حدیث 5375
(5375) علل الشرائع (ج 1، ص 55): حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ عَلیٍّ ماجیلَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطّارِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أبانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أورَمَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أبیعُمَیْرٍ عَنْ هِشامِ بْنِ سالِمٍ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ علیهالسلام قالَ: «لَمّا أقْبَلَ یَعْقوبُ إلَی مِصْرَ، خَرَجَ یوسُفُ علیهالسلام لِیَسْتَقْبِلَهُ. فَلَمّا رَآهُ یوسُفُ، هَمَّ بِأنْ یَتَرَجَّلَ لِیَعْقوبَ. ثُمَّ نَظَرَ إلَی ما هُوَ فیهِ مِنَ الْمُلْکِ، فَلَمْ یَفْعَلْ. فَلَمّا سَلَّمَ عَلَی یَعْقوبَ، نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئیلُ. فَقالَ لَهُ: «یا یوسُفُ! إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالَی یَقولُ لَکَ: «ما مَنَعَکَ أنْ تَنْزِلَ إلَی عَبْدیَ الصّالِحِ إلّا ما أنْتَ فیهِ. ابْسُطْ یَدَکَ.» فَبَسَطَها، فَخَرَجَ مِنْ بَیْنِ أصابِعِهِ نورٌ. فَقالَ لَهُ: «ما هَذا؟ یا جَبْرَئیلُ!» فَقالَ: «هَذا آیَةٌ لا یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ نَبیٌّ أبَداً. عُقوبَةً لَکَ بِما صَنَعْتَ بِیَعْقوبَ إذْ لَمْ تَنْزِلْ إلَیْه.»»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ صدوق این حدیث را ازمحمد بن علی ماجیلیویه از محمد بن یحیی العطار از حسین بن حسن بن ابان از محمد بن اورمه از ابن ابیعمیر از هشام بن سالم که محمد بن اورمه از ثقات مشروطی است که البته مشکلی در اینجا ایجاد نمیکند و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.
ابوعبدالله (امام صادق) علیهالسلام فرمودند: «هنگامی که رو کرد یعقوب به سوی مصر، یوسف علیهالسلام برای استقبال او خارج شد. پس هنگامی که یوسف او را دید، قصد کرد برای یعقوب پیاده شود. سپس نظر کرد به آنچه او در آن بود از حکومت. پس انجام نداد. پس هنگامی که سلام کرد بر یعقوب، جبرئیل بر او نازل شد. پس به او گفت: «ای یوسف! همانا الله تبارک و تعالی به تو میفرماید: «منع نکرد تو را که فرود آیی به سوی بنده صالح من مگر آنچه تو در آن بودی. دستت را بگشا.» پس آن را گشود، پس خارج شد از بین انگشتانش نوری. پس (یوسف علیهالسلام) به او گفت: «این چیست؟ ای جبرئیل!» پس گفت: «این نشانهای است که خارج نمیشود از صلب تو نبیای هرگز. عقوبتی برای تو به خاطر آنچه کردی به یعقوب هنگامی که فرود نیامدی به سوی او.»»