حدیث 1447
(1447 و 3950) الکافی (ح 2881): عَلی بْنُ إبْراهیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عیسَی عَنْ یونُسَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَکَمِ قالَ: «کَتَبْتُ إلَی الْعَبْدِالصّالِحِ علیهالسلام أُخْبِرُهُ أنّی شاکٌ وَ قَدْ قالَ إبْراهیمُ علیهالسلام: «رَبِّ أرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی» وَ أنّی أُحِبُّ أنْ تُریَنی شَیْئاً. فَکَتَبَ علیهالسلام: «إنَّ إبْراهیمَ کانَ مُؤْمِناً وَ أحَبَّ أنْ یَزْدادَ إیماناً وَ أنْتَ شاکٌّ وَ الشّاکُّ لا خَیْرَ فیهِ» وَ کَتَبَ: «إنَّما الشَّکُّ ما لَمْ یَأْتِ الْیَقینُ، فَإذا جاءَ الْیَقینُ لَمْ یَجُزِ الشَّکُّ» وَ کَتَبَ: «إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ: «وَ ما وَجَدْنا لِأکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إنْ وَجَدْنا أکْثَرَهُمْ لَفاسِقینَ»»، قالَ: «نَزَلَتْ فی الشّاکِّ»».
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام، معتبر درجه دو است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از علی بن ابراهیم القمی از محمد بن عیسی بن عبید از یونس بن عبدالرحمن از حسین بن حکم روایت کرده است که ابن عبید از ثقات مشروطی است که البته مشکلی در اینجا ایجاد نمیکند و حسین بن حکم ثقه درجه دو و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: مجهول.
حسین بن حکم روایت کرد: «به عبد صالح (امام کاظم) علیهالسلام نوشتم تا ایشان را خبر کنم که من شک کردهام که ابراهیم علیهالسلام فرمود: «رَبِّ أرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی» و اینکه من دوست دارم که چیزی به من نشان دهی. پس (امام) علیهالسلام نوشت: «به یقین ابراهیم علیهالسلام مؤمن بود و دوست داشت که ایمانش افزوده شود در حالی که تو شک کردهای و شک کننده خیری در او نیست.» و نوشت: «این است و جز این نیست که شک آن هنگام است که یقین وجود نداشته باشد، پس هنگامی که یقین آمد، شک جایز نباشد.» و نوشت: «به یقین الله عز و جل میفرماید: «وَ ما وَجَدْنا لِأکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إنْ وَجَدْنا أکْثَرَهُمْ لَفاسِقینَ»»، (سپس) فرمود: «درباره شک کنندگان نازل شده است»».