حدیث 3043

(3043) الکافی (ح 2224) و المحاسن (ج 1، ص 232): مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خالِدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ عِمْرانَ الْحَلَبیِّ عَنْ أبی‌خالِدٍ الْقَمّاطِ عَنْ حُمْرانَ قالَ: «قُلْتُ لِأبی‌عَبْدِاللهِ علیه‌السلام: «أسْألُکَ أصْلَحَکَ اللهُ!» فَقالَ: «نَعَمْ!» فَقُلْتُ: «کُنْتُ عَلَی حالٍ وَ أنا الْیَوْمَ عَلَی حالٍ أُخْرَی. کُنْتُ أدْخُلُ الْأرْضَ، فَأدْعو الرَّجُلَ وَ الِاثْنَیْنِ وَ الْمَرْأةَ، فَیُنْقِذُ اللهُ مَنْ شاءَ وَ أنا الْیَوْمَ لا أدْعو أحَداً.» فَقالَ: «وَ ما عَلَیْکَ أنْ تُخَلّیَ بَیْنَ النّاسِ وَ بَیْنَ رَبِّهِمْ. فَمَنْ أرادَ اللهُ أنْ یُخْرِجَهُ مِنْ ظُلْمَةٍ إلَی نورٍ، أخْرَجَهُ.» ثُمَّ قالَ: «وَ لا عَلَیْکَ إنْ آنَسْتَ مِنْ أحَدٍ خَیْراً أنْ تَنْبِذَ إلَیْهِ الشَّیْءَ نَبْذاً.» قُلْتُ: «أخْبِرْنی عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ مَنْ أحْیاها فَکَأنَّما أحْیا النّاسَ جَمیعاً».» قالَ: «مِنْ حَرَقٍ أوْ غَرَقٍ.» ثُمَّ سَکَتَ، ثُمَّ قالَ: «تَأْویلُها الْأعْظَمُ أنْ دَعاها، فَاسْتَجابَتْ لَهُ.»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از محمد بن یحیی العطار از ابن عیسی الاشعری از محمد بن خالد از نضر بن سوید از یحیی بن عمران الحلبی از ابوخالد القماط از حمران بن اعسن روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
احمد البرقی شبیه این حدیث را از پدرش به باقی سند روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: حسن.

حمران (بن اعین) روایت کرد: «به ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام عرض کردم: «الله شما را خیر دهد! از شما سؤال کنم؟» پس فرمودند: «آری!» پس عرض کردم: «بر حالتی بودم و امروزه بر حالی دیگر هستم. در سرزمینی داخل می‌شدم و یک مرد یا دو نفر یا زنی را (به حق) دعوت می‌کردم و الله هر که خواست، نجات می‌داد، در حالی که امروزه احدی را دعوت نمی‌کنم.» پس فرمودند: «و (گناهش) بر تو نیست که بین مردم و پروردگارشان را خالی کنی. پس هر که الله اراده کند که او را از تاریکی به سوی نور هدایت کند، او را خارج می‌کند.» سپس فرمودند: «و بر تو (گناهی) نیست، اگر از احدی خیری دانستی، این‌که به سوی چیز اندکی بیاندازی.» عرض کردم: «مرا از کلام الله عز و جل: «وَ مَنْ أحْیاها فَکَأنَّما أحْیا النّاسَ جَمیعاً» خبر کنید.» فرمودند: «از سوختن یا غرق شدن.» سپس ساکت شدند، سپس فرمودند: «تأویل اعظم آن این است که آن را دعوت کند، پس بر او اجابت نماید.»»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه