الحدیث 3 / 30085
30085- 3-[1] مُحَمَّدُ بْنُ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فی الْعِلَلِ وَ عُیونِ الْأخْبارِ بِأسانیدِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنانٍ عَنِ الرِّضا ع فیما کَتَبَ إلَیْهِ مِنْ جَوابِ مَسائِلِهِ وَ حَرَّمَ الْخِنْزیرَ لِأنَّهُ مُشَوَّهٌ جَعَلَهُ اللهُ عِظَةً لِلْخَلْقِ وَ عِبْرَةً وَ تَخْویفاً وَ دَلیلاً عَلَی ما مُسِخَ عَلَی خِلْقَتِهِ لِأنَّ غِذاءَهُ أقْذَرُ الْأقْذارِ مَعَ عِلَلٍ کَثیرَةٍ وَ کَذَلِکَ حَرَّمَ الْقِرْدَ لِأنَّهُ مُسِخَ مِثْلَ الْخِنْزیرِ وَ جُعِلَ عِظَةً وَ عِبْرَةً لِلْخَلْقِ وَ دَلیلاً عَلَی ما مُسِخَ عَلَی خِلْقَتِهِ وَ صورَتِهِ وَ جَعَلَ فیهِ شِبْهاً مِنَ الْإنْسانِ لِیَدُلَّ عَلَی أنَّهُ مِنَ الْخَلْقِ الْمَغْضوبِ عَلَیْهِمْ وَ حُرِّمَتِ الْمَیْتَةُ لِما فیها مِنْ فَسادِ الْأبْدانِ وَ الْآفَةِ وَ لِما أرادَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ أنْ یَجْعَلَ تَسْمیَتَهُ سَبَباً لِلتَّحْلیلِ وَ فَرْقاً بَیْنَ الْحَلالِ وَ الْحَرامِ وَ حَرَّمَ اللهُ الدَّمَ کَتَحْریمِ الْمَیْتَةِ لِما فیهِ مِنْ فَسادِ الْأبْدانِ وَ أنَّهُ یورِثُ الْماءَ الْأصْفَرَ وَ یُبْخِرُ الْفَمَ وَ یُنَتِّنُ الرّیحَ وَ یُسیءُ الْخُلُقَ وَ یورِثُ قَساوَةَ الْقَلْبِ وَ قِلَّةَ الرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ حَتَّی لا یُؤْمَنُ أنْ یَقْتُلَ وَلَدَهُ وَ والِدَهُ وَ صاحِبَهُ.
——————————
[1]– علل الشرائع- 484- 4، و عیون أخبار الرضا (علیهالسلام) 2- 94- 1، و أورد ذیله فی الحدیث 2 من الباب 48 من هذه الأبواب.
غیر معتبر است.
شیخ صدوق به طریق خود در علل الشرائع و عیون أخبار الرضا علیهالسلام از محمد بن سنان روایت کرده است.
این طرق حتی اگر معتبر هم باشد، سند حدیث به واسطه ضعف محمد بن سنان، معتبر نیست.
اما طرق شیخ در این حدیث به محمد بن سنان عبارت است از:
1- محمد بن علی ماجیلویه از عمویش، محمد بن ابیالقاسم از ابوسمینه از محمد بن سنان.
2- علی بن احمد بن موسی الدقاق و محمد بن احمد السنانی و حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتب از محمد بن ابیعبدالله الکوفی از محمد بن اسماعیل البرمکی از علی بن عباس الجرازینی از قاسم بن ربیع الصحاف از محمد بن سنان.
طریق اول به واسطه ضعف ابوسمینه و محمد بن سنان معتبر نیست و مجموعه طریق دوم به واسطه ضعف علی بن عباس الجرازینی و مجهول بودن قاسم بن ربیع.
* * *
آیت الله شبیری: همه طرق ضعیف است، مگر طریق آخر که ایشان صحیح میدانند.
إن شاء الله در آینده افزوده خواهد شد.
محمد بن سنان روایت میکند که امام رضا علیهالسلام در بخشی از پاسخ به پرسشهای وی نوشت: «و خوک را حرام کرد زیرا زشت و دگرگون شده است. خداوند تعالی آن را سبب اندرز و عبرت و ترساندن مردم و نشانهای بر مخلوقات مسخ شدهاش قرار داد و برای این که غذای آن پلیدترین پلیدیهاست با دلیلهای بسیار دیگر و همچنین بوزینه را حرام کرد زیرا همانند خوک مسخ شده است و آن را اندرز و عبرت برای مردم و نشانه و دلیلی بر چیزی قرار داد که آفرینش و صورت آن را مسخ و دگرگون ساخت و در آن شباهتی به انسان قرار داد تا بر این مطلب راهنمایی کند که آن از مخلوقات مورد خشم الهی قرار گرفته شده است. و مردار حرام کرده شد برای این که آن سبب تباهی بدنها و آفت و بیماری میشود و برای این که خداوند میخواست بردن نامش را سبب حلال شدن و تفاوت میان حلال و حرام قرار دهد. و خداوند تعالی خون را همانند مردار حرام کرد چرا که آن سبب تباهی بدنها میشود و برای این که زردآب پدید میآورد و دهان را بدبو و بدن را متعفن و اخلاق را بد میکند و قساوت قلب و کاهش مهربانی و عطوفت به دنبال میآورد به طوری که از او ایمنی بر کشتن فرزند و پدر و دوستش نیست. و طحال- اسپرز- را به این دلیل حرام کرد که در آن خون است و برای این که دلیل [حرمت] آن و دلیل [حرمت] خون و مردار یکی است زیرا در ایجاد تباهی و فساد همانند آنهاست.»
(بر اساس کتاب منابع فقه شیعه)