حدیث 713

713- 10-[1] وَ بِإسْنادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أحْمَدَ بْنِ یحْیی عَنْ أحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلی بْنِ فَضّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعیدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمّارِ بْنِ موسَی عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ ع قالَ: سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یتَوَضَّأُ ثُمَّ یمَسُّ باطِنَ دُبُرِهِ قالَ نَقَضَ وُضوءَهُ وَ إنْ مَسَّ باطِنَ إحْلیلِهِ فَعَلَیهِ أنْ یعیدَ الْوُضوءَ وَ إنْ کانَ فی الصَّلاةِ قَطَعَ الصَّلاةَ وَ یتَوَضَّأُ وَ یعیدُ الصَّلاةَ وَ إنْ فَتَحَ إحْلیلَهُ أعادَ الْوُضوءَ وَ أعادَ الصَّلاةَ.
أقولُ: یجِبُ حَمْلُ الْحَدیثَینِ عَلَی التَّقیةِ لِموافَقَتِهِما لَها قالَهُ جَماعَةٌ مِنَ الْأصْحابِ[2].
——————————
1]– التهذیب 1- 45- 127، و الاستبصار 1- 88- 284. و رواه أیضا فی التهذیب 1- 348- 1023.
[2]– جاء فی هامش المخطوط ما نصه-” قد نقل العلامة فی التذکرة [1- 10] و غیرها [المنتهی 1- 35] مضمون الحدیثین عن جماعة کثیرین من العامّة، بل عن أکثرهم” (منه قده).

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به محمد بن احمد بن یحیی بن عمران که معتبر درجه یک است، از احمد بن حسن بن علی بن فضال از عمرو بن سعید المدانی از مصدق بن صدقه از عمار بن موسی الساباطی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: موثق (مل).

در این حدیث گفته شده که اگر فردی داخل مجرای مدفوع، یا ادرارش را مس کرد، وضو بگیرد و اگر در حال نماز بود، نماز را قطع کند و وضو بگیرد و نماز را اعاده کند و اگر فرجش را باز کرده بود، هم وضو و هم نماز را عاده کند.
چند نکته درباره این روایت کنم.
1. این امر امام، بر مبنای ما، که در همان ابتدا، جنبه تنزیهی استحبابی دارد.
2. بر مبنای مشهور هم که به جهت جمع با روایات حصر وضو، می‌تواند جنبه استحبابی پیدا کند. یعنی این کارها در نماز، کار پسندیده‌ای نیست، خوب است نمازش را قطع کند، وضو بگیرد و دوباره نماز بخواند.
3. مس باطن دبر که ممکن است باعث آلودگی دست انسان به قاذورات شود و این استحباب کاملا قابل درک است.
4. احلیل گاهی به معنای محل خروج بول است. مس بطن احلیل یا فتح احلیل، قاعدتا مربوط به خانم‌ها است. این‌ها در حین نماز کار پسندیده‌ای نیست و خوب است انسان حواسش متمرکز به نماز باشد. البته احلیل به نوک پستان هم که شیر از آن خارج می‌شود، گفته می‌شود. شاید این‌جا منظور این باشد.
5. نکته بعدی، نمته‌ای ادبی است. در حدیث آمده است، «مس باطن إحلیله» و «إن فتح إحلیله». در این دو عبارت ضمیر مذکر به کار رفته است و ممکن است این را تداعی کند که مربوط به آقایان است و با این حساب، عرض بنده در بند قبلی اشتباه است. در جواب، باید عرض کنم که ضمیر «ه» به جهت رجل آمده است و رجل در بسیاری از موارد به معنای فرد است و ربطی به مذکر و مؤنث بودن فرد ندارد. حالا چرا بنده عرض کردم، «مس باطن إحلیله» و «إن فتح إحلیله» مربوط به خانم‌ها است، چون این اتفاق در مورد آقایان در ذهن من نمی‌گنجد، اگر در ذهن شما می‌گنجد، بفرمایید که استفاده کنیم.
6. نکته آخر این‌که جناب شیخ این را روایت را به نظر بعضی از علما که آن را موافق نظر عامه می‌دانستند، حمل بر تقیه کرده‌اند. این‌جا هم عرض بنده، همان است که در روایت قبلی عرض کردم. یعنی شرایط تقیه در این حدیث، برای من محرز نیست، لذا آن را حمل بر استحباب می‌کنم. اما اگر برای کسی تقیه‌ای بودن آن معلوم شد، باید حمل بر تقیه کند، احتمالا جنبه استحبابی را کنار بگذارد.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه