حدیث 749

749- 6-[1] وَ عَنْهُ عَنْ أخیهِ[2] الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَماعَةَ فی حَدیثٍ قالَ: فَإنْ کانَ بالَ قَبْلَ أنْ یغْتَسِلَ فَلا یعیدُ غُسْلَهُ وَ لَکِنْ یتَوَضَّأُ وَ یسْتَنْجی.
أقولُ: ذَکَرَ الشَّیخُ أنَّهُما مَحْمولانِ عَلَی الِاسْتِحْبابِ أوْ عَلَی خُروجِ شَیءٍ مِنْ نَواقِضِ الْوُضوءِ بِقَرینَةِ الِاسْتِنْجاءِ.
——————————
[1]– التهذیب 1- 144- 406، و الاستبصار 1- 119- 401. و أورده بتمامه فی الحدیث 8 من الباب 36 من أبواب الجنابة.
[2]– أثبتناه من المصدر.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از برادرش حسن از زرعه بن محمد از سماعه بن مهران روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: موثق (مل).

این روایت؛ به نوعی خلاصه و چکیده روایت قبل است. می‌گوید اگر کسی قبل غسل، بول کرد، نیازی به اعاده غسل نیست، اما وضو می‌گیرد و استنجا می‌کند. نوع غسل مشخص نشده است، دیدن رطوبت تصریح نشده است و …، اما همان‌طور که اشاره کردم، ظاهرا خلاصه همان روایت قبل است و به همین جهت، حرف اضافه‌تری هم نداریم، جز این‌که بگوییم، همان‌طور که جناب شیخ حر هم تصریح کرده‌اند، مرحوم شیخ الطائفه هم برای این دو روایت، دو محمل بیان کرده‌اند و زیر بار وجوبی بودن آن نرفته‌اند. یکی پای استحباب را وسط کشیده‌اند که مطابق نظر حقیر می‌شود و دیگر این‌که به قرینه استنجا، گفته‌اند مربوط به خروج چیزی از نواقض وضو می‌شود و این همان چیزی است که بنده هم بارها پیش از این عرض کرده‌ام. مثلا این‌که رطوبت به واسطه بو یا هر چیز دیگری، معلوم شود، همراه مقدار قابل ملاحظه‌ای ادرار یا ناقض دیگری از وضو است.
البته انصاف این است که بگویم اگر کسی با کلام آخر شیخ مخالفت کند و بگوید «یستنجی» ظهور در این دارد که علاوه بر نقض وضو، نجاست هم عارض شده و باید طهارت گرفت، حرف بی‌وجهی نگفته است. هر چند ما نیازی به این حرف‌ها نداریم و با مبنای خودمان در اوامر و نواهی، به راحتی می‌توانیم بین روایات جمع کنیم.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه