الحدیث 44 / 1
44/1- علی بن إبراهیم، فی تفسیره المنسوب إلی الصادق علیهالسلام[1]: قال: «فهو من الآیات التی تأویلها بعد تنزیلها.» قال: «ذلک فی القائم علیهالسلام، و یوم القیامة یَقولُ الَّذینَ نَسوهُ مِنْ قَبْلُ- أی ترکوه-: قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ، فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعوا لَنا؟» قال: «هذا یوم القیامة. … أوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذی کُنّا نَعْمَلُ؟ قَدْ خَسِروا أنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ أی بطل عنهم ما کانوا یَقولُ الَّذینَ نَسوهُ مِنْ قَبْلُ: قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ، فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعوا لَنا أوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذی کُنّا نَعْمَلُ؟ قَدْ خَسِروا أنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانوا یَفْتَرونَ یَفْتَرونَ.»[2]
—————————————-
[1]. [بخش اصلی تفسیر شیخ ابوالحسن علی بن ابراهیم بن ابیاسحاق هاشم قمی، روایاتی است که این محدث والامقام و ثقه جلیل القدر- که در زمان حیات امام عسکری علیهالسلام میزیست و تا سال 307 زنده بود و ثقة الاسلام کلینی با یک واسطه از او و شیخ صدوق بیواسطه از فرزندش حدیث روایت میکند- با واسطههای اندک سندی، از امام ششم حضرت صادق علیهالسلام در تفسیر آیات قرآن کریم گرد آورده و تنظیم کرده است. شاگردش ابوالفضل عباس بن محمد بن قاسم بن حمزة بن موسی بن جعفر علیهالسلام (نواده حضرت امامزاده حمزه مدفون در شهرری) روایاتی از امام باقر علیهالسلام نیز به مناسبت افزوده است (رک. مقدمه تفسیر قمی).]
[2]. تفسیر قمی 1: 238.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام غیر معتبر است.
این مطلب را علامه بحرانی از کتاب تفسیر القمی (ج 1، ص 235) روایت کردهاند. به زعم ایشان، این مطلب از امام صادق علیهالسلام است، در حالی که وقتی به خود تفسیر القمی مراجعه میکنیم، میبینیم که ظاهراً این مطالب نَه ادامه حدیث قبل است و نَه حدیثی مستقل، بلکه توضیحات نویسنده است.
با توجه به این توضیحی که عرض کردم، چند اشکال سندی بر این گزارش وجود دارد که هر کدام به تنهایی انتساب آن را به معصوم علیهالسلام غیر معتبر میکند.
1- این گزارش اصلاً حدیث به معنای متعارف آن نیست و نظر نویسنده تفسیر القمی است که حتی اگر نویسنده این عبارات علی بن ابراهیم القمی هم بود، باز ارزش حدیثی نداشت، چه برسد به اینکه میدانیم، نویسنده همه این تفسیر که الآن در دسترس ما است، علی بن ابراهیم القمی نیست بلکه ممکن است یکی از دوازده نفر دیگر باشد که در تنظیم این تفسیر نقش داشتهاند. علاقهمندان جهت پیگیری این عرض حقیر به ضمائم مراجعه کنند.
2- با فرض اینکه این گزارش منسوب به امام صادق علیهالسلام هم باشد، معلوم نیست، کدام یک از افراد دخیل در تفسیر القمی آن را به این امام همام نسبتدادهاند تا ببینیم خود این فرد، از ثقات است یا مجهولین و مهملین، لذا در این حالت هم حدیث مرسل مجهول است و معتبر نیست.
3- حتی اگر فرض کنبم این حدیث قطعاً از علی بن ابراهیم بوده و ایشان به امام صادق علیهالسلام نسبت داده باشند، باز هم مرسل است و مرسلات علی بن ابراهیم، از قاعده کلی مرسلات خارج نیست.
خلاصه اینکه طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام به هیچ شکلی معتبر نمیشود.
وقتی به متن اصلی هم مراجعه میکنم، مشوش بودن آن چنان محسوس است که نمیتوان آن را نادیده گرفت، لذا از شرح و بسط آن پرهیز میکنیم و خود گرفتار این متن مضطرب نمیکنیم.