حدیث 723
723- 4-[1] وَ بِإسْنادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلی بْنِ مَحْبوبٍ عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمانَ بْنِ عیسَی عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ مُسْکانَ عَنْ أبیبَصیرٍ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ ع قالَ: مَنْ مَسَّ کَلْباً فَلْیتَوَضَّأْ.
——————————
[1]– التهذیب 1- 23- 60، و الاستبصار 1- 89- 286.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به محمد بن علی بن محبوب که معتبر درجه یک است، از احمد بن محمد بن عیسی الاشعری از عثمان بن عیسی از عبدالله بن مسکان از ابوبصیر الاسدی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: موثق (مل).
این حدیث بر خلاف دو روایت قبلی کلب که ربطی به وضو نداشت، به ما نحن فیه مربوط است. دانستیم که نواقض وضو، منحصر به مواردی خاص است که مس کلب، جزء آنها نیست، لذا این خود قرینهای است بر اینکه امر موجود در این روایت، از نوع تنزیهی و استحبابی است. بنده دو مطلب اضافه میکنم. در مباحثات طهارت یا نجاست سگها دیدیم که معمول سگهای آن زمان، چه سگهای شکاری، چه سگ گله، چه سگ نگهبان و دیگر انواع سگها، به هر حال آلودگیهای متفاوتی داشتند و طبیعی است که وقتی انسان با چنین چیزهای آلودهای برخورد میکند، قسمتی را که برخورد کرده است، بشوید. حالا به سگس که طبیعتا آلوده بوده، برخورد شده و میخواهند بگویند دستت را بشور، به جای توصیه میکنند وضو بگیر که هم شستن دقیقتر و بیشتری است و هم علی المبنای مشهور، موجب ثواب است.
البته همانطور که شیخ الطائفه هم احتمال دادهاند، شاید وضو در این دست احادیث را باید به معنای لغوی آن حمل کرد. یعنی پاکیزه کردن که در بیان همان شستن است.