حدیث ۴-۷۲۷۹
(۷۲۷۹-۴، ۱۰۱۹ و ۷۲۹) الکافی (ح ۶۸۵۲) و التهذیب (ج ۵، ح ۱۵۸۸) : عَلی بْنُ إبْراهیمَ عَنْ أبیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إسْماعیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شاذانَ جَمیعاً عَنِ ابْنِ أبیعُمَیرٍ عَنْ مُعاویةَ بْنِ عَمّارٍ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ علیهالسلام قالَ: «إنَّ رَسولَ اللهِ صلیاللهعلیهوآله … فَلَمّا کانَ یَوْمُ التَّرْویَةِ، عِنْدَ زَوالِ الشَّمْسِ، أمَرَ النّاسَ أنْ یَغْتَسِلوا وَ یُهِلّوا بِالْحَجِّ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذی أنْزَلَ عَلَی نَبیِّهِ صلیاللهعلیهوآله: «فاتَّبِعوا مِلَّةَ أبیکُمْ إبْراهیمَ». فَخَرَجَ النَّبیُّ صلیاللهعلیهوآله وَ أصْحابُهُ مُهِلّینَ بِالْحَجِّ حَتَّی أتَی مِنًی، فَصَلَّی الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ وَ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشاءَ الْآخِرَةَ وَ الْفَجْرَ. ثُمَّ غَدا وَ النّاسُ مَعَهُ وَ کانَتْ قُرَیْشٌ تُفیضُ مِنَ الْمُزْدَلِفَةِ وَ هیَ جَمْعٌ وَ یَمْنَعونَ النّاسَ أنْ یُفیضوا مِنْها. فَأقْبَلَ رَسولُ اللهِ صلیاللهعلیهوآله وَ قُرَیْشٌ تَرْجوا أنْ تَکونَ إفاضَتُهُ مِنْ حَیْثُ کانوا یُفیضونَ. فَأنْزَلَ اللهُ تَعالَی عَلَیْهِ: «ثُمَّ أفیضوا مِنْ حَیْثُ أفاضَ النّاسُ وَ اسْتَغْفِروا اللهَ»، یَعْنی إبْراهیمَ وَ إسْماعیلَ وَ إسْحاقَ فی إفاضَتِهِمْ مِنْها وَ مَنْ کانَ بَعْدَهُمْ. فَلَمّا رَأتْ قُرَیْشٌ أنَّ قُبَّةَ رَسولِ اللهِ صلیاللهعلیهوآله قَدْ مَضَتْ، کَأنَّهُ دَخَلَ فی أنْفُسِهِمْ شَیْءٌ لِلَّذی کانوا یَرْجونَ مِنَ الْإفاضَةِ مِنْ مَکانِهِمْ …»»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام، معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از علی بن ابراهیم القمی از پدرش و از محمد بن اسماعیل بن بزیع از فضل بن شاذان، جمیعا از ابن ابیعمیر از معاویه بن عمار روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
شیخالطائفه نیز شبیه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به محمد بن علی بن محبوب که معتبر درجه یک است، یک بار از یعقوب بن یزید از ابن ابیعمیر به باقی سند و یک بار از محمد بن حسین بن ابیالخطاب و علی بن اسماعیل السندی و عباس بن معروف، همگی از صفوان بن یحیی از معاویة بن عمار روایت کرده است که اینها هم از ثقات درجه یک هستند
* * *
علامه مجلسی: حسن کالصحیح (الکافی) صحیح (التهذیب).
ابوعبدالله (امام صادق) علیهالسلام فرمودند: «به یقین رسول الله صلیاللهعلیهوآله … پس هنگامی که زمان ترویه شد، نزد ظهر، مردم را امر کرد که غسل کنند و به حج تهلیل گویند. پس آن است کلام الله عز وجل که بر نبیاش صلیاللهعلیهوآله نازل کرد: «فاتَّبِعوا مِلَّةَ أبیکُمْ إبْراهیمَ» پس نبی صلیاللهعلیهوآله و یارانشان تهلیل گویان به حج، خارج شدند تا به منی رسیدند، پس (نماز) ظهر و عصر و مغرب و عشای آخر و صبح را خواند. سپس صبح کرد در حالی که مردم با او بودند و قریش در حالی که جمع بودند، از مزدلفه سرازیر شدند و مردم را مانع میشدند که از آن سرازیر شوند. پس رسول الله صلیاللهعلیهوآله روی کرد در حالی که قریش امید داشتند که سرازیر شدنش از آنجایی باشد که آنها سرازیر شدند. پس الله تعالی بر او نازل کرد: «ثُمَّ أفیضوا مِنْ حَیْثُ أفاضَ النّاسُ وَ اسْتَغْفِروا اللهَ»، یعنی ابراهیم و اسماعیل و کسانی که بعد ایشان هستند، در سرازیر شدنشان از آن. پس هنگامی که قریش دیدند که خیمه رسول الله گذشته است، مانند آن بود که چیزی در جانهایشان داخل شده چرا که سرازیر شدن از مکان خود را امید داشتند …»