حدیث 3057
(3057) الکافی (ح 13995) و التهذیب (ج 10، ح 526): عَلیٌّ عَنْ أبیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمانَ عَنْ عُبَیْدِاللهِ بْنِ إسْحاقَ الْمَدائِنیِّ عَنْ أبیالْحَسَنِ الرِّضا علیهالسلام قالَ: «سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبونَ اللهَ وَ رَسولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فی الْأرْضِ فَساداً أنْ یُقَتَّلوا»، الْآیَةَ. فَما الَّذی إذا فَعَلَهُ، اسْتَوْجَبَ واحِدَةً مِنْ هَذِهِ الْأرْبَعِ؟ فَقالَ: «إذا حارَبَ اللهَ وَ رَسولَهُ وَ سَعَی فی الْأرْضِ فَساداً، فَقَتَلَ، قُتِلَ بِهِ وَ إنْ قَتَلَ وَ أخَذَ الْمالَ، قُتِلَ وَ صُلِبَ وَ إنْ أخَذَ الْمالَ وَ لَمْ یَقْتُلْ، قُطِعَتْ یَدُهُ وَ رِجْلُهُ مِنْ خِلافٍ وَ إنْ شَهَرَ السَّیْفَ، فَحارَبَ اللهَ وَ رَسولَهُ وَ سَعَی فی الْأرْضِ فَساداً وَ لَمْ یَقْتُلْ وَ لَمْ یَأْخُذِ الْمالَ، یُنْفَی مِنَ الْأرْضِ.» قُلْتُ: «کَیْفَ یُنْفَی وَ ما حَدُّ نَفْیِهِ؟» قالَ: «یُنْفَی مِنَ الْمِصْرِ الَّذی فَعَلَ فیهِ ما فَعَلَ إلَی مِصْرٍ غَیْرِهِ وَ یُکْتَبُ إلَی أهْلِ ذَلِکَ الْمِصْرِ أنَّهُ مَنْفیٌّ، فَلا تُجالِسوهُ وَ لا تُبایِعوهُ وَ لا تُناکِحوهُ وَ لا تُؤاکِلوهُ وَ لا تُشارِبوهُ. فَیُفْعَلُ ذَلِکَ بِهِ سَنَةً. فَإنْ خَرَجَ مِنْ ذَلِکَ الْمِصْرِ إلَی غَیْرِهِ، کُتِبَ إلَیْهِمْ بِمِثْلِ ذَلِکَ حَتَّی تَتِمَّ السَّنَةُ.» قُلْتُ: «فَإنْ تَوَجَّهَ إلَی أرْضِ الشِّرْکِ، لِیَدْخُلَها؟» قالَ: «إنْ تَوَجَّهَ إلَی أرْضِ الشِّرْکِ لِیَدْخُلَها، قوتِلَ أهْلُها.»»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه دو است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از علی بن ابراهیم القمی از پدرش از عمرو بن عثمان الخزاز عبیدالله بن اسحاق المدائنی که عبیدالله بن اسحاق از ثقات درجه دو است و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.
شیخالطائفه نیز شبیه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به علی بن ابراهیم القمی که معتبر درجه یک است، به باقی سند روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: ضعیف علی المشهور (الکافی). مجهول (التهذیب).
عبیدالله بن اسحاق المدائنی از ابوالحسن الرضا علیهالسلام روایت کرد: «از آیه کلام الله عز و جل: «إنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبونَ اللهَ وَ رَسولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فی الْأرْضِ فَساداً أنْ یُقَتَّلوا»، سؤال شدند که چیست آنچه که چون آن را انجام دهد، مستوجب یکی از این چهارتا است؟ پس فرمودند: «هنگامی که الله و رسولش را محاربه کند و در زمین سعی در فساد نماید، پس بکشد، به واسطه آن کشته شود و اگر بکشد و مال را بگیرد، کشته شود و به دار کشیده شود و اگر مال را بگیرد و نکشد، دستش و پایش، از خلاف جهت قطع شود و اگر شمشیر بکشد، پس الله و رسولش را محاربه کند در زمین سعی در فساد کند، اما نکشد و مالی را نگیرد، از زمین تبعید میشود.» عرض کردم: «چگونه تبعید شود و حد تبعیدش چیست؟» فرمودند: «از شهری که آنچه در آن کرده، انجام داده است، به شهری غیر آن تبعید میشود و به اهل آن شهر نوشته میشود که او تبعید شده است، پس با ننشینید و با او خرید و فروش نکنید و با او ازدواج ننمایید و با او نخورید و ننوشید. پس برای یک سال به او چنین شود. پس اگر از این شهر به غیر آن خارج شد، به سوی آنها به مانند آن نوشته شود تا سال تمام شود.» عرض کردم: «پس اگر متوجه سرزمین شرک شد که به آن داخل شود؟» فرمودند: «اگر متوجه سرزمین شرک شد که به آن داخل شود، با اهلش کارزار شود.»»