اگر روایت دیگری در این زمینه نداشته باشیم، این روایت مؤید این است که نَه تنها لزومی بر این نیست که مسح سر باید با خیسی آب وضو باشد، بلکه اصلا خیسی دست هم مهم نیست، چرا که وقتی وضو گرفت و نماز را شروع کرد و وسط نماز خاطرش آمد که مسح سر نکرده، طبیعی است که دست و صورت خشک شده باشد.
البته این چند بند اخیر با این فرض است که صرفا به ارتکاز اولیه از ظاهر نص این روایت استناد کنیم که نماز را قطع کن، مسح کن و نماز را اعاده کن، و الا اگر معلوم شود منظور امام علیه‌السلام این بوده است که نماز را قطع کن و وضو را با مسح سر انجام بده و بعد به اعاده نماز بپرداز، این چند بند اخیر، بلاوجه می‌شود.
 حالا این سؤال پیش می‌آید که اگر نماز تمام شده بود، خصوصا اگر وقت نماز هم گذشته بود، اعاده نماز واجب است؟ در جواب باید عرض کرد که حدیث مطلبی در این‌باره ندارد و القای خصوصیت و تنقیح مناط هم نمی‌شود کرد، لذا اگر در آینده به مطلبی نرسیدیم، باید برویم سراغ اصول عملیه.
و مطلب آخر این‌که آیا این امر، امر وجوبی است؟ یا از باب تنزیه است. از خود این روایت که چیزی معلوم نیست، اما بر اساس این‌که دانستیم، نماز بی‌وضو، صحیح نیست و وضوی ناقص هم وضو نیست، می‌توان گفت که این فرد در میانه نماز، متوجه شده که نمازش بی‌وضو است، لذا ادامه نماز او باطل است و نمازی که از میانه باطل شود، بنا بر مشهور کلا باطل است، لذا این امر را باید وجوبی بگیریم که باید چنین کند.
فعلا تا همین‌جا را داشته باشید، تا ببینیم در آینده به چه می‌رسیم.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه