حدیث 4585
(4585) الکافی (ح 2915): عَلیُّ بْنُ إبْراهیمَ عَنْ أبیهِ عَنِ ابْنِ أبیعُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرارَةَ عَنْ أبیجَعْفَرٍ علیهالسلام قالَ: «سَألْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلوبُهُمْ». قالَ: «هُمْ قَوْمٌ وَحَّدوا اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلَعوا عِبادَةَ مَنْ یُعْبَدُ مِنْ دونِ اللهِ وَ شَهِدوا أنْ لا إلَهَ إلّا اللهُ وَ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللهِ صلیاللهعلیهوآله وَ هُمْ فی ذَلِکَ شُکّاکٌ فی بَعْضِ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآله. فَأمَرَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبیَّهُ صلیاللهعلیهوآله أنْ یَتَألَّفَهُمْ بِالْمالِ وَ الْعَطاءِ، لِکَیْ یَحْسُنَ إسْلامُهُمْ وَ یَثْبُتوا عَلَی دینِهِمُ الَّذی دَخَلوا فیهِ وَ أقَرّوا بِهِ وَ إنَّ رَسولَ اللهِ صلیاللهعلیهوآله یَوْمَ حُنَیْنٍ تَألَّفَ رُؤَساءَ الْعَرَبِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ سائِرِ مُضَرَ، مِنْهُمْ أبوسُفْیانَ بْنُ حَرْبٍ وَ عُیَیْنَةُ بْنُ حُصَیْنٍ الْفَزاریُّ وَ أشْباهُهُمْ مِنَ النّاسِ. فَغَضِبَتِ الْأنْصارُ وَ اجْتَمَعَتْ إلَی سَعْدِ بْنِ عُبادَةَ، فَانْطَلَقَ بِهِمْ إلَی رَسولِ اللهِ صلیاللهعلیهوآله بِالْجِعْرانَةِ. فَقالَ: «یا رَسولَ اللهِ! أ تَأْذَنُ لی فی الْکَلامِ؟» فَقالَ: «نَعَمْ!» فَقالَ: «إنْ کانَ هَذا الْأمْرُ مِنْ هَذِهِ الْأمْوالِ الَّتی قَسَمْتَ بَیْنَ قَوْمِکَ شَیْئاً أنْزَلَهُ اللهُ، رَضینا وَ إنْ کانَ غَیْرَ ذَلِکَ، لَمْ نَرْضَ.»»» قالَ زُرارَةُ: «وَ سَمِعْتُ أباجَعْفَرٍ علیهالسلام یَقولُ: «فَقالَ رَسولُ اللهِ صلیاللهعلیهوآله: «یا مَعْشَرَ الْأنْصارِ! أ کُلُّکُمْ عَلَی قَوْلِ سَیِّدِکُمْ سَعْدٍ؟» فَقالوا: «سَیِّدُنا اللهُ وَ رَسولُهُ.» ثُمَّ قالوا فی الثّالِثَةِ: «نَحْنُ عَلَی مِثْلِ قَوْلِهِ وَ رَأْیِهِ.»»» قالَ زُرارَةُ: «فَسَمِعْتُ أباجَعْفَرٍ علیهالسلام یَقولُ: «فَحَطَّ اللهُ نورَهُمْ وَ فَرَضَ اللهُ لِلْمُؤَلَّفَةِ قُلوبُهُمْ سَهْماً فی الْقُرْآنِ.»»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه دو است.
؟؟؟
* * *
آیت الله شبیری: ؟؟؟
* * *
علامه مجلسی: ؟؟؟
زراره از ابوجعفر (امام باقر) علیهالسلام روایت کرد: «از ایشان درباره کلام الله عز و جل: «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلوبُهُمْ» سؤال کردم. فرمودند: «آنها گروهی بودند که الله عز و جل را یگانه میدانستند و بندگی کسانی را که به غیر الله بندگی میشدند،رها کردند و شهادت دادند که خدایی جز الله نیست و اینکه محمد، رسول الله صلیاللهعلیهوآله است، در حالیکه آنها در آن شک کنندگان بودند در بعض آنچه محمد صلیاللهعلیهوآله آورده بود. پس الله عز و جل، نبیش صلیاللهعلیهوآله را امر فرمود که آنها را به مال و عطا پیوند دهد به امید اینکه اسلامشان نیکو گردد و بر دینشان که در آن داخل شدند، ثابت بمانند و به آن اقرار کنند و اینکه رسول الله صلیاللهعلیهوآله، زمان حنین رؤسای عرب از قریش و سایر مضر[1]، از جمله ابوسفیان بن حرب و عیینه بن حصین الفرازی و شبیه های آنها از مردم را تألیف کرد. پس انصار خشمگین شدند و به سوی سعد بن عباده اجتماع کردند، پس همراه آنها به سوی رسول الله صلیاللهعلیهوآله در جعرانه[2] رفتند. پس (سعد بن عباده)گفت: «ای رسول الله! آیا به من اذن سخنی میدهید؟» فرمودند: «آری!» پس گفت: «اگر در این کار از این اموالی که بین قومت تقسیم کردی، چیزی باشد که الله آن را نازل کرده، راضی هستیم، و اگر غیر آن باشد، راضی نمیشویم.»»» زراره گفت: «و شنیدم ابوجعفر (امام باقر) علیهالسلام میفرمود: «پس رسول الله صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «ای گروه انصار! آیا همه شما بر قول، آقایتان سعد هستید؟» پس گفتند: «آقای ما الله و رسولش هست.» سپس در بار سوم گفتند: «ما بر مانند کلام و رأی او هستیم.»»» زراره گفت: «پس شنیدم ابوجعفر (امام باقر) علیهالسلام میفرمود: «پس الله نورشان را پایین آورد، در حالی که الله برای مؤلفة قلوبهم سهمی در قرآن قرار داد.»»
————————————————–
[1]– یکی از قبایل بزرگ عرب عدنانی و از نسل اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم علیهماالسلام است. این طائفه به دو بخش اصلی خندفی و قیسی تقسیم میشدند که قریش یکی از زیر مجموعههای شاخه خندفی بود.
[2]– جعرانه، محلی است بین مکه و طائف که حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله بعد از بازگشت از نبرد حنین، از آنجا محرم شدند و به عنوان یکی از میقاتها شناخته میشود.