حدیث 2926
(2926) الأمالی للمفید (ص 18): قالَ حَدَّثَنا أبوالْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ مُظَفَّرٍ الْوَرّاقُ حَدَّثَنا أبوبَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أبیالثَّلْجِ قالَ أخْبَرَنی الْحُسَیْنُ بْنُ أیّوبَ مِنْ کِتابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ غالِبٍ عَنْ عَلیِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ ذَریحٍ الْمُحارِبیِّ عَنْ أبیحَمْزَةَ الثُّمالیِّ عَنْ أبیجَعْفَرٍ، مُحَمَّدِ بْنَ عَلیٍّ علیهماالسلام عَنْ أبیهِ عَنْ جَدِّهِ قالَ: «إنَّ اللهَ جَلَّ جَلالُهُ بَعَثَ جَبْرَئیلَ علیهالسلام إلَی مُحَمَّدٍ صلیاللهعلیهوآله أنْ یَشْهَدَ لِعَلیِ بْنِ أبیطالِبٍ علیهالسلام بِالْوَلایَةِ فی حَیاتِهِ وَ یُسَمّیَهُ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ قَبْلَ وَفاتِهِ. فَدَعا نَبیُّ اللهِ صلیاللهعلیهوآله تِسْعَةَ رَهْطٍ. فَقالَ: «إنَّما دَعَوْتُکُمْ لِتَکونوا شُهَداءَ اللهِ فی الْأرْضِ، أقَمْتُمْ أمْ کَتَمْتُمْ.» ثُمَّ قالَ: «یا أبابَکْرٍ! قُمْ، فَسَلِّمْ عَلَی عَلیٍّ، بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ.» فَقالَ: «أ عَنْ أمْرِ اللهِ وَ رَسولِهِ؟» قالَ: «نَعَمْ!» فَقامَ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ. ثُمَّ قالَ: «قُمْ یا عُمَرُ! فَسَلِّمْ عَلَی عَلیٍّ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ.» فَقالَ: «أ عَنْ أمْرِ اللهِ وَ رَسولِهِ، نُسَمّیهِ أمیرَالْمُؤْمِنینَ؟» قالَ: «نَعَمْ!» فَقامَ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ. ثُمَّ قالَ لِلْمِقْدادِ بْنِ الْأسْوَدِ الْکِنْدیِّ: «قُمْ، فَسَلِّمْ عَلَی عَلیٍّ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ.» فَقامَ، فَسَلَّمَ وَ لَمْ یَقُلْ مِثْلَ ما قالَ الرَّجُلانِ مِنْ قَبْلِهِ. ثُمَّ قالَ لِأبیذَرٍّ الْغِفاریِّ: «قُمْ فَسَلِّمْ عَلَی عَلیٍّ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ.» فَقامَ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ. ثُمَّ قالَ لِحُذَیْفَةَ الْیَمانیِّ: «قُمْ، فَسَلِّمْ عَلَی أمیرِالْمُؤْمِنینَ.» فَقامَ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ. ثُمَّ قالَ لِعَمّارِ بْنِ یاسِرٍ: «قُمْ فَسَلِّمْ عَلَی أمیرِالْمُؤْمِنینَ.» فَقامَ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ. ثُمَّ قالَ لِعَبْدِاللهِ بْنِ مَسْعودٍ: «قُمْ فَسَلِّمْ عَلَی عَلیٍّ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ.» فَقامَ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ. ثُمَّ قالَ لِبُرَیْدَةَ: «قُمْ فَسَلِّمْ عَلَی أمیرِالْمُؤْمِنینَ.» وَ کانَ بُرَیْدَةُ أصْغَرَ الْقَوْمِ سِنّاً. فَقامَ، فَسَلَّمَ. فَقالَ رَسولُ اللهِ صلیاللهعلیهوآله: «إنَّما دَعَوْتُکُمْ لِهَذا الْأمْرِ لِتَکونوا شُهَداءَ اللهِ، أقَمْتُمْ أمْ تَرَکْتُمْ.»»»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه دو است.
شیخ مفید از مظفر بن محمد الوراق که محمد بن مظفر الوراق نوشته شده است از محمد بن ابیالثلج از حسین بن ایوب از محمد بن غالب از علی بن حسن که خطای در استنساخ است و علی عن الحسن صحیح میباشد که علی، علی بن حسن الطاطری و حسن، حسن بن محبوب، از عبدالله بن جبله از ذریح بن محمد المحاربی از ابوحمزه الثمالی که حسن بن ایوب از ثقات درجه دو است و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.
ابوجعفر (امام باقر) علیهالسلام از پدرشان از جدشان روایت کردند: «به یقین الله عز و جل، جبرئیل علیهالسلام را مأمور کرد به سوی محمد صلیاللهعلیهوآله تا در حیاتش شهادت دهد برای علی بن ابیطالب علیهالسلام به ولایت و اینکه او را قبل وفاتش به امیر مؤمنان نام گذارد. پس نبی الله صلیاللهعلیهوآله گروه نُه نفرهای را دعوت کرد. پس فرمود: «این است و جز این نیست که شما را دعوت کردم تا شاهدان الله در زمین باشید، اقامه کنید یا کتمان کنید. سپس فرمودند: «ای ابوبکر! برخیز، پس به علی به عنوان امیر مؤمنان تسلیم شو.» پس گفت: «آیا از امر الله و رسولش است؟» فرمودند: «آری!» پس برخاست و به عنوان امیر مؤمنان بر او تسلیم شد. سپس فرمودند: «برخیز ای عمر! پس به علی تسلیم شو به عنوان امیر مؤمنان.» پس گفت: «آیا از امر الله و رسولش هست که او را امیر مؤمنان بنامیم؟» فرمودند: «آری!» پس بر او تسلیم شد. سپس به مقداد بن اسود الکندی فرمودند: «برخیر، پس سلام کن به علی به عنوان امیر مؤمنان.» پس برخاست و سلام کرد و مانند آنچه دو نفر از قبلش گفتند، هرگز نگفت. سپس به ابوذرالغفاری فرمودند: «برخیر، پس سلام کن به علی به عنوان امیر مؤمنان.» پس برخاست و بر او سلام کرد. سپس به حذیفه الیمانی فرمودند: «برخیر، پس سلام کن به امیر مؤمنان.» پس برخاست و بر او سلام کرد. سپس به عمار بن یاسر فرمودند: «برخیر، پس سلام کن به امیر مؤمنان.» پس برخاست و بر او سلام کرد. سپس به عبدالله بن مسعود فرمودند: «برخیر، پس سلام کن به علی به عنوان امیر مؤمنان.» پس برخاست و بر او سلام کرد. سپس به بریده فرمودند: «برخیر، پس سلام کن به امیر مؤمنان.» در حالی که بریه از نظر سنی کوچکترین گروه بود. پس برخواست و سلام کرد. پس رسول الله صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «این است و جزاین نیست که شما را به این امر دعوت کردم تا شاهدان الله باشید، اقامه کنید یا ترک کنید.»»»