حدیث 7458

(7458) الکافی (ح 10457): مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلیُّ بْنُ إبْراهیمَ عَنْ أبیهِ جَمیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبوبٍ عَنِ ابْنِ رِئابٍ عَنْ زُرارَةَ عَنْ أبی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام قالَ: «إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ إذا أرادَ أنْ یَخْلُقَ النُّطْفَةَ الَّتی مِمّا أخَذَ عَلَیْها الْمیثاقَ فی صُلْبِ آدَمَ أوْ ما یَبْدو لَهُ فیهِ وَ یَجْعَلَها فی الرَّحِمِ، حَرَّکَ الرَّجُلَ لِلْجِماعِ وَ أوْحَی إلَی الرَّحِمِ أنِ افْتَحی بابَکِ حَتَّی یَلِجَ فیکِ خَلْقی وَ قَضائیَ النّافِذُ وَ قَدَری. فَتَفْتَحُ الرَّحِمُ بابَها، فَتَصِلُ النُّطْفَةُ إلَی الرَّحِمِ. فَتَرَدَّدُ فیهِ أرْبَعینَ یَوْماً. ثُمَّ تَصیرُ عَلَقَةً أرْبَعینَ یَوْماً. ثُمَّ تَصیرُ مُضْغَةً أرْبَعینَ یَوْماً. ثُمَّ تَصیرُ لَحْماً تَجْری فیهِ عُروقٌ مُشْتَبِکَةٌ. ثُمَّ یَبْعَثُ اللهُ مَلَکَیْنِ خَلّاقَیْنِ، یَخْلُقانِ فی الْأرْحامِ ما یَشاءُ اللهُ. فَیَقْتَحِمانِ فی بَطْنِ الْمَرْأةِ مِنْ فَمِ الْمَرْأةِ، فَیَصِلانِ إلَی الرَّحِمِ وَ فیها الرّوحُ الْقَدیمَةُ الْمَنْقولَةُ فی أصْلابِ الرِّجالِ وَ أرْحامِ النِّساءِ. فَیَنْفُخانِ فیها روحَ الْحَیاةِ وَ الْبَقاءِ وَ یَشُقّانِ لَهُ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ جَمیعَ الْجَوارِحِ وَ جَمیعَ ما فی الْبَطْنِ بِإذْنِ اللهِ. ثُمَّ یوحی اللهُ إلَی الْمَلَکَیْنِ: «اکْتُبا عَلَیْهِ قَضائی وَ قَدَری وَ نافِذَ أمْری وَ اشْتَرِطا لیَ الْبَداءَ فیما تَکْتُبانِ.» فَیَقولانِ: «یا رَبِّ! ما نَکْتُبُ؟» فَیوحی اللهُ إلَیْهِما أنِ ارْفَعا رَءوسَکُما إلَی رَأْسِ أُمِّهِ. فَیَرْفَعانِ رُءوسَهُما. فَإذا اللَّوْحُ یَقْرَعُ جَبْهَةَ أُمِّهِ، فَیَنْظُرانِ فیهِ. فَیَجِدانِ فی اللَّوْحِ صورَتَهُ وَ زینَتَهُ وَ أجَلَهُ وَ میثاقَهُ. شَقیّاً أوْ سَعیداً وَ جَمیعَ شَأْنِهِ.» قالَ: «فَیُمْلی أحَدُهُما عَلَی صاحِبِهِ. فَیَکْتُبانِ جَمیعَ ما فی اللَّوْحِ وَ یَشْتَرِطانِ الْبَداءَ فیما یَکْتُبانِ. ثُمَّ یَخْتِمانِ الْکِتابَ وَ یَجْعَلانِهِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ. ثُمَّ یُقیمانِهِ قائِماً فی بَطْنِ أُمِّهِ.» قالَ: «فَرُبَّما عَتا، فَانْقَلَبَ وَ لا یَکونُ ذَلِکَ إلّا فی کُلِّ عاتٍ أوْ مارِدٍ وَ إذا بَلَغَ أوانُ خُروجِ الْوَلَدِ تامّاً أوْ غَیْرَ تامٍّ، أوْحَی اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إلَی الرَّحِمِ أنِ افْتَحی بابَکِ حَتَّی یَخْرُجَ خَلْقی إلَی أرْضی وَ یَنْفُذَ فیهِ أمْری، فَقَدْ بَلَغَ أوانُ خُروجِهِ. قالَ: «فَیَفْتَحُ الرَّحِمُ بابَ الْوَلَدِ، فَیَبْعَثُ اللهُ إلَیْهِ مَلَکاً، یُقالُ لَهُ زاجِرٌ، فَیَزْجُرُهُ زَجْرَةً، فَیَفْزَعُ مِنْها الْوَلَدُ. فَیَنْقَلِبُ، فَیَصیرُ رِجْلاهُ فَوْقَ رَأْسِهِ وَ رَأْسُهُ فی أسْفَلِ الْبَطْنِ، لیُسَهِّلَ اللهُ عَلَی الْمَرْأةِ وَ عَلَی الْوَلَدِ الْخُروجَ.» قالَ: «فَإذا احْتُبِسَ، زَجَرَهُ الْمَلَکُ زَجْرَةً أُخْرَی. فَیَفْزَعُ مِنْها، فَیَسْقُطُ الْوَلَدُ إلَی الْأرْضِ باکیاً فَزِعاً مِنَ الزَّجْرَةِ.»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را به دو طریق روایت کرده است.
از محمد بن یحیی العطار از ابن عیسی الاشعری از حسن بن محبوب از علی بن رئاب از زراره بن اعین
از علی بن ابراهیم القمی از پدرش از حسن بن محبوب از علی بن رئاب از زراره بن اعین
روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: صحیح.

ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام فرمودند: «همانا الله عز و جل هنگامی که اراده نماید که خلق کند نطفه‌ای را از آن‌چه خلق کرد از او میثاق در صلب آدم یا آن‌چه بداء می‌کند برای او در آن و قرار دهد او را در رحم، حرکت دهد مرد برای جماع و وحی می‌کند به سوی رحم که باز کن درت را تا داخل شود در تو خلق من و قضای نافذ من و تقدیر من. پس رحم درش را باز کرده، نطفه به سوی رحم وصل می‌شود. پس تردد کند در آن چهل روز. سپس علقه می‌شود چهل روز. سپس مضغه می‌شود چهل روز. سپس گوشتی می‌شود که در آن رگ‌های در هم پیچیده جریان می‌یابد. سپس مأمور می‌کند الله دو ملک خلق‌کننده را که خلق می‌کنند در رحم‌ها آن‌چه را الله می‌خواهد. پس داخل می‌شوند در شکم زن از دهانه زن، پس وصل می‌شود به سوی رحم در حالی که در آن روح قدیم منتقل شده در صلب‌های مردان و رحم‌های زنان است. پس می‌دمند در او، روح حیات و بقا را و می‌شکافند برای او گوش و چشم و همه جوارح و همه آن‌چه در شکم است، به اذن الله. سپس وحی می‌کند الله به سوی دو ملک: «بنویسید بر او قضای مرا و تقدیر مرا و امر نافذ مرا و شرط کنید برای من بداء را در آن‌چه می‌نویسید.» پس می‌گویند: «ای پروردگار! چه بنویسیم؟» پس وحی می‌کند الله به سوی آن دو که بلند کنید سرتان رابه سوی سر مادرش. پس بلند می‌کنند سرشان را. پس هنگامی که برخورد می‌کند لوح پیشانی مادرش را، پس در آن نظر می‌کنند. پس می‌یابند در لوح صورت او را و زینت او را و زمان مقرر او را و میثاق او را. بدبخت است یا خوش‌بخت و همه جایگاه او را.» (سپس) فرمودند: «پس املا می‌کند یکی از آن دو بر هم صحبتش. پس می‌نویسند همه آن‌چه را در لوح است و شرط می‌کنند بداء را در آن‌چه نوشته‌اند. سپس مهر می‌نهند نوشته را و قرار می‌دهند آن را بین دو چشمش. سپس می‌ایستانند او را در شکم مادرش.» (و در ادامه) فرمودند: «پس چه بسا سرکشی کرده، پس دگرگون می‌شود و آن نباشد مگر در هر سرکش یا عصیانگری و هنگامی که رسید زمان خروج فرزند به تمامه یا غیر تمام، وحی می‌کنند الله عز و جل به سوی رحم که باز کن درت را تا خارج شود خلق من به سوی زمین من و نافذ شود در او امر من که وقت خروجش رسیده است.» (و باز) فرمودند: «پس باز می‌کند رحم در فرزند را، پس مأمور می‌کند الله به سوی او ملکی را که به او زاجر گفته می‌شود، پس می‌راند او را راندنی که فرزند از آن می‌ترسد. پس بر عکس شده، دو پایش بالای سرش می‌رود و سرش در پایین شکم تا آسان گرداند الله بر زن و بر فرزند خروج را.» (و در نهایت) فرمودند: «پس اگر گیر کند، می‌راند ملک او را راندنی دیگر. پس می‌ترسد از آن، پس می‌افتد فرزند به سوی زمین گریان ترسان از راندن.»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه