الحدیث 45 / 1
45/1- محمد بن یعقوب، بإسناده: عن أحمد بن محمد [بن عیسی]، عن ابن محبوب، عن هشام بن سالم، عن أبیخالد الکابلی، عن أبیجعفر علیهالسلام قال: «وجدنا فی کتاب علی صلوات الله علیه: إنَّ الْأرْضَ لِلّهِ یورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ أنا و أهل بیتی الذین أورثنا [الله] الأرض، و نحن المتقون، و الأرض کلها لنا، فمن أحیی أرضا من المسلمین فلیعمرها، و لیؤد خراجها إلی الإمام من أهل بیتی، و له ما أکل منها. [فإن ترکها أو أخربها، و أخذها رجل من المسلمین من بعده، فعمرها و أحیاها، فهو أحق بها من الذی ترکها، یؤدی خراجها إلی الإمام من أهل بیتی، و له ما یأکل منها] حتی یظهر القائم علیهالسلام من أهل بیتی بالسیف فیحویها و یمنعها و یخرجهم منها[1] کما حواها رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم و منعها، إلا ما کان فی أیدی شیعتنا، یقاطعهم علی ما فی أیدیهم، و یترک الأرض فی أیدیهم.»[2]
—————————————-
[1]. [در متن: یمنعها منهم و یخرجهم.]
[2]. کافی 1: 407[- 408 (باب أن الأرض کلها للامام علیهالسلام 105، ح 1)].
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی در الکافی (ح 1072 و 9266) از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن بن عیسی الاشعری از حسن بن محبوب از هشام بن سالم از ابوخالد الکابلی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
شیخ الطائفه نیز شبیه حدیث را در التهذیب (ج 7، ح 674) و الإستبصار (ج 3، ح 383)، به طریق خود در این دو کتاب به حسن بن محبوب روایت کرده است که هم حسن بن محبوب ثقه درجه یک hست و هم طریق شیخ به او، معتبر درجه یک میباشد.
خلاصه اینکه طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
علامه مجلسی طرق این حدیث را در کتاب مرآة العقول (ج 4، ص 345 و ج 19، ص 370) و ملاذ الأخیار (ج 11، ص 249)، حسن میداند.
چندنکتهای هم دریاره این حدیث معتبر با هم مرور کنیم.
1- امام باقر علیهالسلام این مطالب را از کتاب امیر مؤمنان علیهالسلام نقل میکنند که وارثان زمین که در آیه 128 سوره اعراف به آنها اشاره شده است، امیر مؤمنان علیهالسلام و اهل بیت ایشان هستند و متقین در آیه شریفه نیز ایشان هستند. پس همه متقین وارث زمین نیستند، بلکه تنها عده خاصی از تقواپیشگان وارث اصلس زمین هستند. با این حساب معلوم میشود که «ال» ابتدای «المتقین»، «ال» جنس نیست که بگوییم همه متقین، بلکه «ال» عهدی است که البته مصداق آ در خود این آیه معلوم نیست و تنها افرادی که منظور الله تعالی را میدانند، میتوانند منظهور او را بیان کنند که از نظر ما پیروان اهل بیت علیهمالسلام، این افراد منحصر به چهارده معصوم هستند و نَه هیچ کس دیگری.
2- اینکه کتاب امیر مؤمنان سلاماللهعلیه چیست، به طور دقیق معلوم نیست، اما در روایات منعددی به آن اشاره شده است. آنچه به طور قطع میتوان گفت، این است که مجموعهای از شنیدهها و دیدههای ایشان از حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله و آن دوران، در کنار فرمایشات ایشان درباره تفسیر آیات قرآن، احکام، اصول عقاید و مانند اینها است، اما اینکه علومی مانند علوم غریبه در آن باشد، حداقل بر اساس روایات و گزارشات معتبر ثابت نشده است، یا حقیر سراغ ندارم. اما اگر بخواهیم پای روایات غیر معتبر، مجعول، صوفیانه و … را وسط بکشیم، وضع فرق میکند که حداقل برای ما قابل قبول نیست و اگر کسی برای اثبات نظر خود میخواهد به هر رطب و یابسی استناد کند، خودش میداند و خدای خودش. البته اگر به خدایی اعتقاد داشته باشد.
3- امیر مؤمنان علیهالسلام در ادامه فرمودهاند که همه زمین از آن این خاندان است که کنایه از حق حکومت مطلق بر همه زمینها است، در نتیجه هر مسلمانی که زمینی را آباد کند، باید مالیات آن را به امامی از اهل بیت بدهد که قاعدتا منظور اهل بیت عصمت و طهارت یا به تعبیری همان ائمه معصوم هستند و نَه هر کسی که از نسل ایشان است. در این حکم آمده است که محصول این زمینها از آنِ کسی است که آن را آباد کرده است، اما از آنجایی که زمین در حاکمیت و از آنِ امام معصوم است، باید مالیات آن را بپردازد. هر چند اجرای این حکم در زمان ائمه ماضی اتفاق نیفتاده و بعد از غیبت امام عصر لاللهتعالیفرجهالشریف نیز به جبر حاکمان زمان قابل اجرا نیست، اما قاعدتاً بعد از ظهور ایشان و زمانی که شرایط اجرای آن فراهم شود، باید چنین کرد، مگر ایشان از این حق خود بگذرند، یا بنا به اقتضای زمان و مکان، دستور دیگری بفرمایند. حالا اینجا یک سؤال مطرح میشود که در زمانهایی، مانند زمان ما که حکومت در اختیار امام معصوم نیست و حتی دسترسی به ایشان هم امکانپذیر نیست، حکم آن چگونه است و این مالیات به خصوص را باید به چه کسی داد؟ از آنجایی که در این مباحث، نَه قصد ورود به مباحث استدلالی فقهی داریم و نَه فرصت آن را، به اختصار عرض میکنم که این موارد در حکم مجهول المالک است. البته در اینجا هویت مالک معلوم است، اما دسترسی به او ممکن نیست. حکم مجهول المالک، در موارد مختلف، متفاوت است و در این مورد خاص، فرد میتواند در آن تصرف کند تا مالک آن، که امام معصوم است، حاضر شوند و تکلیف مال خود را روشن کنند. این مورد از آن مواردی است که با قوانین حکومتهای امروزی، حتی در حکومت فعلی هم قرار بود بر اساس احکام اسلام اداره شود، هماهنگ نیست.
4- در ادامه آمده است که اگر این فرد آبادکننده، آن زمین را رها کرد و از آن اعراض نمود و فرد دیگری آمد و آن را آباد و احیا کرد، این فرد به این زمین و محصول آن شایستهتر است و ظیفهاش همان است که وظیفه فرد قبل بود و فرد قبلی دیگر حقی بر این زمین ندارد. البته این مورد هم با قوانین فعلی هماهنگ نیست، لیکن حکمی فوقالعاده عالی و مترقی است که هر چند زحمت دارد و اجرای آن کار سادهای نیست، اما اگر حکومتها کمر به اجرای آن میبستند، باعث آبادی زمین میشد.
5- در ادامه امیر مؤمنان علیهالسلام تصریح می فرمایند که این حکم تا زمانی است که قائم آل محمد قیام به شمشیر کند که کنایه از تشکیل حکومت است. چند باری اشاره کردهم که شمشیر در این دست روایات کنایه از قدرت، شدت عمل، قیام مسلحانه و از این دست چیزها است و نَه الزاما به خود شمشیر متعارف که دستهای دارد و تیغهای دارد و … در این زمان زمینها در اختیار امام عصر قرار میگیرد و ایشان مطابق سیره حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله عمل خواهند کرد. ایشان در ادامه سیره نبی مکرم را که البته بخشی از آن انجام شد و بخشی نیز فرصت اجرای آن پیدا نشد را بیان میفرمایند که همه زمینها باید در اختیار ایشان قرار گیرد و ایشان با شیعیان که همان پیروان ایشان هستند، قرارداد میبندند و زمین را در اختیار آنها قرار میدهند. امیدوارم ما و دیگران، اگر در زمان امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف بودیم و تصمیم ایشان بر خلاف مصالح و منافع خود دیدیم، تابع اوامر ایشان باشیم و شیعه بودن خود را در این موارد هم که به ظاهر ضرر ما در آن است، نشان دهیم.
ابوجعفر (امام باقر) علیهالسلام فرمودند: «یافتیم در کتاب علی صلواتاللهعلیه: «إنَّ الْأرْضَ لِلّهِ یورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»: من و اهل بیت من کسانی هستند که ارث میدهد به ما الله زمین را و ما متقون هستیم و زمین همهاش برای ما است. پس کسی که احیا کند زمینی را از مسلمین، پس آباد کند آن را و بپردازد خراج آن را به سوی امامی از اهل بیت من و برای او است آنچه میخورد از آن. پس اگر ترک کند آن را و خرابش کند و بگیرد آن را فردی از مسلمانان از بعد آن، پس آبادش کند و احیایش نماید، پس او محقتر است به آن از کسی که ترکش کرده، پرداخت میکند خراج آن را به سوی امامی از اهل بیت من و برای او است، آنچه میخورد از آن آن تا ظهور میکند قائم علیهالسلام از اهل بیت من به شمشیر. پس تصرف میکند آن را و نگه میدارد آن را و خارج میکند از آن، همانگونه که تصرف کرد رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم، مگر آنچه باشد در دستان مؤمنان. قرار میبندد آنها را بر آنچه در دستانشان است و ترک می کند آن زمین را که در دستان آنها است.»