حدیث 3-3008

(3-3008، 3924، 5791، 7134 و 9634) الکافی (ح 14908): عِدَّةٌ مِنْ أصْحابِنا عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبوبٍ عَنْ أبی‌حَمْزَةَ ثابِتِ بْنِ دینارٍ الثُّمالیِّ وَ أبی‌مَنْصورٍ عَنْ أبی‌الرَّبیعِ قالَ: «حَجَجْنا مَعَ أبی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام فی السَّنَةِ الَّتی کانَ حَجَّ فیها هِشامُ بْنُ عَبْدِالْمَلِکِ وَ کانَ مَعَهُ نافِعٌ، مَوْلَی عُمَرَ بْنِ الْخَطّابِ. فَنَظَرَ نافِعٌ إلَی أبی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام فی رُکْنِ الْبَیْتِ وَ قَدِ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ النّاسُ. فَقالَ نافِعٌ: «یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ! مَنْ هَذا الَّذی قَدْ تَداکَّ عَلَیْهِ النّاسُ؟» فَقالَ: «هَذا نَبیُّ أهْلِ الْکوفَةِ. هَذا مُحَمَّدُ بْنُ عَلیٍّ.» فَقالَ: «اشْهَدْ! لآَتیَنَّهُ، فَلَأسْألَنَّهُ عَنْ مَسائِلَ لا یُجیبُنی فیها إلّا نَبیٌّ أوِ ابْنُ نَبیٍّ أوْ وَصیُّ نَبیٍّ.»» قالَ: «فَاذْهَبْ إلَیْهِ وَ سَلْهُ، لَعَلَّکَ تُخْجِلُهُ.» فَجاءَ نافِعٌ حَتَّی اتَّکَأ عَلَی النّاسِ، ثُمَّ أشْرَفَ عَلَی أبی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام. فَقالَ: «یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ! إنّی قَرَأْتُ التَّوْراةَ وَ الْإنْجیلَ وَ الزَّبورَ وَ الْفُرْقانَ وَ قَدْ عَرَفْتُ حَلالَها وَ حَرامَها وَ قَدْ جِئْتُ أسْألُکَ عَنْ مَسائِلَ لا یُجیبُ فیها إلّا نَبیٌّ أوْ وَصیُّ نَبیٍّ أوِ ابْنُ نَبیٍّ.»» قالَ: «فَرَفَعَ أبوجَعْفَرٍ علیه‌السلام رَأْسَهُ، فَقالَ: «سَلْ عَمّا بَدا لَکَ.» فَقالَ: «…» قالَ نافِعٌ: «صَدَقْتَ یا ابْنَ رَسولِ اللهِ! فَأخْبِرْنی عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأرْضُ غَیْرَ الْأرْضِ وَ السَّماواتُ»، أیُّ أرْضٍ تُبَدَّلُ یَوْمَئِذٍ؟» فَقالَ أبوجَعْفَرٍ علیه‌السلام: «أرْضٌ تَبْقَی خُبْزَةً، یَأْکُلونَ مِنْها حَتَّی یَفْرُغَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْحِسابِ.» فَقالَ نافِعٌ: «إنَّهُمْ عَنِ الْأکْلِ لَمَشْغولونَ؟» فَقالَ أبوجَعْفَرٍ علیه‌السلام: «أ هُمْ یَوْمَئِذٍ أشْغَلُ أمْ إذْ هُمْ فی النّارِ؟» فَقالَ نافِعٌ: «بَلْ إذْ هُمْ فی النّارِ.» قالَ: «فَوَ اللهِ! ما شَغَلَهُمْ إذْ دَعَوْا بِالطَّعامِ، فَأُطْعِموا الزَّقّومَ وَ دَعَوْا بِالشَّرابِ، فَسُقوا الْحَمیمَ.» قالَ: «صَدَقْتَ یا ابْنَ رَسولِ اللهِ! …»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه دو است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از عدة من اصحابنا از احمد بن محمد بن خالد البرقی از حسن بن محبوب از ابوحمزه الثمالی و ابومنصور و ابوالربیع الشامی که ابوالربیه الشامی از ثقات درجه دو است. ابومنصور، شناسایی نشد و ابتداء در حکم مجهول است، اما به واسطه حسن بن محبوب، توثیق درجه دو می‌شود. البته ابوحمزه الثمالی که از ثقات درجه یک است، در عرض او است. سایرین هم از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: مجهول.

ابوالربیع روایت کرد: «حج گزاردیم همراه ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام در سالی که هشام بن عبدالملک در آن حج گزارد و نافع، مولی عمر بن خطاب همراه او بود. پس نافع به ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام در رکن خانه، در حالی که مردم بر او اجتماع کرده بودند، نگاه کرد. پس نافع گفت: «ای امیرالمؤمنین! این کیست که مردم بر او فشار می‌آورند؟» پس (هشام) گفت: «این نبی اهل کوفه است. این محمد بن علی است.» پس (نافع) گفت: «شاهد باش! قطعاً نزد او می‌روم، پس از او درباره مسائلی سؤال می‌کنم که درباره آن مرا جواب نمی‌دهد مگر نبی یا فرزند نبی یا وصی نبی.» (هشام) گفت: «به سوی او برو و از او بپرس، باشد که او را شرمنده کنی.» پس نافع در حالی که بر مردم فشار می‌آورد، آمد، سپس بالای سر ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام قرار گرفت. پس گفت: «ای محمد بن علی! همانا من تورات و انجیل و زبور و قرآن را خوانده‌ام و حلالش را و حرامش را شناخته‌ام و آمده‌ام تو را از مسائلی سؤال کنم که درباره آن پاسخ ندهد، مگر نبی یا وصی نبی یا فرزند نبی.»» (راوی) گفت: «پس ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام سرشان را بلند کرده، پس فرمودند: «از آن‌چه می‌خواهی بپرس.» پس گفت: «…» نافع گفت: «درست گفتی ای فرزند رسول الله! خبر کنید مرا از کلام الله عز و جل: «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأرْضُ غَیْرَ الْأرْضِ وَ السَّماواتُ»، آن زمان کدام زمین تبدیل شود؟» پس ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام فرمودند: «زمینی که (مانند) نانی باقی ماند، به گونه‌ای که از آن می‌خورند تا الله عز و جل از حساب فارغ می‌شود.» نافع گفت: «آن‌ها مشغول به خوردن می‌شوند؟» پس ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام فرمودند: «آیا آن‌ها آن روز مشغول‌تر هستند یا هنگامی که آن‌ها در آتش هستند؟» نافع گفت: «بلکه هنگامی که آن‌ها در آتش هستند.» فرمود: «قسم به الله! آن‌ها مشغول نشوند آن هنگامی که طعام بخواهند، پس زقوم به آن‌ها اطعام شود و نوشیدنی بخواهند، پس به حمیم نوشنده شوند.» (نافع) گفت: «درست گفتی ای پسر رسول الله! …»»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه