حدیث 2481

(2481، 4988، 8524 و 8584) الکافی (ح 759): عَلیُّ بْنُ إبْراهیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عیسَی عَنْ یونُسَ وَ عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زیادٍ أبی‌سَعیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عیسَی عَنْ یونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْکانَ عَنْ أبی‌بَصیرٍ قالَ: «سَألْتُ أباعَبْدِاللهِ علیه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «أطیعوا اللهَ وَ أطیعوا الرَّسولَ وَ أولی الْأمْرِ مِنْکُمْ». فَقالَ: «نَزَلَتْ فی عَلیِّ بْنِ أبی‌طالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهم‌السلام.» فَقُلْتُ لَهُ: «إنَّ النّاسَ یَقولونَ: «فَما لَهُ لَمْ یُسَمِ عَلیّاً وَ أهْلَ بَیْتِهِ علیهم‌السلام فی کِتابِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ.؟»»» قالَ: «فَقالَ: «قولوا لَهُمْ: «إنَّ رَسولَ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله نَزَلَتْ عَلَیْهِ الصَّلاةُ وَ لَمْ یُسَمِّ اللهُ لَهُمْ ثَلاثاً وَ لا أرْبَعاً حَتَّی کانَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله هُوَ الَّذی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِ الزَّکاةُ وَ لَمْ یُسَمِّ لَهُمْ مِنْ کُلِّ أرْبَعینَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتَّی کانَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله هُوَ الَّذی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ نَزَلَ الْحَجُّ، فَلَمْ یَقُلْ لَهُمْ طوفوا أُسْبوعاً حَتَّی کانَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله هُوَ الَّذی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ: «أطیعوا اللهَ وَ أطیعوا الرَّسولَ وَ أولی الْأمْرِ مِنْکُمْ» وَ نَزَلَتْ فی عَلیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، فَقالَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله فی عَلیٍّ: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَعَلیٌّ مَوْلاهُ» وَ قالَ صلی‌الله‌علیه‌وآله: «أوصیکُمْ بِکِتابِ اللهِ وَ أهْلِ بَیْتی، فَإنّی سَألْتُ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أنْ لا یُفَرِّقَ بَیْنَهُما حَتَّی یورِدَهُما عَلَیَّ الْحَوْضَ، فَأعْطانی ذَلِکَ.» وَ قالَ: «لا تُعَلِّموهُمْ، فَهُمْ أعْلَمُ مِنْکُمْ.» وَ قالَ: «إنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجوکُمْ مِنْ بابِ هُدًی وَ لَنْ یُدْخِلوکُمْ فی بابِ ضَلالَةٍ.» فَلَوْ سَکَتَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله، فَلَمْ یُبَیِّنْ مَنْ أهْلُ بَیْتِهِ، لادَّعاها آلُ فُلانٍ وَ آلُ فُلانٍ وَ لَکِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أنْزَلَهُ فی کِتابِهِ تَصْدیقاً لِنَبیِّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله: «إنَّما یُریدُ اللهُ لیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»، فَکانَ عَلیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ فاطِمَةُ علیهم‌السلام، فَأدْخَلَهُمْ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله تَحْتَ الْکِساءِ فی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَةَ، ثُمَّ قالَ: «اللّهُمَّ! إنَّ لِکُلِّ نَبیٍّ أهْلاً وَ ثَقَلاً وَ هَؤُلاءِ أهْلُ بَیْتی وَ ثَقَلی.» فَقالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: «أ لَسْتُ مِنْ أهْلِکَ؟» فَقالَ: «إنَّکِ إلَی خَیْرٍ وَ لَکِنَّ هَؤُلاءِ أهْلی وَ ثِقْلی.» فَلَمّا قُبِضَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله، کانَ عَلیٌّ أوْلَی النّاسِ بِالنّاسِ لِکَثْرَةِ ما بَلَّغَ فیهِ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله وَ إقامَتِهِ لِلنّاسِ وَ أخْذِهِ بِیَدِهِ. فَلَمّا مَضَی عَلیٌّ، لَمْ یَکُنْ یَسْتَطیعُ عَلیٌّ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَفْعَلَ أنْ یُدْخِلَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَ لا الْعَبّاسَ بْنَ عَلیٍّ وَ لا واحِداً مِنْ وُلْدِهِ، إذاً لَقالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ: «إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالَی أنْزَلَ فینا کَما أنْزَلَ فیکَ، فَأمَرَ بِطاعَتِنا کَما أمَرَ بِطاعَتِکَ وَ بَلَّغَ فینا رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله کَما بَلَّغَ فیکَ وَ أذْهَبَ عَنّا الرِّجْسَ کَما أذْهَبَهُ عَنْکَ» فَلَمّا مَضَی عَلیٌّ علیه‌السلام کانَ الْحَسَنُ علیه‌السلام أوْلَی بِها لِکِبَرِهِ. فَلَمّا توُفّیَ، لَمْ یَسْتَطِعْ أنْ یُدْخِلَ وُلْدَهُ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَفْعَلَ ذَلِکَ وَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ: «وَ أولوا الْأرْحامِ بَعْضُهُمْ أوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللهِ»، فَیَجْعَلَها فی وُلْدِهِ، إذاً لَقالَ الْحُسَیْنُ: «أمَرَ اللهُ بِطاعَتی کَما أمَرَ بِطاعَتِکَ وَ طاعَةِ أبیکَ وَ بَلَّغَ فیَّ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله کَما بَلَّغَ فیکَ وَ فی أبیکَ وَ أذْهَبَ اللهُ عَنّی الرِّجْسَ کَما أذْهَبَ عَنْکَ وَ عَنْ أبیکَ.» فَلَمّا صارَتْ إلَی الْحُسَیْنِ علیه‌السلام، لَمْ یَکُنْ أحَدٌ مِنْ أهْلِ بَیْتِهِ یَسْتَطیعُ أنْ یَدَّعیَ عَلَیْهِ کَما کانَ هُوَ یَدَّعی عَلَی أخیهِ وَ عَلَی أبیهِ. لَوْ أرادا أنْ یَصْرِفا الْأمْرَ عَنْهُ وَ لَمْ یَکونا لِیَفْعَلا. ثُمَّ صارَتْ حینَ أفْضَتْ إلَی الْحُسَیْنِ علیه‌السلام، فَجَرَی تَأْویلُ هَذِهِ الْآیَةِ: «وَ أولوا الْأرْحامِ بَعْضُهُمْ أوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللهِ». ثُمَّ صارَتْ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ لِعَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ. ثُمَّ صارَتْ مِنْ بَعْدِ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ إلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلیٍّ علیهم‌السلام وَ قالَ: «الرِّجْسُ هُوَ الشَّکُّ. وَ اللهِ! لا نَشُکُّ فی رَبِّنا أبَداً.»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را به دو طریق روایت کرده است.
از علی بن ابراهیم القمی از محمد بن عیسی بن عبید از یونس بن عبدالرحمن از عبدالله بن مسکان از ابوبصیر الاسدی
از سهل بن زیاد از محمد بن عیسی بن عبید از یونس بن عبدالرحمن از عبدالله بن مسکان از ابوبصیر الاسدی
که سهل بن زیاد از ضعفا است، اما در طریق دوم، همه از ثقات درجه یک هستند.
ایشان شبیه این حدیث را به طریق خود از محمد بن یحیی العطار از ابن عیسی الاشعری از محمد بن خالد و حسین بن سعید الاهوازی از نضر بن سوید از یحیی بن عمران الحلبی از ایوب بن حر و عمران بن علی الحلبی از ابوبصیر الاسدی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک است.

ابوبصیر روایت کرد: «از ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام درباره کلام الله عز و جل: «أطیعوا اللهَ وَ أطیعوا الرَّسولَ وَ أولی الْأمْرِ مِنْکُمْ» سؤال کردم. پس فرمودند: «درباره علی بن ای‌طالب و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل شده است.» پس به ایشان عرض کردم: «همانا مردم می‌گویند: «پس برای او چه بود که علی و اهل بیتش علیهم‌السلام را در کتاب الله عز و جل نام نبرد؟»»» (راوی) گفت: «پس فرمودند: «برای آن‌ها بگویید: «به یقین نماز بر رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شد در حالی که الله برای آن‌ها سه (رکعت) و نه چهار (رکعت) را نام نبرده است تا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله همان کسی باشد که آن را برای آن‌ها روشن می‌کند و زکات بر او نازل شد در حالی که برای آن‌ها نام نبرده است که از هر چهل درهم، یک درهم تا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله کسی باشد که آن را برای آن‌ها روشن کند و حج را نازل کرد، پس برای آن‌ها نگفته است که هفت‌بار طواف کنید تا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله همان کسی باشد که آن را برای آن‌ها روشن کند و نازل کرد: «أطیعوا اللهَ وَ أطیعوا الرَّسولَ وَ أولی الْأمْرِ مِنْکُمْ» و نازل کرد درباره علی و حسن و حسین، پس رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره علی فرمود: «هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای او است.» و (رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «شما را به کتاب الله و اهل بیتم سفارش می‌کنم، چرا که من از الله عز و جل خواستم که بین این دو جدایی نیاندازد تا این دو را بر گرد من باز گردانی، پس آن را به من عطا کرد.» و فرمود: «به آن‌ها نیامورید که آن‌ها عالم‌ترین شما هستند.» و فرمود: «به یقین آن‌ها هرگز شما را از دروازه هدایت خارج نمی‌کنند و هرگز شما را در دروازه گمراهی داخل نمی‌کنند.»» پس چنان‌چه رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله سکوت می‌کرد، پس تببین نمی‌کرد که اهل بیتش چه کسانی هستند، آل فلان و آل فلان آن را ادعا می‌کردند، لیکن الله عز و جل در کتابش به جهت تصدیق نبیش صلی‌الله‌علیه‌وآله آن را نازل کرد: «إنَّما یُریدُ اللهُ لیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»، پس علی و حسن و حسین و فاطمه علیهم‌السلام بودند، پس رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله آن‌ها را در خانه ام سلمه زیر کسا داخل کرد، سپس فرمود: «بارالها! همانا برای هر نبی‌ای اهلی و ثقلی است و این‌ها اهل بیت من و ثقل من هستند.» پس ام سلمه گفت: «آیا من از اهلت نیستم؟» پس فرمودند: «به یقین تو بر خیر هستی، لیکن این‌ها اهل من و ثقل من هستند.» پس هنگامی که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله قبض (روح) شدند، علی شایسته‌ترین مردم بود به مردم به جهت کثرت آن‌چه رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره او ابلاغ کرده بود و به جهت بر پا داشتن او برای مردم و گرفتن دستش به دست خود. پس هنگامی که علی گذشت، علی نمی‌توانست و نمی‌کرد که محمد بن علی و نه عباس بن علی و نه احدی از فرزندانش را داخل کند، چرا که حسن و حسین می‌گفتند: «به یقین الله تبارک و تعالی درباره ما نازل کرد، همان گونه که درباره تو نازل کرد، پس به اطاعت ما امر کن همان‌گونه که به اطاعت تو امر کرد و رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره ما ابلاغ کرد، همان‌گونه که درباره تو ابلاغ کرد و رجس را از ما برداشت، همان‌گونه که از تو برداشت.» پس هنگامی که علی علیه‌السلام درگذشت، حسن علیه‌السلام به آن شایسته تر بود، به جهت بزرگیش. پس هنگامی که فوت کرد، نمی‌توانست که داخل کند فرزندانش را و آن را انجام نداد و الله عز و جل می‌فرماید: «وَ أولوا الْأرْحامِ بَعْضُهُمْ أوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللهِ»، پس چنان‌چه آن را در فرزندانش قرار می‌داد، حسین می گفت: «الله به اطاعت من امر کرده است، همان گونه که به اطاعت تو و پدرت امر کرده است و رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره من ابلاغ کرده است، همان‌گونه که درباره تو و درباره پدرت ابلاغ کرده است و الله رجس را از من برداشته است، همان‌گونه که از تو و از پدرت برداشته است.» پس هنگامی که به حسین رسید، احدی از اهل بیتش نمی‌توانستند که بر او ادعا کنند، آن‌گونه که او بر برادرش و بر پدرش ادعا می‌کرد. چنان چه آن دو می‌خواستند که امر را از او منصرف کنندو بر آن نبودند که چنین کنند. سپس هنگامی که به حسین علیه‌السلام تفویض شد، پس تأویل این آیه: «وَ أولوا الْأرْحامِ بَعْضُهُمْ أوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللهِ» جریان یافت. سپس از بعد حسین برای علی بن حسین شد. سپس از بعد علی بن حسین برای محمد بن علی علیهم‌السلام شد» و فرمود: «رجس همان شک است. قسم به الله! هرگز درباره پروردگارمان شک نکردیم.».»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه