حدیث 7038

(7038) علل الشرائع (ج 1، 68): حَدَّثَنا عَلیُّ بْنُ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أحْمَدَ الشَّیْبانیُّ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إبْراهیمَ بْنِ أحْمَدَ بْنِ هِشامٍ رضی‌الله‌عنه قالوا حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ أبی‌عَبْدِاللهِ الْکوفیُّ الْأسَدیُّ قالَ حَدَّثَنا موسَی بْنُ عِمْرانَ النَّخَعیُّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزیدَ النَّوْفَلیِّ عَنْ عَلیِّ بْنِ سالِمٍ عَنْ أبیهِ قالَ: «قُلْتُ لِأبی‌عَبْدِاللهِ علیه‌السلام: «أخْبِرْنی عَنْ هارونَ. لِمَ قالَ لِموسَی علیه‌السلام: «یا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی» وَ لَمْ یَقُلْ یا ابْنَ أبی.» فَقالَ: «إنَّ الْعَداواتِ بَیْنَ الْإخْوَةِ، أکْثَرُها تَکونُ إذا کانوا بَنی عَلّاتٍ وَ مَتَی کانوا بَنی أُمٍّ قَلَّتِ الْعَداواتُ بَیْنَهُمْ، إلّا أنْ ینزع [یَنْزَغَ] الشَّیْطانُ بَیْنَهُمْ، فَیُطیعوهُ. فَقالَ هارونُ لِأخیهِ موسَی یا أخی الَّذی وَلَدَتْهُ أُمّی وَ لَمْ تَلِدْنی غَیْرُ أُمِّهِ «لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی» وَ لَمْ یَقُلْ یا ابْنَ أبی، لِأنَّ بَنی الْأبِ إذا کانَتْ أُمَّهاتُهُمْ شَتَّی، لَمْ تُسْتَبْدَعِ الْعَداوَةُ بَیْنَهُمْ، إلّا مَنْ عَصَمَهُ اللهُ مِنْهُمْ وَ إنَّما تُسْتَبْدَعُ الْعَداوَةُ بَیْنَ بَنی أُمٍّ واحِدَةٍ.»» قالَ: «قُلْتُ لَهُ: «فَلِمَ أخَذَ بِرَأْسِهِ یَجُرُّهُ إلَیْهِ وَ بِلِحْیَتِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ فی اتِّخاذِهِمُ الْعِجْلَ وَ عِبادَتِهِمْ لَهُ ذَنْبٌ؟»» فَقالَ: «إنَّما فَعَلَ ذَلِکَ بِهِ، لِأنَّهُ لَمْ یُفارِقْهُمْ لَمّا فَعَلوا ذَلِکَ وَ لَمْ یَلْحَقْ بِموسَی وَ کانَ إذا فارَقَهُمْ یَنْزِلُ بِهِمُ الْعَذابُ. أ لا تَرَی أنَّهُ قالَ لَهُ موسَی: «یا هارونُ ما مَنَعَکَ إذْ رَأیْتَهُمْ ضَلّوا ألّا تَتَّبِعَنِ أ فَعَصَیْتَ أمْری»، قالَ هارونُ: «لَوْ فَعَلْتُ ذَلِکَ، لَتَفَرَقّوا وَ «إنّی خَشیتُ أنْ تَقولَ» لی «فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنی‌إسْرائیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلی».»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه دو است.
شیخ صدوق این حدیث را از علی بن احمد بن محمد الدقاق و محمد بن احمد الشیبانی و حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام از محمد بن جعفر الاسدی از موسی بن عمران النخعی از حسین بن یزید النوفلی از علی بن ابی‌حمزه البطائنی از پدرش که محمد بن جعفر الاسدی، علی بن ابی‌حمزه البطائنی و پدرش، از ثقات مشروطی هستند که البته مشکلی در این‌جا ایجاد نمی‌کنند. موسی بن عمران النخعی از ثقات درجه دو و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.

علی بن سالم از پدرش روایت کرد: «به ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام عرض کردم: «خبر کنید مرا از هارون. برای چه به موسی علیه‌السلام گفت: «یا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی» و نگفت ای پسر پدرم.» پس فرمودند: «همانا دشمنی، بیش‌ترش هنگامی است که فرزندان مادران متعدد باشند و هنگامی که فرزندان یک مادر باشند، دشمنی بینشان کم می‌شود، مگر آن که شیطان نزاع افکند بینشان، پس اطاعت کنند او را. پس هارون به برادرش موسی گفت ای برادری که او را مادرم زاییده است و نزاییده مرا غیر مادر او «لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی» و نگفته است ای پسر پدرم، چرا که فرزندان پدر هنگامی که مادرانشان مختلف باشند، تازگی ندارد دشمنی بینشان، مگر آن‌که الله حفاظت کند آن را از آن‌ها و این است و جز این نیست که تازه می‌نماید دشمنی بین فرزندان یک مادر.»» (راوی) گفت: «به ایشان عرض کردم: «پس برای چه سرش را و ریشش را گرفت و به سمت خود کشید، در حالی که برای او در گرفتن آن‌ها گوساله را و عبادتشان برای او گناهی نبود؟»» پس فرمودند: «این است و جز این نیست که آن را انجام داد، چرا که او آن‌ها را ترک نکرد هنگامی که آن را انجام دادند و به موسی ملحق نشد و چنان‌چه از آن‌ها جدا می‌شد، عذاب بر آن‌ها نازل می‌شد. آیا نمی‌بینی که موسی به او گفت: «یا هارونُ ما مَنَعَکَ إذْ رَأیْتَهُمْ ضَلّوا ألّا تَتَّبِعَنِ أ فَعَصَیْتَ أمْری»، هارون گفت: «چنان‌چه آن را انجام می‌دادم، متفذق می‌شدند و همانا من ترسیدم که به من بگویی تفرقه انداختی بین بنی‌اسرائیل و به کلام من رقبت نکرده‌ای.»»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه