حدیث 4991

(4991) الکافی (ح 15370): مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ یَحْیَی الْکاهِلیِّ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ علیه‌السلام فی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ ما تُغْنی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنونَ»، قالَ: «لَمّا أُسْریَ بِرَسولِ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله، أتاهُ جَبْرَئیلُ بِالْبُراقِ. فَرَکِبَها، فَأتَی بَیْتَ الْمَقْدِسِ، فَلَقیَ مَنْ لَقیَ مِنْ إخْوانِهِ مِنَ الْأنْبیاءِ علیهم‌السلام. ثُمَّ رَجَعَ. فَحَدَّثَ أصْحابَهُ أنّی أتَیْتُ بَیْتَ الْمَقْدِسِ وَ رَجَعْتُ مِنَ اللَّیْلَةِ وَ قَدْ جاءَنی جَبْرَئیلُ بِالْبُراقِ، فَرَکِبْتُها وَ آیَةُ ذَلِکَ أنّی مَرَرْتُ بِعیرٍ لِأبی‌سُفْیانَ عَلَی ماءٍ لِبَنی‌فُلانٍ وَ قَدْ أضَلّوا جَمَلاً لَهُمْ أحْمَرَ وَ قَدْ هَمَّ الْقَوْمُ فی طَلَبِهِ. َقالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: «إنَّما جاءَ الشّامَ وَ هُوَ راکِبٌ سَریعٌ وَ لَکِنَّکُمْ قَدْ أتَیْتُمُ الشّامَ وَ عَرَفْتُموها. فَسَلوهُ عَنْ أسْواقِها وَ أبْوابِها وَ تُجّارِها.» فَقالوا: «یا رَسولَ اللهِ! کَیْفَ الشّامُ وَ کَیْفَ أسْواقُها؟»» قالَ: «کانَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله إذا سُئِلَ عَنِ الشَّیْءِ لا یَعْرِفُهُ، شَقَّ عَلَیْهِ، حَتَّی یُرَی ذَلِکَ فی وَجْهِهِ.» قالَ: «فَبَیْنَما هُوَ کَذَلِکَ، إذْ أتاهُ جَبْرَئیلُ علیه‌السلام، فَقالَ: «یا رَسولَ اللهِ! هَذِهِ الشّامُ. قَدْ رُفِعَتْ لَکَ.» فَالْتَفَتَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله، فَإذا هُوَ بِالشّامِ بِأبْوابِها وَ أسْواقِها وَ تُجّارِها. فَقالَ: «أیْنَ السّائِلُ عَنِ الشّامِ؟» فَقالوا لَهُ: «فُلانٌ وَ فُلانٌ.» فَأجابَهُمْ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله فی کُلِّ ما سَألوهُ عَنْهُ. فَلَمْ یُؤْمِنْ مِنْهُمْ إلّا قَلیلٌ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالَی: «وَ ما تُغْنی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنونَ».» ثُمَّ قالَ أبوعَبْدِاللهِ علیه‌السلام: «نَعوذُ بِاللهِ أنْ لا نُؤْمِنَ بِاللهِ وَ بِرَسولِهِ. آمَنّا بِاللهِ وَ بِرَسولِهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله.»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از محمد بن یحیی العطار از ابن عیسی الاشعری از علی بن حکم از عبدالله بن یحیی الکاهلی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: حسن.

ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام درباره کلام الله عز و جل: «وَ ما تُغْنی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنونَ»، فرمودند: «هنگامی که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله شبانه حرکت داده شد، جبرئیل براق را برای ایشان آورد. پس بر آن سوار شدند، پس به بیت المقدس رفتند، پس دیدند کسانی را که از برادرانش از انبیاء علیهم‌السلام. سپس باز گشتند. پس حدیث کردند یارانشان را که من به بیت المقدس رفتم و باز گشتم به شبی و جبرئیل براق را برای من آورد، پس سوار آن شدم و نشانه آن این‌که بر شتران ابوسفیان عبور کردم بر آبگاه بنی‌فلان، در حالی که گم شده بود از آن‌ها شتری سرخ‌مو و گروه در طلبش تلاش می‌کردند. پس بعضشان به بعض (دیگر) گفتند: «این است و جز این نیست که (فردی از) شام آمده، در حالی که او سوارکار سریعی است، لیکن شما به شام رفته‌اید و آن را می‌شناسید. پس از او سؤال کنید درباره بازارهای آن و دروازه‌های آن و تاجران آن.» پس گفتند: «ای رسول الله! شام چگونه است و بازارهای آن چگونه است؟»» (امام علیه‌السلام) فرمودند: «رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله هنگامی که از چیزی سؤال می‌شدند که آن را نمی‌دانستند، بر ایشان دشوار بود به گونه‌ای که آن در چهره‌شان دیده می‌شد.» (سپس) فرمودند: «پس در این شرایط بود که جبرئیل علیه‌السلام نزد ایشان آمد، پس گفت: «ای رسول الله! این شام است که برای تو برافراشته شده است.» پس رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله التفات کرد، پس آن شام بود با دروازه‌هایش و بازارهایش و تاجرانش. پس فرمودند: «سؤال کننده از شام کجا است؟» پس به ایشان گفتند: «فلانی و فلانی.» پس رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله جوابشان را داد درباره هر آن‌چه از او سؤال کردند. اما ایمان نیاوردند از آن‌ها مگر اندکی و آن است کلام الله تبارک و تعالی: «وَ ما تُغْنی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنونَ».» سپس ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام فرمودند: «پناه می‌بریم به الله که ایمان نیاوریم به الله و به رسولش. ایمان آوردیم به الله و رسولش صلی‌الله‌علیه‌وآله.»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه