حدیث 752

752- 9-[1] وَ بِإسْنادِهِ عَنِ الصَّفّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عیسَی قالَ: کَتَبَ إلَیهِ رَجُلٌ هَلْ یجِبُ الْوُضوءُ مِمّا خَرَجَ مِنَ الذَّکَرِ بَعْدَ الِاسْتِبْراءِ فَکَتَبَ نَعَمْ.
أقولُ: حَمَلَهُ الشَّیخُ عَلَی الِاسْتِحْبابِ تارَةً وَ عَلَی التَّقیةِ أُخْرَی لِموافَقَتِهِ لِلْعامَّةِ وَ حَمَلَهُ الْعَلّامَةُ عَلَی کَوْنِ الْخارِجِ مِنْ بَقیةِ الْبَوْلِ وَ الْجَمیعُ مُتَّجِهٌ[2] وَ قَدْ تَقَدَّمَتْ أحادیثُ اشْتِراطِ الْیقینِ بِحُصولِ الْحَدَثِ[3] وَ أحادیثُ حَصْرِ النَّواقِضِ وَ فیها دَلالَةٌ عَلَی الْمَطْلوبِ هُنا[4].
——————————
[1]– التهذیب 1- 28- 72، و الاستبصار 1- 49- 138.
[2]– المنتهی 1- 42.
[3]– تقدمت فی الباب 1 من أبواب نواقض الوضوء.
[4]– تقدمت فی البابین 2، 3 من أبواب نواقض الوضوء.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام غیر معتبر است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به محمد بن حسن الصفار که معتبر درجه یک است، از محمد بن عیسی بن عبید الیقطینی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر ابن عبید الیقطینی که ثقه مشروط است که البته مشکلی در این‌جا ایجاد نمی‌کند.
البته روایت مضمر است و این‌که ضمیر «ه» در الیه به معصوم برگردد، محل کلام است. اکثر محدثین و علمای ما، ضمیر «ه» را به معصوم علیه‌السلام برگردانده اند، اما من با توجه به شخصیت ابن عبید و نوع جملات، تردید دارد.
* * *
علامه مجلسی: صحیح (مل).

این روایت هم شبیه روایت‌هایی که وضو بعد از مذی و وذی و ودی را تجویز می‌کرد، به ظاهر با سایر روایات هماهنگ نیست.
اگر کسی مانند در انتساب این حدیث به معصوم علیه‌السلام تردید دادشته باشد که باید حدیث را کنار بگذارد، اما بیاییم ببینیم اگر کسی صحت انتساب این کلام به معصوم علیه‌السلام را بپذیرد، چه می‌شود.
ابن عبید روایت می‌کند که فردی به او نامه نوشت که وضو به خاطر آن‌چه از ذکر بعد از استبراء، خارج می‌شود، واجب است؟ و طرف مقابل هم گفت که بله.
ظاهرا وجب، ظهور در لزوم و وجوب دارد، لذا حمل آن بر استحباب مشکل است. علاوه بر این، اگر وضو به واسطه رطوبت بعد از استبراء، ناقض وضو باشد، به طریق اولویت، رطوبت قبل از استبراء هم ناقض وضو است و این نقیض روایات متعدد معتبر است.
بعضی هم حمل بر خروج بقیه بول کرده‌اند که این هم با ظاهر روایت نمی‌خواند، مگر بگوییم بخش‌های مهم و کلیدی از روایت حذف شده است.
بعضی هم حمل بر تقیه کرده‌اند و گفته‌اند که موافق نظر عامه است. اگر واقعا شرایط تقیه را که متعدد هم هست، داشته باشد، می‌توان آن را حمل بر تقیه کرد، اما بنده هم‌چنان سر حرفم هستم و انصافا شک دارم که این کلام، کلام معصوم باشد، به نظر بنده ابن عبید داشته نظر کس دیگری را می‌گفته و محدثین تصور کرده‌اند که در صدد بیان کلام معصوم علیه‌السلام بوده است، خصوصا این‌که ابن عبید از ضعفا هم نقل حدیث می‌کرده است.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه