حدیث 667

667- 1-[1] مُحَمَّدُ بْنُ یعْقوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلّادٍ قالَ: سَألْتُ أباالْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ بِهِ عِلَّةٌ لا یقْدِرُ عَلَی الِاضْطِجاعِ وَ الْوُضوءُ یشْتَدُّ عَلَیهِ وَ هُوَ قاعِدٌ مُسْتَنِدٌ بِالْوَسائِدِ فَرُبَّما أغْفَی وَ هُوَ قاعِدٌ عَلَی تِلْکَ الْحالِ قالَ یتَوَضَّأُ قُلْتُ لَهُ إنَّ الْوُضوءَ یشْتَدُّ عَلَیهِ لِحالِ عِلَّتِهِ فَقالَ إذا خَفی عَلَیهِ الصَّوْتُ فَقَدْ وَجَبَ عَلَیهِ الْوُضوءُ وَ قالَ یؤَخِّرُ الظُّهْرَ وَ یصَلّیها مَعَ الْعَصْرِ یجْمَعُ بَینَهُما وَ کَذَلِکَ الْمَغْرِبُ وَ الْعِشاءُ.
وَ رَواهُ الشَّیخُ بِإسْنادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یعْقوبَ[2]
أقولُ: اسْتَدَلَّ بِهِ الشَّیخُ عَلَی الْحُکْمِ الْمَذْکورِ وَ لَیسَ بِصَریحٍ لَکِنَّ الشَّیخَ نَقَلَ الْإجْماعَ عَلَی أنَّ زَوالَ الْعَقْلِ مُطْلَقاً ینْقُضُ الطَّهارَةَ مَعَ موافَقَتِهِ لِلِاحْتیاطِ وَ أحادیثُ حَصْرِ النَّواقِضِ تَدُلُّ عَلَی عَدَمِ النَّقْضِ وَ اللهُ أعْلَمُ.
——————————
[1]– الکافی 3- 37- 14.
[2]– التهذیب 1- 9- 14.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی الاشعری از معمر بن خلاد روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به ثقةالاسلام الکلینی که معتبر درجه یک است، به باقی سند الکافی روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: صحیح (مر). صحیح (مل).

من متوجه نشدم که این حدیث چه ربطی به حکم وضو در جنون، سکر و مانند آن دارد. مرحوم محقق سبزواری در المهذب هم برداشت من را داشته‌اند. خود جناب شیخ حر هم متعرض این موضوع شده‌اند و توضیحاتی هم داده‌اند. البته من هم قبول دارم که اغما و بی‌هوشی‌های ناشی از ضربه، دارو، تزریق و مانند این‌ها، از آن‌جایی که نوعی خواب، آن هم از نوع نوم العقل است، مبطل وضو است، اما در مورد ناقض وضو بودن جنون و سکر دلیلی سراغ ندارم، مگر اجماع یا شهرت فتوایی یا قیاس که عرض خواهم کرد.
اجماع که برای حقیر معتبر نیست. شهرت هم در این‌جا شهرت فتوایی است. شهرت فتوایی چه بود؟ شهرتی که در فتوای بزرگان هست، اما مستند به آیه و روایت نیست و مرحوم شیخ اعظم انصاری، آن را توهم حجیت نامید، هر چند خودشان خیلی پای‌بند این فرمایش خودشان نبودند. ایشان می‌فرمایند «و من جملة الظنون التی توهم حجیتها بالخصوص الشهرة فی الفتوی» که انصافا حق با ایشان.
و اما قیاس؛ فراموش نکنیم هر چند در جنون و مستی مانند این‌ها، عقل به نوعی از کار افتاده است و درکی از پیرامون خود ندارد و از این جهت با نوم القلب شباهتی دارد، اما اصلا مصداق نوم نیستند که بخواهیم آن را مصداقی از نوم القلب بدانیم. تنقیح مناط هم به نظر حقیر وجهی ندارد. یعنی به صرف یک شباهت نَه تنها تنقیح مناط محرز نیست، بلکه بوی قیاس می‌دهد، آن هم قیاس مع الفارق.
البته ناگفته نماند که فرد مجنون و کلا کسی که عقلش زایل است، ولو به جهت مستی، تا زمانی که ازاله عقل دارد، کلاً از تکالیف معاف است.
در ضمن ما روایاتی داریم که حصر در نواقض وضو را بیان می‌کند و هر چند اغما و بی‌هوشی‌های متعارف در این دایره محصور می‌گنجد، اما مستی و جنون خیر، لذا این این دلیل دیگری است بر این‌که این دو ناقض وضو نیستند.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه