حدیث 4370

(4370) الکافی (ح 15060): عَلیُّ بْنُ إبْراهیمَ عَنْ أبیهِ عَنِ ابْنِ أبی‌عُمَیْرٍ عَنْ مُعاویَةَ بْنِ عَمّارٍ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ علیه‌السلام قالَ: «سَمِعْتُهُ یَقولُ فی هَذِهِ الْآیَةِ: «یا أیُّها النَّبیُّ قُلْ لِمَنْ فی أیْدیکُمْ مِنَ الْأسْری إنْ یَعْلَمِ اللهُ فی قُلوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ». قالَ: «نَزَلَتْ فی الْعَبّاسِ وَ عَقیلٍ وَ نَوْفَلٍ» وَ قالَ: «إنَّ رَسولَ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله نَهَی یَوْمَ بَدْرٍ أنْ یُقْتَلَ أحَدٌ مِنْ بَنی‌هاشِمٍ وَ أبوالْبَخْتَریِّ. فَأُسِروا، فَأرْسَلَ عَلیّاً علیه‌السلام. فَقالَ: «انْظُرْ مَنْ هاهُنا مِنْ بَنی‌هاشِمٍ.»» قالَ: «فَمَرَّ عَلیٌّ علیه‌السلام عَلَی عَقیلِ بْنِ أبی‌طالِبٍ، کَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ، فَحادَ عَنْهُ. فَقالَ لَهُ عَقیلٌ: «یا ابْنَ أُمِّ! عَلَیَّ أما وَ اللهِ! لَقَدْ رَأیْتَ مَکانی.» قالَ: «فَرَجَعَ إلَی رَسولِ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله وَ قالَ: «هَذا أبوالْفَضْلِ فی یَدِ فُلانٍ وَ هَذا عَقیلٌ فی یَدِ فُلانٍ وَ هَذا نَوْفَلُ بْنُ الْحارِثِ فی یَدِ فُلانٍ.» فَقامَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله حَتَّی انْتَهَی إلَی عَقیلٍ، فَقالَ لَهُ: «یا أبایَزیدَ! قُتِلَ أبوجَهْلٍ.» فَقالَ: «إذاً لا تُنازَعونَ فی تِهامَةَ.» فَقالَ: «إنْ کُنْتُمْ أثْخَنْتُمُ الْقَوْمَ وَ إلّا فَارْکَبوا أکْتافَهُمْ.»» فَقالَ: «فَجیءَ بِالْعَبّاسِ، فَقیلَ لَهُ: «افْدِ نَفْسَکَ وَ افْدِ ابْنَ أخیکَ.» فَقالَ: «یا مُحَمَّدُ! تَتْرُکُنی أسْألُ قُرَیْشاً فی کَفّی؟» فَقالَ: «أعْطِ مِمّا خَلَّفْتَ عِنْدَ أُمِّ الْفَضْلِ وَ قُلْتَ لَها: «إنْ أصابَنی فی وَجْهی، هَذا شَیْءٌ فَأنْفِقیهِ عَلَی وُلْدِکِ وَ نَفْسِکِ.» فَقالَ لَهُ: «یا ابْنَ أخی! مَنْ أخْبَرَکَ بِهَذا؟» فَقالَ: «أتانی بِهِ جَبْرَئیلُ علیه‌السلام مِنْ عِنْدِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ.» فَقالَ: «وَ مَحْلوفِهِ! ما عَلِمَ بِهَذا أحَدٌ إلّا أنا وَ هیَ. أشْهَدُ أنَّکَ رَسولُ اللهِ.»» قالَ: «فَرَجَعَ الْأسْرَی کُلُّهُمْ مُشْرِکینَ إلّا الْعَبّاسُ وَ عَقیلٌ وَ نَوْفَلٌ کَرَّمَ اللهُ وُجوهَهُمْ وَ فیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ: «قُلْ لِمَنْ فی أیْدیکُمْ مِنَ الْأسْری إنْ یَعْلَمِ اللهُ فی قُلوبِکُمْ خَیْراً» إلَی آخِرِ الْآیَةِ.»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از علی بن ابراهیم القمی از پدرش از ابن ابی‌عمیر از معاویه بن عمار روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: حسن.

معاویه بن عمار از ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام روایت کرد: «شنیدم درباره این آیه: «یا أیُّها النَّبیُّ قُلْ لِمَنْ فی أیْدیکُمْ مِنَ الْأسْری إنْ یَعْلَمِ اللهُ فی قُلوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ» می‌فرمودند: «درباره عباس و عقیل و نوفل نازل شد.» و فرمودند: «همانا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله، روز بدر نهی فرمودند که کشته شود احدی از بنی‌هاشم که و ابوالبختری را. پس اسیر شدند و علی علیه‌السلام را فرستاد. پس فرمودند: «نگاه کن چه کسانی از بنی‌هاشم هستند.»» (در ادامه) فرمودند: «پس علی علیه‌السلام گذشت بر عقیل پسر ابوطالب که الله آبرویش بخشد، پس بر او توجه نکرد. پس عقیل به ایشان گفت: «ای پسر مادرم! قسم به الله! آگاه باش که بر من گذشتی و مکانم را دیده‌ای.»» (سپس امام صادق علیه‌السلام) فرمودند: «پس نزد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله بازگشت و گفت: «این ابوالفضل در دست فلانی است و این عقیل در دست فلانی و این نوفل بن حارث در دست فلانی.» پس رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله برخواستند تا به عقیل رسیدند و فرمودند: «ای ابویزید! ابوجهل کشته شد.» گفت: «در این صورت،دیگر در تهامه نزاع نمی‌کنید.» پس فرمودند: «اگر (توانستید) این گروه را اسیر کنید و الا، پس بر پشت آن‌ها بتازید.»» پس (امام علیه‌السلام) فرمودند: «پس عباس را آوردند و به او گفته شد: «فدیه بده برای خودت و فدیه بده برای پسر برادرت.» پس گفت: «ای محمد! مرا رها می‌کنی که نزد قریش به گدایی بیفتم؟» پس فرمودند: «عطا کن از آن‌چه نزد ام الفضل به جا گذاشتی و به او گفتی: «اگر چیزی به من اصابت کرد، پس برای فرزندم و خودم نفقه قرار بده.»» پس به ایشان گفت: «ای پسر برادرم! چه کسی تو را به این آگاه کرد؟» پس فرمودند: «جبرئیل علیه‌السلام آن را از جانب الله عز و جل برایم آورد.» پس گفت: «قسم به کسی که به او قسم خورده می‌شود! احدی به آن علم نداشت، مگر من و او. شهادت می‌دهم که تو رسول الله هستی.»» (سپس امام علیه‌السلام) فرمودند: «پس اسیران همگی مشرک بازگشتند، مگر عباس و عقیل و نوفل، الله آبرویشان را بیافزاید و درباره آن‌ها این آیه: «قُلْ لِمَنْ فی أیْدیکُمْ مِنَ الْأسْری إنْ یَعْلَمِ اللهُ فی قُلوبِکُمْ خَیْراً» تا آخر آیه نازل شد.»»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه