حدیث 6228

(6428 و 6429) الکافی (ح 10148 و 10151): الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عِدَّةٌ مِنْ أصْحابِنا عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمیعاً عَنِ الْوَشّاءِ عَنْ موسَی بْنِ بَکْرٍ عَنْ أبی‌بَصیرٍ قالَ: «قالَ أبوعَبْدِاللهِ علیه‌السلام: «یا أبامُحَمَّدٍ! أیَّ شَیْءٍ یَقولُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ، إذا دَخَلَتْ عَلَیْهِ امْرَأتُهُ؟» قُلْتُ: «جُعِلْتُ فِداکَ! أ یَسْتَطیعُ الرَّجُلُ أنْ یَقولَ شَیْئاً؟» فَقالَ: «أ لا أُعَلِّمُکَ ما تَقولُ؟» قُلْتُ: «بَلَی!» قالَ: «تَقولُ: «بِکَلِماتِ اللهِ اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَها وَ فی أمانَةِ اللهِ أخَذْتُها. اللّهُمَّ! إنْ قَضَیْتَ لی فی رَحِمِها شَیْئاً، فَاجْعَلْهُ بارّاً تَقیّاً وَ اجْعَلْهُ مُسْلِماً سَویّاً وَ لا تَجْعَلْ فیهِ شِرْکاً لِلشَّیْطانِ.»» قُلْتُ: «وَ بِأیِّ شَیْءٍ یُعْرَفُ ذَلِکَ؟» قالَ: «أ ما تَقْرَأُ کِتابَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟» ثُمَّ ابْتَدَأ: «هُوَ: «وَ شارِکْهُمْ فی الْأمْوالِ وَ الْأوْلادِ».» ثُمَّ قالَ: «إنَّ الشَّیْطانَ لَیَجیءُ حَتَّی یَقْعُدَ مِنَ الْمَرْأةِ، کَما یَقْعُدُ الرَّجُلُ مِنْها وَ یُحْدِثُ کَما یُحْدِثُ وَ یَنْکِحُ کَما یَنْکِحُ.» قُلْتُ: «بِأیِّ شَیْءٍ یُعْرَفُ ذَلِکَ؟» قالَ: «بِحُبِّنا وَ بُغْضِنا. فَمَنْ أحَبَّنا، کانَ نُطْفَةَ الْعَبْدِ وَ مَنْ أبْغَضَنا، کانَ نُطْفَةَ الشَّیْطانِ.»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را به دو طریق روایت کرده است.
از حسین بن محمد بن عامر از معلی بن محمد از حسن بن علی الوشاء از موسی بن بکر الواسطی از ابوبصیر الاسدی
از عدة من اصحابنا از احمد بن محمد که یا ابن عیسی الاشعری است، یا ابن خالد البرقی از حسن بن علی الوشاء از موسی بن بکر الواسطی از ابوبصیر الاسدی
که طریق اول به واسطه معلی بن محمد، معتبر نیست. درطریق دوم، احمد بن محمد، حتی اگر احمد البرقی هم باشد، از ثقات مشروطی است که در این‌جا مشکلی ایجاد نمی‌کند و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.
ایشان شبیه این حدیث را از عدة من اصحابنا از احمد بن محمد بن خالد البرقی از پدرش از حمزه بن عبدالله الجعفری از جمیل بن دراج از ابوبصیر الاسدی نیز روایت کرده است که حمزه بن عبدالله الجعفری از ثقات درجه دو است.
* * *
علامه مجلسی: ضعیف (طریق اول). مجهول (طریق دوم).

ابوبصیر روایت کرد: «ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام به من فرمودند: «ای ابومحمد! چه چیزی می‌گوید فردی از شما هنگامی که داخل شود بر او همسرش؟» عرض کردم: «فدایتان شوم! آیا مجاز است که فرد چیزی بگوید؟» پس فرمودند: «آیا یاد ندهم تو را چه بگویی؟» عرض کردم: «آری!» فرمودند: «می‌گویی: «به اثر‌های الله طلب حلال کردم آمیزش او را و در امانت الله او را گرفتم. بارالها! اگر اقتضا کرده‌ای برای من در رحم او چیزی، پس قرار بده او را نیکوی متقی و قرار بده او را مسلمانی میانه‌رو و قرار نده در آن شراکتی از شیطانی.»» عرض کردم: «و به چه چیزی شناخته می‌شود آن؟» فرمودند: «آیا نخوانده‌ای کتاب الله عز و جل را؟» سپس آغاز کردند: «آن: «وَ شارِکْهُمْ فی الْأمْوالِ وَ الْأوْلادِ».» سپس فرمودند: «همانا شیطان می‌آید تا نزدیک زن قرار می‌گیرد، همان‌گونه که مرد نزدیک او قرار می‌گیرد و اتفاق می‌افتد همان‌گونه که اتفاق می‌افتد و در می‌آویزد همان‌گونه که در می‌آموزد.» عرض کردم: «به چه چیزی شناخته می‌شود آن؟» فرمودند: «به دوستی ما و بغض ما. پس کسی که ما را دوست بدارد، نطفه بنده باشد و کسی که ما را بغض ورزد، نطفه شیطانی باشد.»»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه