حدیث 317
(317) معانی الأخبار (ص 23): حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أحْمَدَ بْنِ الْوَلیدِ رحمهالله قالَ حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفّارُ عَنْ إبْراهیمَ بْنِ هاشِمٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبوبٍ عَنْ عَلی بْنِ رِئابٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ قالَ: «سَمِعْتُ أباجَعْفَرٍ علیهالسلام یُحَدِّثُ أنَّ حُیَیّاً وَ أبایاسِرٍ ابْنَیْ أخْطَبَ وَ نَفَراً مِنْ یَهودِ أهْلِ نَجْرانَ أتَوْا رَسولَ اللهِ صلیاللهعلیهوآله، فَقالوا لَهُ: «أ لَیْسَ فیما تَذْکُرُ فیما أنْزَلَ اللهُ عَلَیْکَ «الم»؟» قالَ: «بَلَی!» قالوا: «أتاکَ بِها جَبْرَئیلُ مِنْ عِنْدِ اللهِ تَعالَی؟» قالَ: «نَعَمْ!» قالوا: «لَقَدْ بُعِثَتْ أنْبیاءُ قَبْلَکَ وَ ما نَعْلَمُ نَبیّاً مِنْهُمْ أخْبَرَنا مُدَّةَ مُلْکِهِ وَ ما أجَلُ أُمَّتِهِ غَیْرَکَ!» قالَ: «فَأقْبَلَ حُیَیُّ بْنُ أخْطَبَ عَلَی أصْحابِهِ، فَقالَ لَهُمْ: «الْألِفُ واحِدٌ وَ اللّامُ ثَلاثونَ وَ الْمیمُ أرْبَعونَ، فَهَذِهِ إحْدَی وَ سَبْعونَ سَنَةً، فَعَجَبٌ مِمَّنْ یَدْخُلُ فی دینٍ مُدَّةُ مُلْکِهِ وَ أجَلُ أُمَّتِهِ إحْدَی وَ سَبْعونَ سَنَةً.»» قالَ: «ثُمَّ أقْبَلَ عَلَی رَسولِ اللهِ صلیاللهعلیهوآله فَقالَ لَهُ: «یا مُحَمَّدُ! هَلْ مَعَ هَذا غَیْرُهُ؟» قالَ: «نَعَمْ!» قالَ: «هاتِهِ!» قالَ: «المص.» قالَ: «هَذِهِ أثْقَلُ وَ أطْوَلُ. الْألِفُ واحِدٌ وَ اللّامُ ثَلاثونَ وَ الْمیمُ أرْبَعونَ وَ الصّادُ تِسْعونَ، فَهَذِهِ مِائَةٌ وَ إحْدَی وَ سِتّونَ سَنَةً.» ثُمَّ قالَ لِرَسولِ اللهِ صلیاللهعلیهوآله: «فَهَلْ مَعَ هَذا غَیْرُهُ؟» قالَ: «نَعَمْ!» قالَ: «هاتِهِ!» قالَ صلیاللهعلیهوآله: «الر». قالَ: «هَذِهِ أثْقَلُ وَ أطْوَلُ. الْألِفُ واحِدٌ وَ اللّامُ ثَلاثونَ وَ الرّاءُ مِائَتانِ.» ثُمَّ قالَ لِرَسولِ اللهِ صلیاللهعلیهوآله: «فَهَلْ مَعَ هَذا غَیْرُهُ؟» قالَ: «نَعَمْ!» قالَ: «هاتِهِ!» قالَ: «المر». قالَ: «هَذِهِ أثْقَلُ وَ أطْوَلُ. الْألِفُ واحِدٌ وَ اللّامُ ثَلاثونَ وَ الْمیمُ أرْبَعونَ وَ الرّاءُ مِائَتانِ.» ثُمَّ قالَ لَهُ: «هَلْ مَعَ هَذا غَیْرُهُ؟» قالَ: «نَعَمْ!» قالوا: «قَدِ الْتَبَسَ عَلَیْنا أمْرُکَ. فَما نَدْری ما أُعْطیتَ.» ثُمَّ قاموا عَنْهُ، ثُمَّ قالَ أبویاسِرٍ لِلْحُیَیِّ أخیهِ: «ما یُدْریکَ؟ لَعَلَّ مُحَمَّداً قَدْ جُمِعَ لَهُ هَذا کُلُّهُ وَ أکْثَرُ مِنْهُ؟»»» قالَ: «فَذَکَرَ أبوجَعْفَرٍ علیهالسلام أنَّ هَذِهِ الْآیاتِ أُنْزِلَتْ فیهِمْ، مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ.» قالَ: «وَ هیَ تَجْری فی وَجْهٍ آخَرَ عَلَی غَیْرِ تَأْویلِ حُیَیٍّ وَ أبییاسِرٍ وَ أصْحابِهِما.»»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام، معتبر درجه یک است.شیخ صدوق این حدیث را از محمد بن حسن بن احمد بن ولید از محمد بن حسن الصفار از ابراهیم بن هاشم از حسن بن محبوب از علی بن رئاب از محمد بن قیس البجلی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
محمد بن قیس روایت کرد: «شنیدم ابوجعفر (امام باقر) علیهالسلام حدیث میفرمودند که حیی و ابویاسر، فرزندان اخطب و جمعی از یهودیان اهل نجران، نزد حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله آمدند و به ایشان گفتند: «آیا در آنچه میگویی که الله بر تو نازل کرده است، «الم» نیست؟» فرمودند: «آری!» گفتند: «آیا آن را جبرئیل از جانب الله تعالی برایت آورده است؟» فرمودند: «آری!» گفتند: «پیش از تو هم انبیائی مبعوث شدند و ما نبیای از ایشان سراغ نداریم که مدت حکومتش و زمان انقراض امتش را به ما خبر داده باشد، مگر تو!» (امام باقر علیهالسلام) فرمودند: «پس حیی بن اخطب رو به یاران خود کرد و گفت: «الف، یک و لام، سی و میم، چهل (است) و این هفتاد و یک سال میشود. پس عجب است از کسی که در دینی وارد میشود که مدت قدرتش و زمان زوال امتش هفتاد و یک سال است.» (امام علیهالسلام) فرمودند: «سپس رو به رسول الله صلیاللهعلیهوآله نمود و به ایشان گفت: «ای محمد! آیا با این چیز دیگری هم هست؟» (نبی صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «آری!» گفت: «آن را بیاور.» فرمودند: «المص». (حیی بن اخطب) گوید: «این سنگینتر است و طولانیتر! الف، یک و لام، سی و میم، چهل و صاد، نود (است) و این صد و شصت و یک سال میشود.» سپس به رسول الله صلیاللهعلیهوآله گفت: «آیا غیر از این هم هست؟» فرمودند: «آری!» گفت: «آن را بیاور.» فرمودند: «الر». گفت: «این سنگینتر و طولانیتر است. الف، یک و لام، سی و راء، دویست است.» سپس به رسول الله صلیاللهعلیهوآله گفت: «آیا غیر از این هم هست؟» فرمودند: «آری!» گفت: «آن را بیاور.» فرمودند: «المر». گفت: «این سنگینتر و طولانیتر است. الف، یک و لام، سی و میم، چهل و راء، دویست است.» سپس گفت: «آیا غیر از این هم هست؟» فرمودند: «آری!» گفتند: «کار تو بر ما پوشیده مینماید. ما نمیفهمیم آنچه را به تو عطا شده است.» سپس از نزد او برخاستند. سپس ابویاسر به برادرش حیی گفت: «چه دریافتی؟! شاید همه اینها برای محمد جمع شود و شاید بیشتر از آن (باشد).» (راوی) گوید که ابوجعفر (امام باقر) علیهالسلام یادآور شدند: «این آیات درباره آنها نازل شده است. (پارهای) از آن آیات محکم است که آنها اساس کتاب هستنند و (پارهای) دیگر متشابهات میباشند.» (سپس) فرمودند: «و آن (حروف مقطعه) بر وجه دیگری هستند، غیر از تأویل حیی و ابویاسر و یاران آن دو.»