حدیث 734
734- 10-[1] وَ بِإسْنادِهِ عَنِ الصَّفّارِ عَنْ موسَی بْنِ عُمَرَ عَنْ عَلی بْنِ النُّعْمانِ عَنْ أبیسَعیدٍ الْمُکاری عَنْ أبیبَصیرٍ قالَ: قُلْتُ لِأبیعَبْدِاللهِ ع الْمَذْی یخْرُجُ مِنَ الرَّجُلِ قالَ أحُدُّ لَکَ فیهِ حَدّاً قالَ قُلْتُ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِداکَ قالَ فَقالَ إنْ خَرَجَ مِنْکَ عَلَی شَهْوَةٍ فَتَوَضَّأْ وَ إنْ خَرَجَ مِنْکَ عَلَی غَیرِ ذَلِکَ فَلَیسَ عَلَیکَ فیهِ وُضوءٌ.
أقولُ: وَ تَقَدَّمَ فی أحادیثِ الْقُبْلَةِ أنَّ الْمَذْی عَنْ شَهْوَةٍ لا ینْقُضُ الْوُضوءَ فَیحْمَلُ هَذا وَ أمْثالُهُ عَلَی التَّقیةِ أوِ الِاسْتِحْبابِ[2].
——————————
[1]– التهذیب 1- 19- 44، و الاستبصار 1- 93- 297.
[2]– تقدم فی الحدیث 2 من الباب 9 من هذه الأبواب.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به محمد بن حسن الصفار که معتبر درجه یک است، از موسیز بن عمر بن یزید از علی بن نعمان از ابوسعید المکاری از ابوبصیر الاسدی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: ضعیف (مل).
جناب شیخ حر و بعضی دیگر، این حدیث را حمل بر تقیه یا استحباب کردهاند. تقیه که اصلا قبول نیست، چون شرایط تقیه را ندارد. به نظر حقیر، حتی استحباب هم حرف دارد. در این حدیث آمده است که اگر مذی از روی شهوت بود، وضو بگیر، اما اگر از غیر آن بود، وضو نیازی نیست. میدانیم که مذی، به هر حال از روی شهوت است، البته شهوت خفیف، مانند ملاعبه با همسر، تصاویر شهوانی، فکر و خیال شهوانی و قس علی هذا از طرف دیگر، در روایات قبل دیدم که مذی، ناقض وضو نیست، اما تجدید وضو بسیار مستحب است. به نظر حقیر در این حدیث هم با همین مطلب مواجه هستیم و این امر، امر تنزیهی است.
حالا این سؤال پیش میآید که آیا مذی از غیر شهوت هم هست؟ در اینجا یا باید بگوییم که تعریفها از مذی اشتباه است و مذی چیزی است که از آلت تناسلی خارج میشود، ربطی به شهوت و غیر آن ندارد، یا بگوییم با توجه به تعریف مذی، در این جا منظور شهوت بسیار خفیف است.
حالا اگر کسی بگوید، در قسمت اول، منظور خروج مایعی در اوج شهوت است که طرف فکر میکند مذی است، اما این اوج شهوت نشان از منی بودن است و طبیعتا ناقض وضو است، خالی از وجه نیست و به نظر حقیر قابل قبول است.