الحدیث 55 / 1

55/1- ابن بابویه، قال: حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل رضی‌الله‌عنه قال: حدثنا علی بن الحسین السعد آبادی، عن أحمد بن أبی‌عبدالله البرقی، عن أبیه، عن [محمد] بن أبی‌عمیر، عن علی بن أبی‌حمزة، عن أبی‌بصیر، قال: قال أبوعبدالله علیه‌السلام فی قول الله عز و جل: هُوَ الَّذی أرْسَلَ رَسولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکونَ فقال: «و الله ما نزل تأویلها بعد، و لا ینزل تأویلها حتی یخرج القائم علیه‌السلام، فإذا خرج القائم علیه‌السلام لم یبق کافر بالله [العظیم] و لا مشرک بالإمامة إلا کره خروجه، حتی [أن] لو کان کافرا [أو مشرکا] فی بطن صخرة [ل] قالت: یا مؤمن فی بطنی کافر، فاکسرنی و اقتله.»[1]
——————————
[1]. کمال الدین 2: 670 [باب 58، ح 16].

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
این حدیث را شیخ صدوق در کمال الدین (ج 2، ص 670) از محمد بن موسی بن متوکل از علی بن حسین السعدآبادی از احمد بن محمد بن خالد البرقی از پدرش از ابن ابی‌عمیر از علی بن ابی‌حمزه البطائنی از ابوبصیر الاسدی که احمد البرقی و علی بن ابی‌حمزه البطائنی از ثقات مشروطی هستند که در این‌جا، مشکلی در سند حدیث ایجاد نمی‌کنند. و سایرین از ثقات درجه یک هستند. در نتیجه طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.

مضمون این روایت شباهت قابل ملاحظه‌ای به حدیث شماره 51 دارد. در آن‌جا تأویل نهایی آیه 39 سوره انفال را در زمان امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف دانسته بود و در این جا تأویل نهایی آیه 33 سوره توبه را هم در زمان قیام حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف دانسته است.
اما نکات این روایت.
1- آیات 33 سوره توبه، 28 سوره فتح و 9 سوره صف، شبیه هم هستند. الله تعالی در این آیات می‌فرماید: «هُوَ الَّذی أرْسَلَ رَسولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکونَ». یعنی: «او کسی است که فرستاد رسولش را به هدایت و دین حق تا غلبه دهد آن را بر همه دین‌ها، هر چند اکراه دارند مشرکان». از این آیه معلوم می‌شود که غلبه هدایت و دین حقی که الله تعالی رسولش، محمد بن عبدالله صلی‌الله‌علیه‌وآله مأمور آن کرده است، بر همه ادیان، جزء مقدرات الهی است که گریزی از آن نیست و قطعاً محقق می‌شود. از طرف دیگر می‌بینیم که این غلبه مورد انتظار، تا کنون اتفاق نیافتاده است است، لذا حتی اگر این روایت‌ها هم نبود، معلوم بود که این اتفاق در آینده خواهد افتاد، اما کی و کجا، شاید بدون روایت معلوم نبود، هر چند قابل پیش‌بینی بود.
2- امام صادق علیه‌السلام تأویل این آیه و غلبه دین اسلام بر سایر دین‌ها را مربوط به زمان قائم آل محمد عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف می‌دانند که این هم امری طبیعی است و همه ادیان و مذاهبی که به منجی موعود معتقد هستند، چنین باوری دارند.
3- امام صادق علیه‌السلام در ادامه، شبیه همان مطلبی را می‌فرمایند که دیدیم امام باقر علیه‌السلام در روایت شماره 51 فرموده بودند که کفری در آن زمان نمی‌ماند و به تعبیری، همه موحد می‌شود. اما در این روایت نکته اضافه‌تری هم هست و آن این‌که امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند مشرکی هم به امامت باقی نمی‌ماند. از اینجا معلوم می‌شود که شرک در این‌جا، شرک به الله تعالی نیست، بلکه به شرک به امام معصوم علیه‌السلام است. شرک به امام معصوم به چه معنایی است؟ به این معنا است که انسان، فردی را در ویژگی‌ها یا اختیارات امام معصوم شریک بداند، چیزی که متأسفانه در طول تاریخ آن را مشاهده کرده‌ایم.
4- سپس امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند که این مشرکان به امامت از خروج امام عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ناخشنود می‌شوند که طبیعی هم هست. چرا که نَه تنها خواسته‌ها و امیال آن‌ها قرار نیست تأمین شود، که قرار است بساط آن‌ها و بخور بخور و استفاده و … هم جمع شود. نکته کاربردی برای ما این‌که فکر نکنیم این اتفاق، فقط در مورد غیر شیعیان رخ می‌دهد و ما از آن مصون هستیم. خیر! باید مراقب باشیم که ما هم گرفتار این مطلب نشویم. حتی اگر کسی بگوید این قسمت در اصل مربوط به شیعیان است، شاید خیلی هم بی‌راه نگفته باشد.
5- در نهایت، امام علیه‌السلام می‌فرمایند که شرایط برای کافران و این مشرکان به گونه‌ای پیش می‌رود که «لو کان کافر أو مشرک فی بطن صخرة، قالت: «یا مؤمن! فی بطنی کافر، فاکسرنی و اقتله.»» اگر بخواهیم این عبارت را لغت به لغت معنا کنیم، یعنی: «چنان‌چه کافر یا مشرکی در شکم صخره‌ای باشد، (آن صخره) گوید: «ای مؤمن! در شکم من کافری است، پس مرا بشکن و او را بکش.»» اما اگر بخواهیم اصولی برخورد کنیم، باید بگوییم منظور از این تشبیه این است که شرایط برای این کافران و مشرکان به گونه‌ای پیش خواهد رفت که هیچ راه گریزی برایشان نمی‌ماند و نابود می‌شوند.

ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام درباره آیه «هُوَ الَّذی أرْسَلَ رَسولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکونَ» فرمودند: «قسم به الله! فرود نیامده است تأویل آن هنوز و فرود نیامده تأویل آن تا خروج کند قائم علیه‌السلام. پس هنگامی که خروج کرد قائم علیه‌السلام، باقی نمی‌ماند کافری به الله عظیم و نَه مشرکی به امامت، مگر آن‌که ناخوش‌دارد خروج او را، تا جایی که چنان‌چه باشد کافری یا مشرکی در شکم صخره‌ای، گوید: «ای مؤمن! در شکم من کافری است، پس مرا بشکن و او را بکش.»»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه