حدیث 4885

(4885) الکافی (ح 14004): عِدَّةٌ مِنْ أصْحابِنا عَنْ أحْمَدَ بْنِ أبی‌عَبْدِاللهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمانَ عَنْ عَلیِّ بْنِ أبی‌حَمْزَةَ عَنْ أبی‌بَصیرٍ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ علیه‌السلام قالَ: «لَقَدْ قَضَی أمیرُالْمُؤْمِنینَ علیه‌السلام بِقَضیَّةٍ ما قَضَی بِها أحَدٌ کانَ قَبْلَهُ وَ کانَتْ أوَّلَ قَضیَّةٍ قَضَی بِها بَعْدَ رَسولِ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله وَ ذَلِکَ أنَّهُ لَمّا قُبِضَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله وَ أفْضَی الْأمْرُ إلَی أبی‌بَکْرٍ، أُتیَ بِرَجُلٍ قَدْ شَرِبَ الْخَمْرَ. فَقالَ لَهُ أبوبَکْرٍ: «أ شَرِبْتَ الْخَمْرَ؟» فَقالَ الرَّجُلُ: «نَعَمْ!» فَقالَ: «وَ لِمَ شَرِبْتَها وَ هیَ مُحَرَّمَةٌ؟» فَقالَ: «إنَّنی لَمّا أسْلَمْتُ وَ مَنْزِلی بَیْنَ ظَهْرانَیْ قَوْمٍ یَشْرَبونَ الْخَمْرَ وَ یَسْتَحِلّونَها وَ لَوْ أعْلَمُ أنَّها حَرامٌ، فَأجْتَنِبُها.»» قالَ: «فَالْتَفَتَ أبوبَکْرٍ إلَی عُمَرَ، فَقالَ: «ما تَقولُ یا أباحَفْصٍ! فی أمْرِ هَذا الرَّجُلِ؟» فَقالَ: «مُعْضِلَةٌ وَ أبوالْحَسَنِ لَها.» فَقالَ أبوبَکْرٍ: «یا غُلامُ! ادْعُ لَنا عَلیّاً.» قالَ عُمَرُ: «بَلْ یُؤْتَی الْحَکَمُ فی مَنْزِلِهِ.» فَأتَوْهُ وَ مَعَهُ سَلْمانُ الْفارِسیُّ. فَأخْبَرَهُ بِقِصَّةِ الرَّجُلِ، فَاقْتَصَّ عَلَیْهِ قِصَّتَهُ. فَقالَ عَلیٌّ علیه‌السلام لِأبی‌بَکْرٍ: «ابْعَثْ مَعَهُ مَنْ یَدورُ بِهِ عَلَی مَجالِسِ الْمُهاجِرینَ وَ الْأنْصارِ. فَمَنْ کانَ تَلا عَلَیْهِ آیَةَ التَّحْریمِ، فَلْیَشْهَدْ عَلَیْهِ. فَإنْ لَمْ یَکُنْ تَلا عَلَیْهِ آیَةَ التَّحْریمِ، فَلا شَیْءَ عَلَیْهِ.» فَفَعَلَ أبوبَکْرٍ بِالرَّجُلِ ما قالَ عَلیٌّ علیه‌السلام. فَلَمْ یَشْهَدْ عَلَیْهِ أحَدٌ، فَخَلَّی سَبیلَهُ. فَقالَ سَلْمانُ لِعَلیٍّ علیه‌السلام: «لَقَدْ أرْشَدْتَهُمْ.» فَقالَ عَلیٌّ علیه‌السلام: «إنَّما أرَدْتُ أنْ أُجَدِّدَ تَأْکیدَ هَذِهِ الْآیَةِ فیَّ وَ فیهِمْ: «أ فَمَنْ یَهْدی إلَی الْحَقِّ أحَقُّ أنْ یُتَّبَعَ أمَّنْ لا یَهِدّی إلّا أنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمونَ».»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از عدة من اصحابنا از احمد بن محمد البرقی از عمرو بن عثمان الخزاز از علی بن ابی‌حمزه البطائنی از ابوبصیر الاسدی که احمد البرقی و علی بن حمزه البطائنی از ثقات مشروطی است که البته مشکلی در این‌جا ایجاد نمی‌کنند و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: ضعیف علی الشمهور.

ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام فرمودند: «قضاوت کرده است امیر مؤمنان علیه‌السلام به قضاوتی که احدی قبل ایشان به آن قضاوت نکرده است و اول قضاوتی بود که بعد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله به آن قضاوت کرد و آن این‌گون بود که چون رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله قبض (روح) شدند و امر به ابوبکر رسید، فردی را که خمر نوشیده بود، آوردند. پس ابوبکر به اوگفت: «آیا خمر نوشیده‌ای؟» پس آن فرد گفت: «آری!» پس (ابوبکر) گفت: «و چرا آن را نوشیدی، در حالی که آن حرام شده است؟» پس گفت: «همانا من هنگامی که اسلام آوردم و منزلم بین اقوامی بود که خمر می‌نوشیدند و آن را حلال می‌دانستند و چنان‌چه می‌دانستم که آن حرام است، پس از آن اجتناب می‌کردم.»» (امام علیه‌السلام) فرمودند: «پس ابوبکر روبه عمر کرد و گفت: «ای ابوحفصه! درباره کار این فرد چه می‌گویی؟» پس (عمر) گفت: «مشکلی است و ابوالحسن برای آن است.» پس ابوبکر گفت: «ای جوان! علی را برای ما دعوت کن.» عمر گفت: «بلکه قضاوت در منزل او برده شود.» پس نزد او آمدند در حالی که سلمان فارسی نزد ایشان بود. پس او را به ماجرای آن فرد آگاه کردند، پس (سلمان هم) داستان او را بر ایشان بیان کرد. پس علی علیه‌السلام فرمود: «کسی را همراه او مأمور کن که او را در مجالس مهاجران و انصار بگرداند. پس کسی که بر او آیه تحریم را تلاوت کرده بود، بر او شاهد بگیرد. پس اگر آیه تحریم بر او تلاوت نشده بود، پس چیزی بر آن نیست.» پس ابوبکر آن‌چه را علی علیه‌السلام گفت، انجام داد. پس احدی بر او شهادت نداد، پس او را آزاد کرد. پس سلمان به علی علیه‌السلام عرض کرد: «آن‌ها را راهنمایی کردید.» پس علی علیه‌السلام فرمود: «این است و جزاین نیست که خواستم تجدی کنم تأکید این آیه را درباره خودم و درباره آن‌ها: «أ فَمَنْ یَهْدی إلَی الْحَقِّ أحَقُّ أنْ یُتَّبَعَ أمَّنْ لا یَهِدّی إلّا أنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمونَ».»»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه