حدیث 2-286

(286-2) علل الشرائع (ج 1، ص 252) و عیون أخبار الرضا علیه‌السلام (ج 2، ص 99): حَدَّثَنی عَبْدُالْواحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدوسٍ النَّیْسابوریُّ الْعَطّارُ قالَ حَدَّثَنی أبوالْحَسَنِ، عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسابوریُّ قالَ أبومُحَمَّدٍ، الْفَضْلُ بْنُ شاذانَ النَّیْسابوریُ: «إنْ سَألَ سائِلٌ فَقالَ: «أخْبِرْنی! هَلْ یَجوزُ أنْ یُکَلِّفَ الْحَکیمُ عَبْدَهُ فِعْلاً مِنَ الْأفاعیلِ لِغَیْرِ عِلَّةٍ وَ لا مَعْنًی؟» قیلَ لَهُ: «لا یَجوزُ ذَلِکَ، لِأنَّهُ حَکیمٌ غَیْرُ عابِثٍ وَ لا جاهِلٍ … فَإنْ قالَ: «فَلِمَ بَدَأ بِالْحَمْدِ فی کُلِّ قِراءَةٍ دونَ سائِرِ السّوَرِ؟» قیلَ: «لِأنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ وَ الْکَلامِ جُمِعَ فیهِ مِنْ جَوامِعِ الْخَیْرِ وَ الْحِکْمَةِ ما جُمِعَ فی سورَةِ الْحَمْد» …» حَدَّثَنا عَبْدُالْواحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدوسٍ النَّیْسابوریُّ الْعَطّارُ قالَ حَدَّثَنا عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسابوریُّ قالَ: «قُلْتُ لِلْفَضْلِ بْنِ شاذانَ لَمّا سَمِعْتُ مِنْهُ هَذِهِ الْعِلَلَ: «أخْبِرْنی عَنْ هَذِهِ الْعِلَلِ الَّتی ذَکَرْتَها عَنِ الِاسْتِنْباطِ وَ الِاسْتِخْراجِ وَ هیَ مِنْ نَتائِجِ الْعَقْلِ أوْ هیَ مِمّا سَمِعْتَهُ وَ رَوَیْتَهُ؟» فَقالَ لی: «ما کُنْتُ أعْلَمُ مُرادَ اللهِ بِما فَرَضَ وَ لا مُرادَ رَسولِهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله بِما شَرَعَ وَ سَنَّ وَ لا أُعَلِّلُ ذَلِکَ مِنْ ذاتِ نَفْسی، بَلْ سَمِعْنا مِنْ مَوْلایَ أبی‌الْحَسَنِ عَلیِّ بْنِ موسَی الرِّضا علیهماالسلام مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ وَ الشَّیْءَ بَعْدَ الشَّیْءِ فَجَمَعْتُها». فَقُلْتُ: «فَأُحَدِّثُ بِها عَنْکَ عَنِ الرِّضا علیه‌السلام؟» فَقالَ: «نَعَمْ!»».

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه دو است.
شیخ صدوق این حدیث را از عبدالواحد بن محمد بن عبدوس از علی بن محمد بن قتیبه از فضل بن شاذان که علی بن محمد بن قتیبه ثقه درجه دو است و دو نفر دیگر از ثقات درجه یک.
شیخ صدوق شبیه این حدیث را در الفقیه (ح 926) به صورت مرسل روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: الحسن کالصحیح.

فضل بن شاذان گفت: «اگر سؤال کننده‌ای سؤال کرد: «آگاه کن مرا! آیا مجاز است که حکیم بنده‌اش را بدون علت و معنایی به کاری از کارها مکلف کند؟» به او گفته شود: «آن جایز نیست، چرا که حکیم غیر بیهوده‌کار و غیر جاهل است … پس اگر گفت: «پس چرا همه قرائت (نماز) به (سوره) حمد آغاز شود و نه سایر سوره‌ها؟» گفته شود: «زیرا چیزی از قرآن و (سایر) کلام‌ها نیست که در آن جوامع خیر و حکمت جمع شده باشد، آن گونه که در سوره حمد جمع شده است» … (سپس راوی به نقل از امام علیه‌السلام به تفسیر و توضیح آیات این سوره مبارکه پرداخته و در پایان آن مجدداً می‌گوید:) «به یقین آن‌گونه که جوامع خیر و حکمت در امر آخرت و دنیا در آن جمع شده است، در هیچ چیز دیگری جمع نشده است» …» … علی بن محمد بن قتیبه النیشابوری گفت: «هنگامی که این علت‌ها را از او شنیدم، به فضل به شاذان گفتم: «مرا از این علت‌هایی که از استنباط و استخراج ذکر کردی، آگاه کن که آن‌ها از نتایج عقل است یا از آن‌چه آن را شنیده‌ای و روایت کرده‌ای؟» پس به من گفت: «من نه مراد الله را به آن‌چه واجب کرده است می‌دانم و نه مراد رسولش صلی‌الله‌علیه‌وآله را به آن‌چه شرع و سنت نهاده است و نه آن را از خودم علت‌یابی کردم، بلکه از مولایم ابوالحسن، علی بن موسی الرضا علیهماالسلام نوبت بعد نوبت و چیزی بعد چیزی شنیدم و آن را جمع نمودم». پس گفتم: «آن را به واسطه تو از رضا علیه‌السلام حدیث کنم؟» پس گفت: «آری!»».

– این حدیث بسیار مفصل است که فرازهای مختلف آن به مناسبت‌های مختلف، ذیل آیات مختلفی روایت خوهد شد.

– علاوه بر دلایل مختلف عقلی و نقلی که وجود دارد، از این حدیث هم معلوم می‌شود که همه دستورالعمل‌های دین، باید از روی حکمت باشد، چرا که الله تعالی، حکیم است و این که ما بعضی از آن‌ها را نمی‌دانیم، دلیل بر بی‌حکمت بودن آن نیست.

– در ضمن همان‌گونه که فضل بن شاذان هم تصریح می‌کند، ما در هر جایگاه علمی و فقاهتی که باشیم، در آن موقعیتی نیستیم که بدون فرمایش حضرات معصومین علیهم‌السلام بتوانیم بسیاری از این حکمت‌ها را به طور قطع و یقین کشف کنیم. البته این عرض حقیر به معنای حرمت هر گونه نظریه‌پردازی درباره فلسفه دستورات دینی نیست، بلکه باید مراقب باشیم که پا را از گلیم خود درازتر نکنیم و همین‌طور مراقب باشیم که دیگران نیز نظریه‌های ما را که تنها احتمال صحت آن‌ها وجود دارد، به عنوان مطلبی قطعی باور نکنند که در این صورت ما هم مقصر خواهیم بود.

– فضل بن شاذان یکی از متکلمین و فقهای جلیل‌القدر امامیه و اصحاب خاص امام رضا علیه‌السلام بودند. مرحوم نجاشی درباره ایشان می‌نویسد که قدر او مشهورتر از آن است که بتوانم بنویسم. می‌بینیم که حتی فردی در جایگاه فضل بن شاذان این اجازه را به خود نمی‌دهد که فلسفه احکام و دستورات دینی را از جانب خودش اجتهاد کند.

– معمولاً منظور از جوامع، سخنان کوتاه و پرمعنا است که نشان از حکمت بالای گوینده آن است.

– از این روایت معلوم می‌شود همه خیرها و حکمت‌هایی که در کلام الله تعالی وجود دارد، به طور خلاصه و فشرده در سوره مبارکه فاتحة الکتاب جمع شده است. به عبارت دیگر این سوره مبارکه، خلاصه قرآن است و البته در بر دارنده همه خیرها و حکمت‌های الهی و شاید به همین جهت باشد که الله تعالی در آیه 87 سوره حجر فرموده ست: «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ» و این سوره را در کنار کل قرآن قرار داده است.

– خوب است به روایت شماره 222 هم مراجعه کنید.

کلیدواژه‌ها:

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه